loading...
بزرگترین مرجع دانستنیهای ایران
حمید جدیدی بازدید : 229 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

سناریوی زیر را در ذهن خود به تصویر بکشید. همسرتان نامه مهمی را به شما داده تا آن را پست کنید و تصورکرده که شما نام را در راه خود به محل کارتان، پست خواهید کرد؛ اما متاسفانه شما فراموش میکنید و در راه بازگشت به خانه یادتان می آید. "اوه خدای من" این اولین عکس العملی است که شما نشان می دهید. می دانید که اگر همسرتان از این قضیه اطلاع پیدا کند، واقعاً ناراحت خواهد شد.

 

شما کل کیف و بعد هم ماشین را می گردید، اما نامه را پیدا نمی کنید، حالا چه کار می کنید؟ می خواهید زمانیکه همسرتان به خانه بازگشت و به شما گفت نامه را پست کردید یا نه چه جوابی در مقابل به او می دهید؟

 

می گویید: "نامه گم شد" و یا "نامه را گم کردم"؟ پاسخ به این سوال روشن می کند که آیا شما توانایی قبول مسئولیت های کارها را دارید یا خیر. ما تازمانیکه نتوانیم مسئولیت کارهایمان را به عهده بگیریم از دوران کودکی به بزرگسالی وارد نخواهیم شد. باید گفتن "گم شد" را متوقف کرده و "من گم کردم" را جایگزین آن کنید.

 

تا زمانیکه مسئولیت کارهایی را که انجام می دهید، بر عهده نگیرید و به دنبال دلایلی هستید که در مقابل اشتباهاتتان بهانه جویی کنید، با خودتان صادق نیستید. زمانیکه مسئولیت کارهایتان را به عهده می گیرید و به دنبال بهانه هایی می گیردید که مسئولیت آنها را به گردن افراد دیگر بیندازید، باید بدانید که با خودتان هم صادق نبوده اید. به محض اینکه حقیقت را بپذیرید و مسئولیت کاری را که انجام داده اید بر عهده بگیرید، آنوقت طرز تفکر شما تغییر پیدا می کند، می توانید بر روی حل مشکل تمرکز کرده، آنرا حل کنید و از تکرار مجدد آن جلوگیری نمایید.

 

اگر شما جزء افرادی هستید که همیشه برای کارهایشان بهانه جویی می کنند، شاید بارهای اول قبول مسئولیت برایشان دشوار باشد. قبول مسئولیت های کارهای انجام داده در زندگی مشترک نیازمند شجاعت است به ویژه زمانیکه طرف مقابل در اشتباه باشد.

 

حامد، یکی از افرادی است که هیچ کاری را سر موقع انجام نمی دهد و همیشه یک لیست از بهانه های مختلف جمع می کند که چرا نمی تواند کارهای خانه را آنچنان که باید و شاید انجام دهد. بهانه هایی از قبیل هوا خیلی گرم و یا سرد بود، خیلی خسته بودم، ابزار کافی در اختیار نداشتم، وقتم اجازه نمی داد.

 

او همیشه قول می دهد که کارها یک روز دیگر انجام خواهد داد، اما این روز طلایی هیچ گاه از راه نخواهد رسید. کارهایش همسرش بهاره را خسته کرده اند، بطوریکه او از شنیدن بهانه های واهی حامد منزجر شده است.

 

بالاخره بهاره لب به سخن باز کرد و با او در میان گذاشت که این کارها او را عصبی میکنند و سبب می شوند که از زندگی مشترک خود راضی نباشد.

 

آنها به جلسات مشاوره خانواده رفتند و حامد به تدریج یاد گرفت که باید مسئولیت کارهایی را که مربوط به خودش است را به عهده بگیرد. او همچنین یاد گرفت که باید برای توضیح کارهایی که انجام می دهد از لغات مناسب تری استفاده کند.

 

او یاد گرفت زمانیکه می گوید: "وقت کافی برای تعمیر شیر نداشتم" منظورش این است که: "برنامه ریزی مناسبی برای انجام این کار در این روز بخصوص نداشتم." زمانیکه باز هم یک قدم جلوتر می رویم می توانیم صداقت بیشتری را به خرج داده و بگوییم: "واقعاً حوصله ندارم این کار را انجام دهم به خاطر همین گذاشتم برای یک وقت دیگر."

 

زمانیکه حامد از الگوهای صحیح اخلاقی اطلاع پیدا کرد، از آن به بعد توانست تا با صداقت کامل با همسر خود ارتباط برقرار کند. حامد به بهاره گفت درحالیکه تمایلی به انجام برخی پاره ای از کارهای تعمیری منزل را ندارد، اما به هر حال تمام تلاش خود را برای انجام کارهای به تعویق افتاده به کار خواهد گرفت.

 

آنها در این مورد با هم صحبت کردند و مشکلاتشان را حل نمودند، بعد هم تصمیم گرفتند تا فردی را استخدام کنند تا کارهایی که حامد واقعاً قادر به انجامشان نیست را برایشان انجام دهد. بعد هم حامد یاد گرفت تا زمانیکه از عهده انجام کاری بر نیاید هیچ گاه قول انجام آنرا به همسر خود ندهد. در نهایت امر نیز به این نتیجه رسید که هیچ چیز جز صداقت نمی تواند در زندگی آنها را به خوشبختی نزدیک کند.

 

این موارد توانست تغییرات شگرفی را در زندگی آنها ایجاد کند. بهاره دیگر احساس نکرد که مانند خانم هایی است که همواره "غر می زنند" نبود، و حامد هم دیگر با وعده و وعیدهای دروغین او را اذیت نمی کرد. تنش های کمتری در زندگی مشترک آنها ایجاد شده و همین امر به آنها فرصت بیشتری داد تا خوبی های یکدیگر را بیشتر در ک کنند و از وجود هارمونی در زندگی مشترکشان لذت بیشتری بردند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - پرسشي که ميتواند زندگي مشترکتان را تغيير دهد

 

حمید جدیدی بازدید : 200 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

این پرسش را اختصاص داده ایم به: اولین چیزی که باید به یک خانم بگویید، چگونه می توانید از مردهای دیگر الگوبرداری کنید، و چگونه می توانید جلوی خجالت کشیدن خود را بگیرید.

 

یک مرد در اولین ملاقات با یک خانم باید در مورد چه موضوعاتی با او صحبت کند؟

 

اکثر آقایون تصور می کنند که وقتی با یک خانم ملاقات می کنند باید گفتگوی منصفانه ای داشته باشند. اما من فکر می کنم که اکثر مردها چیزی در مورد گفتگوی منصفانه نمی دانند. آنها حتی نمی توانند تشخیص دهند که چه موقع نوبت آنهاست که صحبت کنند.  من اعتراف می کنم که یاد گرفتن این کار حداقل برای خودم خیلی دشوار بود.

 

اما چیزی که یاد گرفتم این بود: زمانی که شما برای اولین بار با خانمی ملاقات می کنید نباید در مورد چیزی صحبت کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که شماره اش یا ایمیلش را بگیرید!

 

موفقیت شما در مورد خانمی که شماره و یا راه ارتباطی با او دارید حتمی است. پس به خاطر خدا هم که شده قبول کنید که تنها کاری که در اولین ملاقات باید انجام دهید این است که شماره تلفن و یا e-mail او را بگیرید. بله، به همین سادگی! شما می توانید این کار را فقط در چند دقیقه انجام دهید، البته اگر بدانید چطور و چگونه. گفتگوهای طولانی مدت شرط لازم گرفتن شماره تماس و یا قرار های ملاقات در آینده نیست.

 

شما قبلا گفته بودید که آقایون باید با سایر مردهایی که در ارتباط خود با خانم ها موفق هستند ارتباط برقرار کرده و راه و رسم همسر داری را از آنها یاد بگیرند. یک مرد چگونه می تواند این کار را انجام دهید؟

 

به نظر من بد نیست که هر چند وقت یکبار به مکان های تفریحی پر رفت و آمد بروید و رفتار افراد را زیر نظر بگیرید. واضح تر بگویم بهتر است که به خانم های زیبایی که با همسرانشان به تفریح آمده اند نگاهی بیندازید تا ببینید که آقایون چگونه برخوردی را از خود در مقابل آنها نشان می دهند.

 

خیلی خوب است که با رفتار سایر مردها با زن ها آشنا شوید. با این کار پی به نکات زیر می برید:

زبان غیر کلامی (حرکات بدن) را که باعث جذب خانم ها می شود را بهتر یاد می گیرید.

شما ژست های آقا و طرز صحبت کردن او را می بینید و همچنین شاهد عکس العمل خانم نیز هستید.

همچنین می توانید با مردهایی که رفتار خوبی با خانم ها دارند، ملاقات کنید و پس از مدتی با آنها دوست شوید. کار آسانی است. فقط کافی است که بگویید "تو واقعا فوق العاده ای، بذار برات یه نوشیدنی بخرم، یک چیزهایی هست که باید ازت یاد بگیرم" یک لیوان نوشیدنی برای ایجاد هوش و ذکاوت کار پرخرجی نیست.

 

یک مرد چگونه می تواند در زمان گفتگو با یک خانم "منجمد" نشود؟

 

در این قسمت من به آقایون پیشنهاد می کنم که از قبل حرف هایی را آماده کرده و در ذهن خود داشته باشند. می توانم به شما چند پیشنهاد کلی بدهم....

"تو منو دوست داری"

"من فکر می کنم رابطمون به جایی نمی رسه"

"زیاد به خودت مغرور نشو، باشه؟"

 

این 3 مورد می تواند برای همیشه شما را به سمت جلو هدایت کنند.

 

نکته جالبی که در هر 3 نکته بالا وجود دارد این است که شما تقریبا در هر موقعیتی می توانید از آنها استفاده کنید. مثلا فرض کنید که شما دختری را اذیت می کنید و او هم می خندد و به شما ضربه میزند. شما خیلی جدی به او نگاه کنید و بگویید " تو دوستم داری"

 

خیلی عالیه. شما به سادگی می توانید از تمام "معیار" هایی که در بالا ذکر شده، استفاده کنید.  نکته این جاست که در هر موقعیتی باید 2-3 پاسخ آماده داشته باشید. 3 مورد بالا را آنقدر تمرین کنید تا بتوانید به راحتی از آن استفاده کنید. اگر بر روی موضوعات مختلف تمرکز کنید به راحتی می توانید به موارد جدیدی نیز دست پیدا کنید.

 

به خاطر داشته باشید: همیشه نباید حرف های قشنگ تحویل خانم ها بدهید. پیش از هر چیز باید شماره تماس و یا mail خود را به او بدهید. اصلا نگران بامزه بودن نباشید، فقط به این فکر کنید که باید وارد مراحل بعدی بشوید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - پرسش و پاسخ: درباره چه چيزهايي صحبت کنيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 235 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

اين پرسش و پاسخ مربوط به این امر است که: چه موقع آقایون می توانند علاقه خود را نسبت به همسر خود ابراز کنند، در قرارهای اولیه چه کار انجام دهند که تاثیر مثبتی بر روی طرف مقابل بگذارند، چه کار کنند که خانم احساس بهتری نسبت به آنها پیدا کند و چه موقع باید با مسائل رک برخورد کنند.

 

چه موقع باید "علاقه" خود را به همسر آینده تان ابراز کنید؟

 

در این قسمت یک نکته حساس وجود دارد: اگر شما با یک خانم مانند یک دوست معمولی برخورد کنید و در رمانتیک بودن زیاده روی نفرمایید، او خیلی بیشتر مجذوب شما خواهد شد. اخیرا با یکی از دوستانم صحبت می کردم. او برایم تعریف می کرد که چندی پیش با خانم بسیار جذابی آشنا شده و صادقانه بگویم خانم آنقدر سر تر از خودش بوده که اصلا تصور نمی کرده بتواند با او رابطه عاطفی برقرار کند، به همین دلیل تصمیم میگیرد که همانند یک دوست عادی با او برخورد کند و از زمانی که در کنار هم هستند استفاده کنند و لذت ببرند.

 

او اصلا تلاش نمی کرد که نظر خانم را به خود جلب کند. هیچ قدمی هم در راه برقراری رابطه با او برنمی داشت. خود را نیازمند و محتاج جلوه نمی داد. و انجام تمام این امور فقط و فقط به این خاطر بود که اصلا فکر نمی کرد خانم او را در "بازی" راه بدهد.

 

نتیجه چه شد؟

 

این رفتار از هم گسیخته و مستقل، معجزه به بار آورد. نظر خانم به او جلب شد و شالوده یک رابطه عاطفی طولانی مدت (ازدواج) پی ریزی شد. آقایون معمولا با خانم های جذاب و زیبا طور خاصی برخورد می کنند: در بیان احساسات خود زیاده روی کرده و از همان روز اول به آنها چسبیده و ولشان نمی کنند. این امر واقعا کار زننده ای است. بنابراین به جای این کار، به صندلی خود تکیه دهید، و خونسرد باشید؛ آنوقت میتوانید از نتایج بدست آمده، نهایت لذت را ببرید.

 

برای اولین قرار چه کاری انجام دهیم که او جذب ما شود؟

 

اگر شما یک خانم را با این امید به بیرون می برید که صرفا کاری انجام دهید که او مجذوبتان شده و به شما علاقه پیدا کند، فقط شرایط را برای خودتان مشکل تر و بدتر می کنید.

 

چرا؟

 

چون اگر بیش از اندازه برای او پول خرج کنید، به این نتیجه می رسد که شما انسان کاملی نیستید و می خواهید از طریق پول خودتان را نشان داده و او را به سمت خود بکشانید. و دیگر اینکه با این کار ثابت می کنید که خیلی خوش شانس بوده اید که او را پیدا کردید و وقت خود را با او سپری می کنید.

 

به جای این باید او را به نوشیدن یک قهوه دعوت کنید. اگر دیدید که او با معیارهای ذهنیتان تطابق ندارد، به راحتی و بدون فوت وقت می توانید قهوه خود را تمام کرده و او را ترک کنید. و اصلا هم لازم نیست برای بیان این امر خجالت بکشید.  برای جلب نظرش لازم نیست برایش بیش از اندازه مایه بگذارید. اگر قرار باشد کسی در رابطه چنین کاری را انجام دهد، بهتر است او سعی کند که نظر شما را جلب کرده و رضاییتتان را فراهم آورد.

 

این موارد دقیقا بر خلاف کارهایی است که اکثر آقایون انجام می دهند، غافل از اینکه رعایت آنها می تواند شما را به سمت نتایج مطلوب رهنمون سازد.

 

چه کارهایی باید انجام دهید که او بیشتر از شما خوشش بیاید؟

 

- خانم هایی هستند که شاید اصلا از ما خوششان نمی آید، اما با این وجود هم جذبمان می شوند و تصمیم به ازدواج میگیرند.

 

بله درست است

 

بیشتر آقایون در اشتباه هستند و اغلب اوقات از استراتژی "لطفا منو دوست داشته باش" استفاده می کنند.

آنها نمی دانند که علاقه داشتن به یک فرد و جذب شدن به او دو مقوله کاملا مجزا هستند. به همین دلیل کارهایی از قبیل: گل خریدن، تهیه غذا و تعریف و تمجید نمودن را انجام می دهند، به این امید که جرقه ای از دوست داشتن در دل خانم پدیدار شود.

 

یقینا این کارها هیچ کمکی به افزایش جذابیت شما نخواهند کرد.

 

اصل قضیه اینجاست: از آنجایی که این امور هیچ کمکی به شما در راه افزایش جذابیت نمی کنند، به خرج دادن تلاش بیش از حد در مورد این نوع استراتژی ها هیچ گاه شما را به اهدافی که در نظر دارید، نزدیک نمی کنند.  درست مثل اینکه بخواهید یک کیک را با دستور العمل پخت اسپاگتی درست کنید.

 

به جای آن شما نیازمند یک تکنیک کاربردی هستید. تلاش در راه متقاعد کردن او برای "دوست داشتنتان" را متوقف کنید.

 

به جای آن سعی کنید میزان جاذبه و مردانگی خود را افزایش دهید.

 

آیا رک بودن با خانم ها کار درستی است؟

 

بله، حتما . در این قسمت یک نمونه از روش های برخورد مستقیم، که نتیجه مثبت در بر دارد را برایتان ذکر می کنیم.سعی کنید از آنها این سوال زیبا و ساده ( که البته مورد علاقه خود من نیز هست) را بپرسید: "آیا مجردی؟"

 

بیشتر خانم ها عادت کرده اند که آقایون از آنها بپرسند "آیا دوست پسر داری؟"

 

پرسیدن "آیا مجردی" آنقدر بی پرده است که آنها را شکه می کند. و پیش از اینکه فرصت صحبت کردن را پیدا کرده باشند شما تمام قدرت موجود را به سمت خود میکشانید. پیش از رفتن بر سر قرار، بر روی صحبت کردن و راه رفتن خود کمی تمرین کنید و سعی کنید روند این کارها را آرام تر کنید، هنگام حرف زدن به صندلی تکیه دهید، دست هایتان را از جیب ها در آورید و لبخندی بر روی لب داشته باشید.

 

سعی کنید درب ورودی مکان های مختلف، نظیر کافی شاپ را برای خانم ها باز کنید. معمولا نیمی از آنها اصلا از شما برای انجام این کار "تشکر" نمی کنند. روی همین نکته دست بگذارید و از آنها ایراد بگیرید، تازه شاید بتوانید او را متقاعد کنید که برای جبران این کار خود، برایتان قهوه بخرد!

 

این ایراد گرفتن های اولیه به شما کمک می کند که در آخر کار اگر تمایل داشتید، بتوانید خیلی راحت از او خواستگاری کنید!

روانشناسی - ازدواج و خانواده - پرسش و پاسخ: چه موقع علاقه خود را بروز دهيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 263 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

توجه او را به خود جلب کنید

 

اين پرسش و پاسخ در مورد طریقه جذب کردن همسرتان می باشد، اگر شیوه زندگی شما خسته کننده شده است بد نیست که نیم نگاهی به این مقاله بیندازید. طریقه بدست گرفتن امور و نشان دادن خود، از مطالب این بخش می باشند.

 

چگونه مردی با شیوه زندگی ملال آور، میتواند همسرش را به سمت خود جذب کند؟

 

تنها کاری که می توانید انجام دهید که هم به نفع خودتان است و هم به عنوان راهی برای جلب توجه خانمها به شمار می رود، این است که سعی کنید فرد جذابی باشید. یکی از آسانترین شیوه هایی که می توانید از آن بهره ببرید، این است که "اهل عمل" باشید. به این معنا که از هر موقعیتی که بر سر راه شما قرار گرفت به بهترین نحو استفاده کنید.

اگر بر سر دوراهی گیر کردید، هر دو راه را امتحان کنید. اگر در مورد مسافرت رفتن دودل هستید، خوب، سفر کردن گزینه بهتری است. می خواهید برای صرف غذا به یک رستوران جدید بروید و یا در همان مکان همیشگی غذا میل کنید، خوب ما به شما میگوییم که یک چیز جدید را امتحان کنید.

 

با انجام چنین اموری زندگی شما رفته رفته سرشار از تجربه های جدید خواهد شد.... هوش و دانش شما نیز افزایش پیدا می کند و باعث می شود که همسرتان نسبت به زندگی شما کنجکاوی بیشتری از خود نشان دهد. هر چقدر که تجربیات شما بیشتر باشد، بالطبع مطالب سرگرم کننده تری دارید تا با همسرتان در میان بگذارید... و در نتیجه خیلی آسان تر می توانید با او ارتباط بر قرار کنید.

 

به عنوان مثال زمانی که او می گوید " با دیدن این منظره به یاد مکانی در اروپا افتادم" شما نیز می توانید، پاسخ دهید "اوه، بله...می دونم چی می گی"

 

زمانی که به شما می گوید که عاشق غذاهای یونانی است می توانید او را به رستورانی ببرید که روزی خودتان برای شکستن عادت روزانه به آنجا رفته بودید. به خاطر داشته باشید که هیچ گاه از انجام چنین کارهایی پشیمان نخواهید شد، بلکه پشیمانی از آن کارهایی است که تا به حال آنها را انجام نداده اید. سعی کنید طعم حقیقی زندگی را بچشید. خودتان هم شگفت زده خواهید شد که همسرتان چقدر سریع متوجه این موضوع می شود.

 

 

شما قبلا ذکر کرده بودید که یک مرد به منظور ایجاد جذابیت در روابط خود باید از "حس رهبری" بالایی برخورد باشد. اهمیت این مطلب تا چه حد است؟

 

 ساده است، خوب است بدانید که خانم ها از تصمیم گرفتن متنفر هستند. همه ما خوب می دانیم که خانم ها خیلی سریع تصمیم می گیرند، اما به همان سرعت نیز نظرشان در مورد هر چیزی عوض می شود، و این امری است که حقیقت دارد.

 

خانم ها توانایی تصمیم گرفتن را دارند، اما دوست ندارند چنین کاری را انجام دهند، به همین دلیل هم هست که همیشه جذب مردهای با اراده و مصمم می شوند. برای خانم ها مصمم بودن مردها جزء خصوصیات برجسته آنها به شمار می رود. برای یک خانم هیچ کس مردانه تر از فردی نیست که می داند از زندگی خود چه می خواهد، به اندازه کافی اعتماد به نفس دارد، و او را به مکانی می برد که هم سرگرم کننده است و هم مهیج.

 

آقایون با انجام چنین اموری ثبات و ایمنی را برای خانمها فراهم می آورند، و این دقیقا چیزی است که خانم ها هر لحظه آرزوی آنرا می کنند. با برداشتن مسئولیت تصمیمگیری از روی شانه های او شما می توانید آرامش و امنیت را برایش به ارمغان آورید. متاسفانه بسیاری از آقایون از تصمیم گیری وحشت دارند، چرا که تصور می کنند شاید تصمیمات آنها موافق نظر خانم ها واقع نشود و موجبات ناراحتی آنها را فراهم آورد.

 

 

در طول زمان ممکن است همه ما دچار چنین اشتباهاتی شویم و سوال "من نمی دونم.... تو می خواهی چه کاری انجام دهی؟" را که خانم ها از آن به شدت متنفر هستند، بر زبان می آوریم.

 

اما همانطور که مردها هنگام رقصیدن با حرکات قدرتمند اما در عین حال ملایم خود همه چیز را کنترل می کنند، در عشق ورزی نیز باید یک چنین کاری را انجام دهند. اگر می خواهید او را برای صرف غذا به یک رستوران ببرید، ابتدا از مزایای رستوران برای او صحبت کنید، اگر او مخالفت کرد، لازم نیست از او سوال کنید "تو کجا رو دوست داری؟" بلکه خیلی سریع می توانید پیشنهاد مکان دیگری را به او بدهید.

 

قاطعیت شما که نشاند هنده "مردانگی" شماست مشخص می کند که آیا مجذوب شما خواهد شد یا خیر.

 

بنابراین در حالی که او را با ملایمت به سمت خواست های خودتان هدایت می کنید، خیلی زیرکانه هر چیزی که خواست به او بدهید. او از شما به خاطر این کار ممنون و متشکر هم خواهد شد.

 

 

یک مرد چگونه می تواند در زمان ملاقات خانم ها "جذابیت" خود را به آنها ثابت کند؟

 

یکی از بزرگترین تفاوت هایی که میان مردهایی که در روابط خود با خانم ها موفق هستند و سایر افراد، این است که آنها همیشه آماده "ترک رابطه" هستند. اگر یک خانم متوجه شود که نظر شما را به خود جلب کرده و شما همیشه در کنار او باقی می مانید، هیچ کاری برای جلب نظر شما به خود انجام نمیدهد و از این گذشته به راحتی کنترل تمام امور را نیز به دست می گیرد.

 

"انتقال قدرت" از همان آغاز اولین ملاقات معنا پیدا می کند.

 

یک خانم به راحتی می تواند از همان ابتدای امر تشخیص دهد که آیا شما به او "اهمیت" می دهید و یا خیر.

 

اگر احساس کند که شما تنها به او "چشم دارید"،  دیگر هیچ تلاشی برای جلب توجه شما انجام نمی دهد، زیرا می داند که شما در حال حاضر تصمیم خود را در مورد او گرفته اید. از سوی دیگر اگر تصور کند که تنها برای سرگرمی با او قرار ملاقات گذاشته اید و اثری از علاقه حقیقی به چشم نمی خورد، او تمام تلاش خود را می کند تا بتواند نظر شما را نسبت به خود جلب کند و در شما تاثیر بگذارد.

 

شاید شما تعجب کنید اما این مطلب حقیقت دارد.

 

بنابراین رمز موفقیت شما در این مرحله اجتناب از "کم آوردن" در مقابل خانم هاست، و شما باید به هر قیمتی که شده این کار را انجام دهید.

 

همیشه به خاطر داشته باشید که یک خانم جذاب دیگر در گوشه ای به انتظار شما نشسته است. تصمیم خود را در مورد رابطه فعلیتان بگیرید، آیا می خواهید ادامه دهید و یا قصد ترک آنرا دارید؟

 

زمانیکه حس انتخاب کردن وجود شما را فرا بگیرید و به خود حق انتخاب دهید، او به سمت شما کشیده می شود و می توانید او را با خود به هر کجا که می خواهید ببرید. اگر این شیوه را در پیش بگیرید تمام خانم ها برای جلب توجه شما تلاش خواهند کرد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - پرسش و پاسخ : چگونه ميتوان مرد جذابي بود ؟

 

حمید جدیدی بازدید : 187 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

قرار ملاقات با افراد جدید درست مثل رانندگی کردن در یک جاده ناشناخته است: شما می بایست به خوبی بدانید چه موقع باید پای خود را روی ترمز بگذارید، چه زمان با احتیاط برانید، و چه زمان هم می توانید به صندلی خود تکیه داده و پدال گاز را فشار دهید. برای اینکه به شما کمک کرده باشیم تا با فراخ بال مناظر کنار جاده را تماشا کنید، از چندین متخصص در این زمینه کمک گرفتیم تا راه و روش رانندگی مطمئن را به شما آموزش دهیم.

 

چراغ قرمز: از سرعت خود بکاهید، خطر در کمین است!

 

مراقب مشکلات احتمالی مردهای تازه وارد باشید.

 

چراغ قرمز#1: حرکت با سرعت بالا؛

 

"بیل میشل" محقق شخصی و نویسنده کتاب: "با حقیقت روبرو شوید" ( انتشارات ایگلز نست، 2001) گوشزد می کند که "باید مراقب سرعت رابطه باشید." سعی کنید در چند قرار ملاقات اولیه طرف خود را از طریق مطرح نمودن سؤالات متعدد بهتر بشناسید. می توانید پرسش هایی از این دست را مطرح کنید: کجا بزرگ شدی؟ پدر و مادرت چه کاره هستند؟ خواهر و برادر داری؟ آنها چطوری هستند؟ ما می توانیم با توجه به پاسخ هایی که آقا به سؤالاتمان می دهد او را بهتر بشناسیم و اطلاعات گسترده ای در موردش بدست اوریم. "میشل" در ادامه صحبت های خود اضافه میکند که "مردم دوست دارند در مورد خود با دیگران صحبت کنند." اگر در پاسخ دادن تعلل کرد، بهتر است جانب احتیاط را در مورد او بیشتر رعایت کنید.

 

چراغ قرمز#2: "قرار ملاقات در اتوبان های وسیع؛

 

"رنا توماس"  نویسنده کتاب "بانوان رئیس اتحادیه صنف آقایون" معتقد است: "زمانیکه با کسی قرار ملاقات فیکس می کنید، اگر از طریق اینترنت با او آشنا شده اید و یا او را تا کنون ندیده اید، می بایستی در یک زمان مناسب در طول روز و در مکانی عمومی او را ملاقات کنید. به عنوان مثال رستوران، کافی شاپ، و یا یک پاساز بزرگ گزینه های مناسبی به شمار می روند." همچنین برای اطمینان بیشتر، می توانید با یکی از دوستان خود سر قرار حاضر شوید. او نباید شکایت کند که تنهاست و شما نمی توانید دوستتان را همراه بیاورید، خوب است که برای شما ارزش قائل شود، چراکه حق شماست که احساس آرامش کنید.

 

" میشل" در ارتباط با این مقوله به شدت توصیه می کند که حتی الامکان از قرارهای اینترنتی دوری کنید. اما اگر به هر حال دست تقدیر شما را به سمت یک چنین شرایطی روانه کرد، هیچ موقع اطلاعات شخصی نظیر آدرس منزل، شغل، سن و به ویژه شماره تلفن خود را در اختیار آنها قرار ندهید. (ممکن است فرد مخاطب به اندازه خودتان معصومیت و صداقت نداشته باشد و از روی شماره تلفن، آدرس و بیسیاری دیگر از مشخصات شخصی شما را پیدا کند.) اگر ارتباط شما صمیمانه تر شد، میتوانید از طرف مقابل درخواست کنید تا از طریق اینترنت نامه ای برای شما بفرستد و شما را بیش از این با شخصیت و خصوصیات فردی اش آشنا نماید؛ سپس می توانید از داخل پروفایل او به اطلاعات بیشتری دسترسی پیدا کنید و حتی عکس او را نیز ببینید. اما اگر او از انجام چنین کاری امتناع ورزید، بدون هیچ تعللی برایش پیغام خداحافظی بفرستید.

 

چراغ قرمز#3: پاسخ های نامفهوم و مبهم؛

 

نسبت به پاسخ ها و بهانه های مبهم مانند: "من سرم خیلی شلوغ است" ، یا "واقعا آخر هفته درگیر هستم" (به ویژه اگر تکرار آنها به صورت مکرر باشد) شک کنید. فرض کنید با آقایی در حال گفتگوی تلفنی هستید، ناگهان شماره دیگر او زنگ می زند و طوری با تلفن صحبت می کند که شما متوجه گفته هایش نشوید؛ این مثال یکی از رایج ترین موارد مشکل زاست و قطعاً مسئله حادی در ورای آن نهفته است. همچنین اگر آقا تنها شماره تلفن همراهش را به شما بدهد، باز هم باید به او مشکوک شوید. به طور حتم یک شخص دیگری (مانند همسر) در زندگی او وجود دارد که نمی تواند به راحتی با شما تماس داشته باشد. اگر به دنبال یک رابطه جدی هستید و می خواهید با طرف مقابل به نتیجه برسید، در وهله اول باید بتوانید به راحتی با هم گفتگو کرده و تماس حاصل نمایید. شاید در همان ابتدای رابطه به طور آنی نتوان به یک چنین نتیجه ای دست پیدا کرد، اما به هر حال با عمیق تر شدن رابطه باید چنین پیوندی در وجود شما شکوفه کند.

 

چراغ قرمز#4: بازگشت به ارتباط قبلی؛

 

اگر نمی دانید که با ارتباط گذشته خود چه کنید، بهتر است زیاد تعجیل نکنید و کمی فرصت به خودتان بدهید. "میشل" معتقد است : "برای پر کردن فضای خالی رابطه قبلی بیش از اندازه عجله به خرج ندهید، در آن صورت مجبور می شوید به عنوان یک فرد خارجی به رابطه ای که چندی پیش اهمیت زیادی برای آن قائل بودید، نگاه کنید." شاید جالب به نظر نرسد اما مطمئن باشید که اگر بخواهید صرفاً برای فرار از تنهایی قرار ملاقات بگذارید، کارتان به هیچ کجا نخواهد رسید. در ضمن پیدا کردن فرد ایده آل آن هم با سرعت نور امری است که به ندرت جامه عمل به خود می گیرد. شما نیاز به زمان دارید تا بتوانید یک مرد را به خوبی بشناسید. در این فاصله می توانید ارتباط خود را با دوستان دخترتان بیشتر کنید و یا اینکه تنهایی به پیاده روی بروید.

 

چراغ قرمز#5: احساس ناامیدی؛

 

اگر فشار بیش از اندازه ای بر روی شما وارد شود، آنگاه تصمیم های نابخردانه ای اتخاذ خواهید کرد. به عنوان مثال ممکن است مرد نامناسب را انتخاب کنید و یا اینکه در رابطه ای باقی بمانید که نهایتا به هیچ کجا نمی رسد. لازم به ذکر است که تا جایی که امکان دارد باید از مردهایی که به صورت بالفطره بد زبان هستند و شما را مورد آزار و اذیت فیزیکی و زبانی قرار می دهند، دوری کنید. هزاران هزار نفر در انتظار شما هستند فقط کافی است پیوندهای گسستنی را ببرید و به جلو پیش روید.

 

چراغ سبز: آماده پذیرایی از عشق حقیقی شوید

 

اگر نکات مثبت زیر از نقاط بارز مردی که با او ملاقات می کنید، باشد، مطمئناً که او یک مرد حقیقی بوده و ایده آل شما است:

 

چراغ سبز#1: توجه و علاقه؛

 

کسی که توجه خالص خود را نثار ما می کند به طور قطع محافظ همیشگیمان خواهد بود. این امر شامل موارد مختلف از جمله ظریف کاری هایی نظیر باز کردن درب اتومبیل برای شما و گفتن نکات مثبت و صادقانه و صمیمی در مورد افراد فامیل و شیوه زندگی تان می باشد. اما چیزی که واقعاً به صورت یک خصوصیت بارز نمود می کند، عمل به گفته هایش است. در صورتی که برنامه هایش تغییر کند، باید حتما شما را در جریان قرار دهد. اگر قرار باشد که ساعت 8 شما را برای صرف شام ملاقات کند، اما کارهای اداری باعث شود که 20 دقیقه تاخیر داشته باشد، باید به شما زنگ بزند و اطلاع دهد. و اگر واقعا راس ساعت 8:20 دقیقه شما را درب رستوران ملاقات کرد، کار او واقعاً تحسین برانگیز است.

 

چراغ سبز#2: عضو گروه شدن؛

 

یکی از نشانه های وجود سازش میان شما و شوهرتان این است که او شما را از هر نظر پذیرفته باشد و در تمام جمع های خود راه دهد. در زمانیکه خانواده، دوستان و همکارانش را ملاقات می کنید، ببینید که چگونه می توانید خود را با آنها سازگار سازید؛ آیا احساس می کنید که می توانید جزئی از گروه او باشید؟ اگر این چنین نباشد ارتباط شما به بن بست خواهد رسید. او هر چقدر هم تلاش کند، باز هم فشاری که از خارج بر او وارد می گردد، باعث ایجاد جدایی میان شما دو نفر خواهد شد.

 

چراغ سبز#3: ارتباط متعارف خانوادگی؛

 

ارتباطی که میان هر یک از اعضای خانواده آقا وجود دارد، گویای مطالب بسیار زیادی در مورد اوست. رابطه او با مادرش چگونه است؟ با پدر؟ و با خواهرها و برادرهایش چطور؟ به طور کلی رفتار او با افراد دیگر به چه شکل است؟ اگر در همان ابتدای کار نمی توانید یک مرتبه مادرش را ملاقات کنید، فقط کافی است دقت کنید که او در مورد مادرش به شما چه می گوید. داشتن رابطه های عاطفی و مناسب با خانم های فامیل، همیشه به عنوان یک امتیاز مثبت محسوب می شود. این امر نشان می دهد که او برای خانم ها ارزش قائل است و با شما هم به خوبی رفتار خواهد کرد.

 

چراغ سبز#4: اشتیاق به آینده؛

 

همچنان که به جاده ای که در جلویتان است نگاه می کنید، همواره به یاد داشته باشید که: "مهم نیست الان کجا هستید، مهم این است که به کجا می روید". مثلا اگر همسرتان در حال حاضر از نظر مالی وضعیت مناسبی نداشته باشد، ( ممکن است دانشجو باشد و یا تازه شغلش را شروع کرده باشد) اما به آینده خود خیلی خوش بین بوده و با علاقه وافر به آن نگاه کند، نباید او را به خاطر مسئله بی پولی کنار بگذارید، چراکه آینده روشنی در انتظار اوست. برخورداری از چنین حس انگیزه و علاقه ای به اندازه طلا گرانبهاست و به یک دنیا می ارزد.

 

چراغ سبز#5: علاقه و جاذبه جنسی؛

 

جاذبه جنسی خواه نا خواه در هر رابطه به وجود می آید و در برخی موارد وجود آن میسر نخواهد شد، مگر در صورتیکه شما ابتدا دوستی و محبت دوجانبه را با یکدیگر تجربه کنید. اگر فقط رابطه جنسی را تجربه کنید، آنگاه مثل این است که در لبه پرتگاه در حال رانندگی هستید. اگر به دنبال عشق دائمی هستید باید دوستی و محبت را در کنار جاذبه های جنسی جای دهید.

 

چگونه با احتیاط به جلو برانیم

 

اگر قصد ملاقات یک جنتلمن را دارید، بد نیست نکات اضافی زیر را نیز به خاطر بسپارید:

 

به قلب خود اعتماد کنید

 

آیا درون وجودتان صدای دیالوگ هایی نظیر: "چرا اینقدر دیر متوجه شدم؟" و یا "باید از اول می دونستم که یک همچین اتفاقی خواهد افتاد" را حس کرده اید؟ این امر بدان معناست که شما همواره در حال باطنی کردن مشکلات هستید و تمام مشکلات پیش آمده را به پای خودتان می نوسید و در همه حال خودتان را مقصر می دانید. در ابتدا باید از چنین انتقادهای تند و خشنی نسبت به خودتان دست بکشید و یاد بگیرید که به کودک درونتان گوش فرادهید. خانم ها معمولا از درک شهودی بالایی برخوردار هستند؛ بنابراین اگر قلبتان به شما می گوید چیزی غلط است مطمئن باشید که همانطور خواهد شد. از روی غریزه خود عمل کنید و آنگاه می بیند که هیچ کس نمی تواند قلبتان را بشکند.

 

رفیقی برای سبک سنگین کردن همراه ببرید

 

میزان معینی شک و بدبینی در اولین قرار ملاقات امری کاملا طبیعی و عاقلانه است. خوب است که همیشه در اولین جلسات ملاقات یکی از دوستان دختر خود که به او اعتماد دارید را همراه ببرید. امکان دارد که آنچنان جذب دل و قلوه دادن شوید که متوجه بسیاری از علامت های خطر نشوید. دوست خود را نیز همراه خود ببرید، تا اگر چیزی مشکوکی بود که شما از آن غافل بودید، او متوجه شود. به این دلیل که دوست شما از خارج به رابطه نگاه می کند، به راحتی می تواند متوجه موارد مشکوک شود. به عنوان مثال می فهمد که تون صدای او صادق و بی ریا نیست و همچنین می تواند عادت های بدی که شما از آنها چشم پوشی می کنید را مو به مو به خاطر می سپارد.

 

از جاده ای سفر کنید که رفت و آمد کمتری دارد

 

معمولا خانم ها بیشتر به سمت آقایونی متمایل می شوند که صلاحیت ها و شایستگی های متفاوتی داشته باشند. مشکل اینجاست که به سرعت متوجه میشوند که عشق و عاشقی هیچ ارتباطی به شغل فرد، رنگ مو، و یا موقعیت های اجتماعی ندارد. معمولاً توصیه می شود که با افرادی قرار ملاقات بگذارید که اندکی از "ایده آل" هایتان فاصله دارند. اگر همیشه عادت دارید با مردهای قد بلند قرار ملاقات بگذارید، این بار با مردهای کوتاه قد بیرون بروید. مردهای سن بالا را ترجیح می دهید، این بار با جوان تر ها رابطه برقرار کنید. به پیشنهادهایی که معمولا شما را جذب نمیکند پاسخ مثبت دهید. همه چیز را مخلوط کنید تا نتیجه بدست آمده شما را سورپریز کند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - پرچم قرمز و چراغ سبز - سيگنالهاي عشق

 

حمید جدیدی بازدید : 188 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

1- چگونه با حسد ورزی شریک خود کنار بیایم؟

 

حسادت در واقع شکلی از ناامنی در رابطه است که در مقاطعی توسط شما و یا شریکتان احساس میشود. اما تمام حسد ورزی ها بد نیستند. اندکی حسادت در حقیقت سبب میشود شریکتان قدر شما را بیشتر دانسته و شما را دست کم نگیرد. این احساس حسادت اندک بیانگر آنست که شما کماکان جذاب بوده و خطر از دست دادن شما شریکتان را تهدید میکند. اما حسادت شدید و ناسالم اغلب به احساسات درونی مبنی بر بی ارزشی و عزت نفس پایین شریکتان مربوط است، که بایستی با شکیبایی، اطمینان خاطر دادن، توجه کردن و اعتماد آفرینی با آن مقابله کرد.

 

 

2-چگونه برای  نخستین بار همسرمان را ببوسیم؟

 

آیا برای بوسیدن همسرتان برای بار اول باید ابتدا از وی اجازه گرفت؟ و اگر نیازی به اجازه گرفتن نیست، چگونه باید وی را بوسید؟ آهسته و یا سریع؟ اجازه خواستن بدترین گزینه است، چراکه  شرم و حیای یک خانم اغلب شما را با پاسخ منفی از سوی وی روبرو خواهد کرد. رویکرد آهسته بهترین گزینه است. هر چند رویکرد آهسته ی بوسیدن شما را نسبت به طرد شدن آسیب پذیرتر میسازد، اما رویکرد آهسته همواره بهترین روش است. چراکه همزمان هم نشان دهنده تهور و جسارت و هم  لطافت  و حساسیت شما است. شما با این کار جسارت و اعتماد بنفس خود را به نمایش میگذارید. اما همزمان برای احساسات و تمایلات وی نیز احترام قائل بوده اید، چراکه وی در صورت عدم تمایل فرصت آن را دارد تا سر خود را برگرداند.

 

 

3- نامزد من از رابطه دلزده شده و رابطه برایش ملالت بار شده است. چه کاری باید انجام دهم؟

 

کسالت و ملالت در رابطه تنها فقدان اشتیاق و شور است. علت ملالت وی آنست که شما موقعیت های چالش برانگیز کافی ای برای  وی  فراهم نیاورده اید. برای برانگیخته و مشتاق نگاه داشتن یک زن به ویژه در مرحله آغازین آشنایی، شما بایستی کنترل رابطه را در دست بگیرید، باید سعی کنید وی  را در حالت تردید نگاه دارید، که آیا وی موفق به جلب نظر شما و ربودن دل شما شده یا نه؟ باید اندکی ترس در وجود وی نیز حضور داشته باشد، که در صورت بدرفتاری با شما با خطر از دست دادن شما مواجه خواهد شد. تحت فرمان وی نباشید و هرگونه بی احترامی به خودتان را تاب نیاورده و نادیده نگیرید. تا میتوانید خودانگیخته و غیر قابل پیش بینی باشید و وی را به حدس زدن وادارید. وقتی شریکتان از تمام جوانب زندگی و شخصیتی تان مطلع گردد، وقتی بدست آوردن شما برایش سهل گردد، وقتی احساس کند به رغم هر گونه بدرفتاری شما شکایتی نمی کنید، وقتی داشتن شما برایش غنیمت نباشد، وقتی خطر از دست دادن شما در میان نباشد، آن وقت است که دیگر برای شریکتان جذابیت نخواهید داشت.

 

 

4-آیا  برای دستیابی به یک رابطه موفق و خوب به تلاش زیادی نیاز است؟

 

بله دستیابی به یک رابطه مطلوب زمانبر بوده و مستلزم کوشش بسیار است. یک رابطه در واقع یک موجود زنده و تنفس کننده است، که برای بقای خود نیاز به پرورش، رسیدگی و نگهداری شما دارد. مهم نیست تا چه اندازه رابطه شما سالم و رضایت بخش است، شما بایستی همواره روی رابطه خود کار کنید، حقایق زندگی پیوسته هر رابطه ای را به چالش میکشاند. تصور کنید یک خودروی مدل بالا و نو خریده اید، در صورتی که شما در نگهداری آن دقت کافی بعمل نیاورید و نقصهای فنی و عیوبی که در روند استفاده خواه ناخواه در خودرو ایجاد میگردد را برطرف نسازید، خودروی نوی شما دیری نمی پاید که مستعمل و فرسوده میگردد. هر رابطه ای نیز پیوسته نیازمند نگهداری، رسیدگی، غبار روبی، استحکام بخشی، ترمیم و بازسازی میباشد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - پاسخ به چند سؤال متداول در روابط

 

حمید جدیدی بازدید : 253 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

یکی از چالش های متعدد آقایون این است که در روابط جنسی خود با همسرشان چه حالتی را انتخاب کنند. بزرگترین ترس آنها این است که خانمشان از آن وضعیت همیشگی خسته شده و درنتیجه میل و علاقه خود را به رابطه جنسی با آنها از دست بدهد. پس سوال این است که بهترین مواضع و جایگاه های جنسی چه مواضعی است؟

 

بهترین راه برای توضیح مسئله این است که چه کارهایی را نباید انجام بدهید. با به یاد داشتن این، به 5 مورد از اشتباهات آقایون در مسائل جنسی اشاره می کنیم تا شما دیگر مرتکب آنها نشوید.

 

اشتباه اول: تقلید همه چیزهایی که در فیلم های پورنو می بینید.

 

این می تواند بزرگترین اشتباه آقایون در مسائل جنسی باشد. مردان بی تجربه ممکن است تصور کنند که فیلم های پورنو می تواند الگوی خوبی برایشان باشد اما با واقعیت مسئله آشنا نیستند. مشکل اینجاست که آن دسته فیلم ها تلاش می کنند که صحنه خوبی را برای بیننده بسازند نه اینکه لذت و میل هنرپیشه ها را بیشتر کنند.

 

و درواقع، یکی از بدترین راه های تحریک اندام جنسی خانمها، زمانی است که وی پاهایش را روی شانه هایتان بگذارد. در این حالت که لگن او آنقدر به عقب خم شده است، ممکن است در گردنه رحم احساس درد کند. همچنین این وضعیتی است که فشار زیادی به زن وارد می کند.

 

اشتباه دوم: تلاش زیاد برای نینداختن وزنتان روی زن، در هر وضعیت

 

برای خانم ها رابطه جنسی راهی برای نزدیکتر شدن به آقایون است. وقتی وزنتان را روی بدن او می اندازید او لذت زیادی می برد. پس دفعه بعد که با همسرتان رابطه جنسی برقرار می نمایید سعی کنید وزنتان را بیشتر روی او بیندازید. همانطور که می بینید، طی رابطه جنسی، تقریباً همه خانم ها از اینکه بدن مردشان به بدن آنها بچسبد بسیار لذت می برند.

 

اما چه مقدار از وزنتان را باید روی آنها بیندازید؟ آنقدر که بعد از تمام شدن رابطه جنسی خانمتان نگوید احساس می کند که تریلی از روی او رد شده و صافش کرده! حد و مرز را نگه دارید. چون اگر به مدتی طولانی همه وزنتان را روی او بیندازید برای او دردناک خواهد بود. اما واقعیت این است که اکثر خانم ها دوست دارند که طی رابطه جنسی کمی از وزن همسرشان روی آنها بیفتد.

 

اشتباه سوم: اینکه وقتی همسرتان روی شماست، اجازه بدهید همه کارها را او انجام دهد.

 

تقریباً برای همه خانم ها، رابطه جنسی عملی پویا است. به همین خاطر اگر شما هم بی حرکت باشید و هیچ کاری انجام ندهید، رابطه جنسیتان کاملاً برهم خواهد خورد و مفهوم رابطه جنسی برای او تغییر خواهد کرد. صحبت های تحریک کننده و آرام در حین رابطه جنسی نیز تاثیر شگفت انگیزی خواهد داشت که نباید از آن غافل شوید.

 

اشتباه چهارم: منفعل بودن

 

خیلی از آقایون انواع کتاب های"آقایونی مریخی" را خوانده اند و به همین خاطر تصور می کنند که زن ها دوست دارند که همه چیز را به او بسپارید و برای هر کاری که می خواهید بکنید اجازه بگیرید. به جای این روش فقط هر کاری که می خواهید را انجام دهید. حتی وقتی می خواهید حالتتان را تغیر دهید، خشن رفتار کنید و به اینطرف و آنطرف پرتابش کنید و مطمئن باشید که عاشق این رفتارتان خواهد شد. اصلاً نگرانش نباشید. اگر چیزی اتفاق بیفتد که همسرتان دوست نداشته باشد، مطمئناً به شما خواهد گفت.

 

اشتباه پنجم: تصور اینکه حالت های عجیب و غریب بهتر عمل می کند

 

لازم نیست معکوس از سقف آویزان شوید و کاری دیوانه وار انجام د هید. فقط طبیعی باشید. قدیمیترین حالت رابطه جنسی (مرد روی زن خوابیده) برای اکثر افراد بهترین حالت رابطه جنسی است.

 

حالت های عجیب و غریب فقط بدنتان را خسته می کند و روحیه تان را هم برهم می زند چون گمگشتگی در این حالت ها هم زیاد اتفاق می افتد و نمی دانید دستتان را کجا بگذارید و پایتان را کجا.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - بهترين حالات جنسي: 5 اشتباهي که اکثر آقايون مرتکب ميشوند

 

حمید جدیدی بازدید : 178 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

گاهی اوقات به نظر میرسد که در مدرسه تمام مدت بحث بر سر این مطلب است که چه کسی باکره است، چه کسی نیست، و چه کسی ممکن است که نباشد. فشار و تنشی که پیرو این مطلب برای دختر خانمها و آقا پسرها ایجاد می شود، از شدت بسیار زیادی برخوردار است. یکی از مهمترین تصمیماتی که در زندگی خود اتخاذ می کنید در رابطه با برقراری رابطه جنسی معنا پیدا می کند. به عهده خودتان است که تصمیم بگیرید چنین رابطه ای داشته باشید ویا نداشته باشید. هر کسی با اتکا به عقل و درایت شخصی باید زمان مناسب و فرد مورد نظر را انتخاب کند.

 

در کنار یک چنین تصمیم مهمی باید موارد دیگری از قبیل: امکان بروز بارداری، انتقال بیماری های آمیزشی و حتی فاکتورهای احساسی را نیز در نظر بگیرید. شاید بدن، از نظر فیزیکی آمادگی برقراری رابطه جنسی را داشته باشد، اما این عامل به تنهایی برای انجام سکس کفایت نمی کند و در کنار آن باید مسائل احساسی و عاطفی را نیز در نظر گرفت.

 

خوشبختانه عوامل اخلاقی و انسانی برای عده بسیار زیادی از جوانان و نوجوانان از ارزش بالایی برخوردار می باشند. نگرش های خانوادگی، ارزش های شخصی، و عقاید مذهبی از جمله مواردی هستند که مانع قراری رابطه جنسی نابهنگام و خطرناک در جوانان می شوند.

 

فشار هم سن و سالان و فیلم های دیوانه کننده

 

هیچ کس دلش نمی خواهد احساس کند که از دیگران عقب مانده است. کاملاً طبیعی است که همیشه دوست داشته باشیم دیگران به ما علاقمند باشند و ما را در جمع های دوستانه شان راه دهند. متاسفانه برخی از جوانان تصور می کنند که برای پذیرفته شدن در جمع دوستان خود باید باکرگی خود را از دست بدهند.

 

شاید این مطلب به نظر برخی از افراد آنقدرها هم که تصور می شود، پیچیده نباشد. شاید برخی از دوستان کم خرد شما در حال حاضر با دوست های دختر و یا پسر خود رابطه جنسی برقرار کرده باشند و این کار اصلاً مقوله بزرگی در نظرشان جلوه نکند. اما سکس تنها یک مقوله فیزیکی نیست، بلکه به مسائل احساسی نیز ارتباط پیدا میکند. از آنجایی که احساسات افراد با یکدیگر متفاوت است، هیچ گاه نباید با اتکا به عقاید دوستان و اطرافیان برای آینده و زندگی خود تصمیم بگیرید. باید با قاطعیت با خود برخورد کنید و ببینید که آیا به راستی زمان مناسب برای انجام چنین کاری فرا رسیده است یا خیر.

 

شاید ارزش های اخلاقی شما با ارزش های دوستانتان همخوانی نداشته باشند. همین ارزش های فردی هستند که از افراد مختلف، شخصیت های متفاوت و منحصر بفردی را بوجود می آورند. اگر تنها به دلیل جلوه دادن خود در میان دوستان و نشان دادن این مطلب که مشابهت هایی با هم دارید دست به برقراری رابطه جنسی بزنید این امکان وجود دارد که بتواند خود را در کوتاه مدت راضی و خشنود نگه دارید، اما مطمئن باشید که در دراز مدت هیچ گاه از کارهای خود احساس رضایت پیدا نمی کنید. دوستان حقیقی هیچ گاه اهمیت نمی دهند که آیا شما باکره هستید یا خیر، بلکه دوست واقعی کسی است که برای تصمیم گیری های فردی شما ارزش قائل شود .

 

حتی اگر اطرافتان را دوست های خوبی پر کرده باشند، باز هم ممکن است از طریق برنامه های تهاجم فرهنگی گمراه شوید و احساس کنید که نوجوانان هم سن و سال شما در کشورهای دیگر به طور حتم رابطه جنسی را تجربه می کنند. باید بدانید که این فیلم ها همه تبلیغات سوء هستند و افرادی که در چنین رل هایی ایفای نقش میکنند، تنها هنر پیشه بوده و مسائلی را که به تصویر می کشند با زندگی حقیقی بشر فاصله بسیار زیادی دارد. برای بازی کردن در فیلم لازم نیست که هنر پیشه ها در ابتدا فکر کنند که آیا برای برقراری چنین رابطه ای از آمادگی کامل برخوردار هستند یا خیر، و این کار آنها در آینده ممکن است چه عواقبی را به دنبال داشته باشد. به عبارت دیگر بهتر است بگوییم که برنامه های رادیو و تلویزیون همه داستان هستند و حقیقت ندارند. در دنیای واقعی، هر جوان و نوجوانی مسئول زندگی خودش می باشد و باید برای تمام اعمال خود تصمیم گیری کند.

 

افسردگی پسرها و دلهره دخترها

 

شاید برخی از افرادی که با هم قرار ملاقات می گذارند، به هیچ وجه یکدیگر را در برقراری رابطه جنسی تحت فشار نگذارند، اما حقیقت این است که در بیشتر موارد همواره یکی از طرفین رابطه، خواهان برقراری رابطه جنسی است. این در حالی است که ممکن است طرف دوم هیچ گونه تمایلی به انجام چنین کاری از خود نشان ندهد.

 

باز هم این مطلب باز می گردد به تفاوت انسان ها با یکدیگر. شاید یکی از طرفین کنجکاوتر بوده و از احساسات جنسی شدیدتری برخوردار باشد، یا شاید یکی از طرفین به دلیل اعتقادات مذهبی خود از برقراری چنین رابطه ای سرباز زند، ولی چنین اعتقاداتی برای طرف دیگر تعریف نشده باشند. به هر حال دلیل هر چه که باشد، این امر باعث ایجاد فشار و اضطراب در رابطه میشود. شاید فرد بخواهد طرف مقابل خود را راضی نگه دارد، اما در عین حال حاضر نیست تا از اعتقادات شخصی خود دست بکشد.

 

مانند تمام موارد مشابه، شما باز هم باید کاری را انجام دهید که تصور می کنید برای خودتان درست است و به هیچ کس دیگر هم کار نداشته باشد. اگر به این دلیل که طرف مقابل خواهان برقراری رابطه جنسی است، تصمیم می گیرید به انجام چنین کاری تن در دهید، باید به شما توصیه کنم که بهتر است یکبار دیگر با دقت بیشتری بر روی این مطلب فکر کنید.

 

اگر کسی بخواهد با بیان عباراتی نظیر: "تو اگر واقعاً به من اهمیت می دادی، هیچ وقت جواب رد به من نمی دادی" و یا " اگر من را دوست می داشتی، با سکس علاقه خود را به من نشان می دادی" شما را تحت فشار قرار دهد، مطمئن باشید که چنین شخصی، شما را از صمیم قلب دوست نمی دارد و ارزش های شما برایش اهمیت ندارند. این دسته از افراد فقط به دنبال برآورده کردن نیازهای جنسی خودشان هستند.

 

اگر به شما بگوید که بعد از این همه با هم بودن و گشت زدن، اگر با شما رابطه جنسی نداشته باشد این امر سبب ایجاد ناراحتی های فیزیکی در او می شود، باید به این نکته پی ببرید که فقط به فکر خودش است و هیچ توجهی به خواست ها و نیازهای درونی شما ندارد. اگر احساس می کنید که احیاناً اگر در رابطه سکس نداشته باشید، ممکن است فرد مورد نظر را از دست بدهید، بهتر است همین حالا ارتباط خود را با او به پایان برسانید.

 

سکس به عنوان راهی برای ابراز علاقه به شمار می رود، نه عملی که طرفین احساس کنند موظف به انجام آن هستند. اگر طرف مقابل از ته دلش شما را دوست داشته باشد، هیچ گاه مجبورتان نمی کند کارهایی را که دوست نمی دارید و یا هنوز آمادگی انجام آنها را بدست نیاورده اید، انجام دهید.

 

حس کنجکاوی

 

ممکن است افکار و نیازهای جنسی جدیدی در وجود شما ایجاد شود. چنین عقاید و افکاری کاملاً طبیعی هستند و این مفهوم را می رسانند که تمام هورمون های بدن شما به خوبی کار می کنند. اما گاهی اوقات حس کنجکاوی و احساسات جنسی سبب می شوند که شما به غلط تصور کنید زمان مناسب برای برقراری رابطه جنسی در شما فرا رسیده است؛ حتی اگر به واقع، وقت مناسب آن از راه نرسیده باشد.

 

هر چند ممکن است بدن شما توانایی انجام سکس را داشته باشد و خودتان هم به انجام این کار علاقه نشان دهید تا به نحوی بتوانید حس کنجکاوی تان را ارضا کنید، اما باید توجه داشته باشید که این امر بدان معنا نیست که ذهنتان نیز آمادگی انجام چنین کاری را داراست. شاید عده کمی بدانند که رابطه جنسی چه اثرات احساسی را برای آنها به دنبال دارد، اما حقیقت این است که جمع کثیری از نوجوانان با پی آمدهای عاطفی این مقوله ناآشنا هستند. این امر ممکن است باعث ایجاد اغتشاش در افکار آنها شود و بعداً صدمات جبران ناپذیری را به احساساتشان وارد آورد.

 

با وجود تمام این حرف ها، اگر باز هم یک زمان به اشتباه این کار را انجام دادید، بیش از اندازه خود را ملامت و سرزنش نکنید که: "ای کاش هیچ گاه یک چنین خطایی از من سر نزده بود." داشتن احساسات جنسی، یک احساس کاملاً طبیعی است و گاهی اوقات کنترل و مهار آنها قدری دشوار می شود، حتی اگر خودتان هم هیچ گاه نمی خواستید که چنین اتفاقی روی دهد. اگر یکبار رابطه جنسی را تجربه کرده اید، این امر بدان معنا نیست که از این به بعد مجبور هستید به همه پاسخ مثبت بدهید؛ اصلاً به گفته های دیگران توجه نکنید. اشتباه کردن نه تنها مختص انسانهاست، بلکه یکی از خصوصیات بارز دوران جوانی نیز می باشد. به تنها چیزی که باید توجه داشته باشید این است که باید از اشتباهات خود درس بگیرید.

 

چرا برخی از نوجوان صبر می کنند

 

بسیاری از نوجوانان ترجیح می دهند که در سنین بالاتر و بعد از ازدواج رابطه جنسی را تجربه کنند، چرا که با دقت بیشتری به مسئله ی از دست دادن بکارت و شروع روابط جنسی نگاه می کنند.

 

این دسته از افراد برای خود دلایل محکم و قانع کننده ای به منظور عدم انجام سکس پیدا می کنند. برخی دوست نمی دارند که نگران بارداری های نابهنگام و تمام عواقب خطرناک دیگر آن شوند. برخی دیگر با این کار از ابتلای خود به کلیه بیماری های آمیزشی جلوگیری می کنند. برخی از بیماری های مقاربتی مانند "ایدز" زندگی شما را در خطر نابودی قرار می دهند و برخی از نوجوانان این مسئله را با درایت کافی به جدیت می گیرند.

 

برخی دیگر نیز از قوانین مذهبی پیروی می کنند و یا دارای اعتقادات شخصی بسیار استواری هستند که به آنها اجازه نمی دهد به راحتی خودشان را در اختیار فرد دیگری قرار دهند. برخی دیگر نیز احساس می کنند که از نظر روحی آمادگی انجام چنین کاری را ندارند و تا زمانیکه احساس نکنند به طور کامل می توانند از پی چنین قضیه ای بر آیند آنرا امتحان نمی کنند.

 

زمانیکه صحبت از سکس به میان می آید باید همواره دو مقوله مهم را در نظر گرفت: اولاً، شما تنها کسی هستید که مسئول خوشحالی و مسئول مراقبت از بدنتان هستید. و دوم، شما به اندازه کافی وقت دارید که با اطمینان کامل دست به انجام چنین کاری بزنید. اگر تصمیم بگیرید که سکس را به آینده موکول کنید فکر عاقلانه ای کرده اید. در این وضعیت به هیچ وجه نباید به گفته های دیگران توجه کنید. باکرگی به این معناست که شما به اندازه کافی قدرتمند هستید که بتوانید خودتان در مورد بدن و ذهنتان تصمیم گیری نمایید.

 

اگر احساس کردید که در مورد تصمیم هایی که به سکس ارتباط دارد دو دل هستید بهتر است با یک فرد بالغ در این زمینه صحبت کنید. (مثلا: والدین، پزشک، خواهر و برادرهای بزرگتر، عمه، خاله، دایی) تا شما را نصیحت کنند. اما در هر شرایط همواره به خاطر داشته باشید که نظر هر کس در مورد سکس با سایرین فرق می کند. هر چند سایرین می توانند توصیه های ارزشمندی به شما بکنند، اما نتیجتاً تصمیم نهایی به عهده خودتان می باشد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - بکارت: تصميمي کاملاً شخصي

 

حمید جدیدی بازدید : 185 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

مهسا عاشق همسر خود می باشد، او دارای 3 فرزند است و شغل مناسبی در رابطه با برنامه ریزی کامپیوتری دارد. با این وجود، خانواده، خانه زیبا، و ماشین گران قیمت، هیچ یک نمی توانند موجبات خوشحالی او را فراهم سازند.

 

او احساس می کند انسان بدبختی است. در اولین جلسه های مشاوره به من می گفت من خیلی غنی تر از پدر و مادرم هستم و تقریباً هر چیزی را که فکرش را بکنید دارم، اما نمی دانم برای چه احساس خوبی ندارم و فکر می کنم فرد بسیار ناامیدی هستم.

 

چشم هایتان را ببندید تا همه چیز را بهتر ببینید

 

من همیشه به مراجعینم توصیه می کنم: "چشم هایتان را ببنندید و سعی کنید همه چیز را همانطور که هست، ببینید." من به مهسا گفتم که جواب سوالت را خودت باید پیدا کنی بنابراین بهتر است چشم هایت را روی هم بگذاری تا با کمک هم بتوانیم راه حل مشکلت را پیدا کنیم. بعد از او خواستم تا خودش را در ذهن به تصویر بکشد در حالیکه مادرش روبروی او ایستاده و از او خواستم به من بگوید که آیا نقاط اشتراکی میان خود و مادرش پیدا می کند یا خیر.

 

مهسا گفت ما دارای شباهت های زیادی هستیم اما به نظر می رسد که هر دو نفرمان از گفتن چیزی خودداری می کنیم. بعد از او سوال کردم که فکر می کنی چه چیزی میخواهید به هم بگویید؟ مهسا گفت: "شاید می خواهیم به هم بگوییم که هر کاری که دلت می خواهد را انجام بده و از زندگی لذت ببر." با بیان یک چنین تصور آرام بخشی، مهسا یک نفس عمیق کشید و من احساس کردم که قدری آرام تر شد.

 

سپس از او پرسیدم که آیا تفاوتی میان خود و مادرت می بینی؟ او در پاسخ به من گفت: "بله مادرم مثل یک کدبانو در خانه می نشست و همیشه همراه من و خواهرم بود و از ما به خوبی مراقبت می کرد. در عوض من شاغل هستم و درآمد بالایی دارم." در اینجا حرف او را قطع کردم و پرسیدم آیا کار با کامپیوتر را دوست داری؟ مهسا گفت: "حقیقتش را بخواهید، نه؛ در واقع باید بگویم که از آن متنفرم، خیلی خسته کننده است!"

 

تله احساسی

 

زمانیکه از مهسا پرسیدم در حالیکه به شغل خود علاقه ای ندارد، برای چه آنرا انجام می دهد؟ او در پاسخ به من گفت "زمانیکه من و همسرم با هم ازدواج کردیم، من به او قول دادم که کار می کنم و ماهیانه مبلغی را به عنوان کمک خرج در احتیار او قرار میدهم تا بتوانیم در کنار هم از بالاترین استانداردهای زندگی بهرمند شویم. او خودش اعتراف می کرد که خانه گرانقیمتش در بالاترین نقطه شهر هزینه های بالایی را برای آنها در بر دارد و بیش از یک خانه بیشتر شبیه به یک دام است که آنها را در بر گرفته.

 

او از همه طرف در خانه خود محصور شده بود و هیچ راه فراری نداشت. او ادامه داد: "بزرگ شدن در یک خانه معمولی در یک محله نه چندان اشرافی اصلاً برایم جالب نبود، به همین دلیل فکر می کردم که اگر بتوانم در یک خانه زیبا در قسمت های بالای شهر زندگی کنم شاید بتوانم به آن میزان خوشحالی که انتظارش را داشتم دست پیدا کنم؛ اما این اتفاق نیفتاد." من از او سوال کردم که آیا مادرت از وضعیت زندگی خود راضی بود؟ او جواب داد: "نه فکر نمی کنم"

 

"زمانیکه من نوجوان بودم او همیشه به من می گفت که چقدر دلش می خواست وارد عرصه موسیقی شود، اما به خاطر خانواده اش بر روی تمام آرزوهایش پاگذاشت. شوهرش که همان پدر می شود اصرار داشت که زن باید یک کدبانوی کامل باشد و در کارهای خانه تبحر داشته  باشد. مادرم هم از مادرش یاد گرفته بود که تنها در صورتی می تواند یک همسر خوب باشد که بر روی همه خواسته هایش پا بگذارد و فداکاری کند."

 

زمانیکه از مادرم سوال می کردم که الآن پشیمان است با یک صدای کاملاً منطقی به من پاسخ می داد که خدا را به خاطر داشتن یک زندگی خوب و آرام سپاس میکند، اما در عین حال هیچ وقت نمی تواند فراموش کند که از همه آرزوهایش دست کشیده. خودش هم گاهی اوقات اعتراف می کرد که خشم و نفرت خود را با دریغ کردن محبت از همسرش و خرج کردن نادرست پول های او تخلیه می کرده.

 

او احساس گناه می کرد و همین امر باعث می شد که خشم خود را بر سر من و خواهرم تخلیه کند. بعد از مهسا پرسیدم که تو چه نتیجه ای می توانی از زندگی مادرت بگیری. او گفت: "من منکر این امر نیستم که خانم ها در عین حال باید یک همسر خوب و یک مادر فداکار برای کودکان خود باشند، بلکه معتقدم باید در مورد خودشان نیز کوتاهی نکنند، به همین دلیل بود که تصمیم گرفتم زن متفاوتی نسبت به مادرم باشم.

 

من شروع کردم به کار کردن در خارج از خانه و بیشترین میزان آزادی را که یک مادر می توانست داشته باشد برای خود ایجاد کردم. " من به او گفتم: "پس اینطور، اما تو که چند لحظه پیش گفتی به خاطر پول کار می کنی و قصدت از کار کردن، جلب رضایت همسر و فرزندانت است و کاری که انجام می دهی دقیقاً آن چیزی نیست که دلت می خواسته!" و بعد اضافه کردم: " در این جا باید بگویم که هم مادرت و هم تو بزرگترین اشتباهی را مرتکب شدید که همه خانم ها می توانند در زندگی خود دچار آن شوند."

 

از رویاهای خود دست نکشید

 

هر دوی شما از رویاهای خود دست کشیدید، و نخواستید همان چیزی که درونتان به شما می گوید، باشید. و به همین دلیل است که هر دوی شما احساس نارضایتی از زندگی هایتان را داشتید. هر دوی شما به خودتان اجازه دادید تا همه توان و نیروهایتان را صرف همسرتان بکنید و بعد به خاطر این کار از آنها متنفر شوید. بعد ها که مهسا کمی اعتماد بیشتری نسبت به من پیدا کرد، گفت که بزرگترین آرزویش این بوده که پا به عرصه هنر گذاشته و یک هنرپیشه موفق شود. او به من گفت: "از همان دوران کودکی هم آرزویم این بود که روی سن بروم و همه را مجذوب خود کنم."

 

او اظهار می داشت که: "همیشه می توانستم مردم را سرگرم کنم و آنها را بخندانم اما از زمانی که ازدواج کردم دیگر تبدیل شدم به یک انسان خشک و جدی که کارم حرف اول را برایم می زد. از او پرسیدم برای چه آرزوی هنرپیشگی رابه فراموشی سپردی؟ او در جواب به من پاسخ داد: "من برای این کار پول کافی در اختیار نداشتم و همسرم هم نمی توانست به طور کامل از نظر مالی مرا حمایت کند."

 

او به من می گفت همیشه باید شغلی را انتخاب کنم که بالاترین میزان درآمد را برایم به همراه داشته باشد حتی اگر آنرا دوست هم نداشته باشم چون برایم درآمد زایی دارد، باید به انجام آن ادامه دهم. از او پرسیدم آیا از همسرت به دلیل پشتیانی نکردن از تو و اینکه تشویقت نکرده تا به آرزویت دست پیدا کنی ناراحت هستی؟ با صدای بلند فریاد زده: "البته که ناراحتم. از نظر او من کسی هستم که صبح ها برایش صبحانه درست نمی کنم، شام هم خوب بلد نیستم درست کنم، نحوه صحیح پول خرج کردن را بلد نیستم، و تمایل چندانی هم به برقراری یک رابطه جنسی پرحرارت ندارم."

 

او در ادامه گفت: "الان که فکر می کنم می بینم که من تفاوت چندانی با مادرم ندارم، حتی گاهی اوقات خشم و نفرتم را بر سر پسرهایم نیز خالی می کنم. کمکم کنید، چه کار می توانم بکنم؟" من به مهسا پیشنهاد کردم که همسرش را نیز با خود به مطب بیاورد تا حرف هایش را از صمیم قبل به او بزند و من هم به همسرش کمک کنم تا بتواند حرف های مهسا را راحت بشنود و متوجه شود و با کمک هم به یک راهکار دو جانبه دست پیدا کنیم. مهسا ابتدا سعی کرد تا با خودش کنار بیاید که همین حالا نیز می تواند وارد عرصه هنرپیشگی شود و بعد در کنار همسرش به ملاقات من آمدند.

 

او در طی دوره های مختلف روانکاوی به این نتیجه رسید که خودش این حس را بوجود می آورد که استحقاق خوشبختی را ندارد و نمی تواند احساس خوشحالی داشته باشد. این تفکرات جزء شایع ترین موانعی هستند که می توانند بر سر راه هر فردی ظاهر شده و آنها را از رسیدن به اهدافشان دور نگه دارند. زمانیکه مهسا بالاخره همسرش را نزد من آورد احساس توانمندی بیشتری نسبت به روز اول می کرد و به راحتی تفکرات ذهنی خود را با همسرش در میان گذاشت.

 

مهسا به همسرش گفت که آرزوی قلبی اش چیست و بعد هم تاکید کرد که به این خاطر که از او حمایت نکرده حس بدی پیدا کرده. در انتهای جلسه مشاوره، همسر مهسا واقعیت ها را درک کرد و قول داد که هر کمکی که از دستش بر بیاید برای خوشحال کردن همسرش انجام خواهد داد. من به همسر مهسا گفتم که باید میزان انعطاف پذیری خود را در مقابل همسرش افزایش دهد و او را صمیمانه دوست بدارد. من به او گفتم که زمانیکه کسی را واقعاً دوست داشته باشی چیزی جز خوشحالی او را نمی خواهی."

 

بعد از چندی یک دعوت نامه برای من از طرف مهسا آمد که او مرا به اولین اجرای خودش روی صحنه دعوت کرده بود. از دیدن این دعوتنامه خیلی تعجب نکردم، اما بسیار مسرور شدم.

 

او برایم یادداشت گذاشته بود که نقش اول را بازی نمی کند، اما همین نقش کوچک هم می تواند آغاز خوبی برایش محسوب شود. چه لذتی داشت که می دیدم مهسا روی صحنه می درخشد. شاید برایش کمی هیجان آور و اضطراب آمیز بود، اما آنقدر روان بازی می کرد که گویی به صحنه تعلق دارد.

 

در آخر مراسم، همسر مهسا نزد من آمد و به خاطر همه چیز تشکر کرد. او خیلی خوشحال تر از گذشته به نظر می رسید و به همسرش افتخار می کرد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - بزرگترين اشتباهات خانمها در روابط

 

حمید جدیدی بازدید : 217 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

قرارهای ملاقات یکی از مهم ترین مسائل در زندگی افراد مجرد به حساب می آید. همه تلاشتان را می کنید تا بتوانید تاثیر خوبی روی طرف مقابلتان بگذارید. با همه امیدها و انتظارات و ترس هایی که اغلب خانم ها و آقایان در اولین روز ملاقات دارند، خیلی عجیب است که مردم این روزها توجهی به این مسئله ندارند. می خواهیم به شما کمک کنیم که یاد بگیرید چطور با اولین ملاقات مهرتان به دل طرف مقابل بنشیند. در اینجا به چند باید و نباید در این زمینه اشاره می کنیم:

 

باید ها

 

خودتان باشید. البته بهتر است بگویم که بهترین حالت خودتان را در آن روز نشان دهید. آن روز وقت آن نیست که بخواهید از دردها و نگرانی هایتان صحبت کنید، همچنین لزومی ندارد که داستان خیانت نامزدتان را برای او تعریف کنید. دست از داستان پردازی برداشته و در عوض خاطراتی را برای او تعریف کنید که شخصیت شما را بهتر به او معرفی می کند.

 

شنونده خوبی باشید. این مسئله دو هدف را دنبال می کند. اگر شما زیاد سخنگوی خوبی نیستید و در عوض طرفتان می خواهد فرصت این را پیدا کند که با تعریف داستان هایش، شما را مجذوب خود کند. به او اجازه دهید که صحبت کند، و با این کار می توانید بیشتر با اخلاقیات او آشنا شوید. اگر شروع به بدگویی از دوست دخترهای سابقش کرد، کمی هم مسئله را از جانب آنها تصور کنید. اگر گفت که اهل ازدواج و تشکیل خانواده نیست، خیلی خوب است که از حالا بدانید.

 

سعی کنید که تا می توانید تفریح کرده و خوش باشید. زندگی را نمی توان پیش بینی کرد. این فقط یک قرار ملاقات ساده است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که با یک آشنای تازه کمی گردش کنید. پس سعی کنید که خوش بگذرانید.

 

 

نباید ها

 

سعی نکنید که خود را طوری دیگر جلوه دهید. اگر شما گوشت می خورید اما او یک گیاه خوار است، دروغ نگویید. اگر کسی هستید که حداقل روزی دو پاکت سیگار می کشید اما او به آن لب هم نمی زند، به او حقیقت را بگویید. ماه هیچوقت پشت ابر نمی ماند، پس بهتر است خودتان همه حقایق را همان اول به او گویید.

 

سعی نکنید که آنچه راجع به او فکر می کنید را برملا کنید. اگر به نظرتان خیلی دهاتی و بد تیپ آمد آن را همان موقع بر زبان نیاورید. باز به او فرصت دهید که خود را نشان دهد. اگر برای ابراز نظرتان در مورد او عجله کنید، مطمئناً بعد پشیمان خواهید شد. زیرا ممکن است همین شخص تبدیل به مرد یا زن زندگیتان شود.

 

اگر می خواهید باز او را ملاقات  کنید، بگویید که وقت خوبی را با او گذرانده اید و اینکه چقدر زمان زود می گذرد. بله، می توانید آنشب به او شب به خیر بگویید ولی برای گذاشتن قرار ملاقات بعدی خیلی تلاش نکنید. بگذارید پیشنهاد از طرف مقابل باشد.

 

مهمترین نکته این که: سعی کنید قرار ملاقاتی  بی خطر داشته باشید. حواستان باشد که امنیتتان را به خطر نیندازید. اینکه دوست رئیس پسرخاله تان او را به شما معرفی کرده، دلیل نمی شود که فرد سالمی باشد و شما او را به منزل دعوت کنید. در ضمن اگر صمیمیتتان را کم کم جلو ببرید، همیشه چیزی باقی می ماند که قرار ملاقات های آینده به خاطر آن گذاشته شود.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - بايدها و نبايدها در اولين قرار ملاقات

 

حمید جدیدی بازدید : 220 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

"زوج هایی که قبل از ازدواج رابطه ی جنسی داشته اند، در زندگی زناشویی خود دچار مشکل خواهند شد."

 

این جمله از زبان یک کارشناس ازدواج و رئیس موسسه ی پویایی شناسی خانواده خطاب به شنوندگان کثیری از افراد متاهل می باشد. از طریق کارهای موسسه ی پویاشناسی خانواده روی هزاران زوج، متوجه شده ایم که نتایج احساسی روابط جنسی پیش از ازدواج، در اکثر موارد، روی بیشتر جنبه های زندگی زناشویی افراد تاثیر منفی می گذارد.

 

بیش از نیمی از افرادی که امروزه ازدواج می کنند، سابقه ی روابط جنسی خود را وارد زندگی زناشویی خود می کنند. و به نظر من فقط با صحبت کردن درمورد این مشکلات کاری از پیش برده نمی شود، و مشکلات این ازدواج ها حل نخواهد شد.

 

پس با این مشکلات چه باید کرد؟ دراینجا توصیه هایی برای شما زوج های عزیز آورده ایم، که به زوج های بسیاری کمک کرده است. این مقاله را با ما دنبال کنید، شاید با کمک گرفتن از این راهنمایی ها، مشکلات شما نیز برطرف شود.

 

 

1.  اعتراف کنید

اعتراف کردن نه تنها برای روح، بلکه برای ازدواجتان هم خوب است. اگر همسرتان نداند که شما قبل از ازدواج با او، با کس دیگری نیز رابطه ی جنسی داشته اید، مطمئن باشید که دوست دارد بداند. او همچنین باید بداند که آیا همین مسئله دلیل کشمکش های موجود در روابط جنسی خودش با شماست، یا خیر. اگر شما خواهان صمیمیتی واقعی با او هستید، پس باید همه چیز دررابطه با خودتان را با او در میان بگذارید.

 

همسرتان احتمالاً با شنیدن این مسئله خیلی ناراحت و رنجیده خاطر خواهد شد. من نگفتم کار ساده ای است و او راحت با آن کنار خواهد آمد. مطمئناً مشکلات و درگیری هایی بینتان ایجاد خواهد شد. اما اگر بخواهید مشکلات مربوط به صمیمیت در روابط جنسی خود را برطرف کنید، باید اسرار مربوط به گذشته تان را با همسرتان در میان بگذارید. البته منظورم این نیست که همه ی  جزئیات مربوط به گذشته ی خود را پیش او بریزید، فقط گفتن مسائل اصلی کفایت می کند. فقط به اندازه ای که خودش میخواهد بداند، با او در میان بگذارید. با اینکار به او نشان خواهید داد  که هیچ چیز را از او مخفی نکرده اید.

 

زندگی زناشویی که در هیچ رازی در آن وجود نداشته باشد، می تواند از پسِ همه ی موانع و مشکلات برآید. پس اولین قدم برای غلبه بر گذشته ی جنسیتان، این است که همسرتان را از آن مطلع کنید. البته باید از همسرتان هم همین توقع را داشته باشید، چون این مسئله کاملاً دوطرفه است.

 

2.  تفاوت ایجاد کنید

گاهی افراد درحالی ازدواج می کنند که در گذشته با افراد دیگری رابطه ی  جنسی داشته اند. حتی اگر بدانید که همسر شما نیز مثل خودتان در گذشته چنین عملی را مرتکب شده است، باز هم مقابله با این احساس گناه و خیانت بسیار دشوار است.

 

دلیل اینکه با شنیدن این مسئله ناراحت و رنجیده خاطر می شویم، به خاطر حسی است که خداوند در همه ی ما قرار داده—اینکه می خواهیم طرف مورد نظر تمام و کمال متعلق به ما باشد. همه ی ما می خواهیم که خصوصی ترین لخظات زندگی همسرمان با ما گذشته باشد و تجربیاتی را با ما بگذراند که از هر لحاظ متفاوت باشد و به هیچ وجه شبیه به تجربیاتی که با دیگران گذرانده نباشد.

 

زمانی که متوجه می شویم فرد دیگری عمیق ترین و پنهان ترین قسمت وجودی همسرمان را تجربه کرده است، احساس میکنیم به ما خیانت شده است. احساس می کنیم کسی چیزی را که فقط متعلق به ما بوده از ما دزدیده است. و به هیچ وجه دوست نداریم همسرمان را با کسی شریک شویم، حتی اگر جریان به سالها قبل برگردد.

 

بنابراین، باید این حق امتیاز را به همسرمان هم بدهیم. باید سعی کنیم لحظاتی را با او بگذرانیم که هیچ کس دیگری قبلاً با او تجربه نکرده است.

 

به این بیندیشید که چرا بین این همه نفر، همسرتان را برای ازدواج انتخاب کرده اید و چه چیز باعث می شود که ازدواج شما خاص و منحصر به فرد باشد. به دنبل چیزهایی باشید که برای اولین بار برای هر دوی شما اتفاق می افتد که تابحال هیچکدام از شما آن تجربه را با فرد دیگری نگذرانده اید.

 

3.  به رابطه ی  بین زندگی جنسی و سلامت احساسی خود دقت بیشتری داشته باشید

زندگی جنسی شما نشانگر سلامت کلی شما در رابطه تان است. اگر با تصور رابطه جنسی با همسرتان احساس آرامش و راحتی می کنید، به این معناست که رابطه تان در وضعیت خوبی قرار دارد. اما اگر در این رابطه تفکراتی منفی داشته باشید، به استثنای مشکلات جسمی دوره ای، در اکثر موارد به این معناست که شما و همسرتان از نظر احساسی بسیار از هم فاصله دارید.

 

زمانی که رابطه ی شما در وضعیت خوبی قرار داشته باشد، ایجاد رابطه ی جنسی نتیجه ی آن خواهد بود. هر دوی شما احساس امنیت و آرامش خواهید کرد و این رابطه جنسی باعث بهبود وضعیت سلامتی روحی و احساسی شما خواهد شد. حتماً در همه ی  موارد اهمیت سلامت جنسی و احساسی خود و همسرتان را در نظر بگیرید و مطابق با آن رفتار کنید.

 

با اینکه این موارد نمی تواند بهبودی آنی در روابط شما ایجاد کند، اما به عقیده ی  من سریعترین راه حل هاست. زوج های زیادی از این راهکارها استفاده کرده و موفق بوده اند. مطمئن هستم برای شما نیز اثر بخش خواهد بود. پس امتحان کنید!

روانشناسی - ازدواج و خانواده - با گذشته جنسي همسرتان چگونه برخورد کنيد؟

 

حمید جدیدی بازدید : 186 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

آیا شما و همسرتان احساس می کنید که زندگی مشترکتان میل و رغبت و گرما و انرژی خود را از دست داده است؟ آیا اشتیاق و فضای رمانتیک رابطه ی خود را از دست رفته تصور می کنید؟ تصور بر این است که وقتی چند سال از زندگی مشترک دو نفر می گذرد، یک چنین حالتی بوجود می آید. اکثر زوج ها می گویند که در ابتدا رابطه ی آنها خیلی گرم و پر شور بوده است؛ اما چه اتفاقی افتاده؟ چه چیزی شور و هیجان ابتدایی را از آنها گرفته؟ پاسخ این سوال کاملاً ساده و قابل درک است.

 

در ابتدای رابطه طرفین در حال درک و یافتن خصوصیات یکدیگر هستند. آنها تمایل دارند که مرزها و محدوده های یکدیگر را شناسایی کنند. بیشتر زوج ها از زمانی که با یکدیگر آشنا می شوند، تا وقتی که با هم ازدواج می کنند، هیچ گونه رابطه ی جنسی با هم برقرار نمی کنند؛ اما آیا این امر بدان معناست که در دروران عقد هم نمی توانند به هیچ وجه یکدیگر را لمس کنند؟ اصلاً؛ این دقیقاً همان کاری است که در این دوران باید انجام دهند. آنها باید یکدیگر را لمس کرده و نوازش کنند. یکدیگر را در آغوش بگیرند و ببوسند. میل خود را نسبت به دیگری ابراز کنند، و به طرف مقابل نشان دهند که احساس زیادی نسبت به او دارند.

 

زمانیکه زوجین به مرحله ی معاشقه برسند، از تحریک پذیری بالایی نسبت به هم برخوردار خواهند بود. این مسئله به دلیل امری فرای شیمی مطلوب فی ما بین بوجود می آید و می توان گفت که بخش اعظمی از آن به دلیل نوازش کردن ها و در آغوش گرفتن ها بوجود می آید. دوران ابتدایی ازدواج سرشار است از حمام های آب گرم دو نفره و معاشقه های طولانی مدت. اما چرا پس از مدتی همه چیز ناپدید می شود؟

 

من تصور می کنم که دلیل اصلی این امر که میل و اشتیاق برای ارتباط جنسی پس از چندی در میان زوجین از بین می رود این است که شرکای جنسی دیگر برای هم جدید و باروح و پرنشاط نیستند.

 

زوجین دیگر مانند گذشته همدیگر را لمس نمی کنند، در آغوش نمی گیرند، و ناز و نوازش نمی کنند. به نظر می رسد که فقط به این خاطر به رختخواب می روند که ارضا شوند و هیچ چیز دیگر برایشان مهم نیست. آیا آنها فراموش کرده اند که ارگاسم تنها بخش ناچیزی از ارتباط جنسی است؟

 

رابطه ی جنسی به این دلیل در ابتدای آشنایی از جذابیت بالایی برخوردار است چرا که در آن نوازش و لمس کردن و در آغوش گرفتن زیادی وجود دارد. به این امور به طور کلی "پیش نوازی" اطلاق می شود؛ اما چقدر اتفاق می افتد که زوج هایی که برای 10 سال یا بیشتر با هم ازدواج کرده اند، چنین کارهایی را برای هم انجام دهند؟ اگر بخواهیم صادقانه به این پرسش پاسخ دهیم، باید بگوییم که به ندرت چنین اتفاقی روی میدهد. چقدر اتفاق می افتد که یکدیگر را در آغوش بگیرند و شیطنتت به خرج دهند؟ متاسفانه به ندرت.

 

اما جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد؛ شما اگر بیستمین سال زندگی مشترکتان را نیز می گذارانید این توانایی را دارید که اشتیاق و تمایلی که در ماه عسل داشتید را به زندگی خود بازگردانید! تنها چیزی که به آن نیازدارید قدری پیش نوازی است.

 

در حقیقت پیش نوازی بخش مهمی از یک ارتباط جنسی موفقیت آمیز را تشکیل میدهد. چیزی است که سبب می شود طرف مقابل بیش از پیش تحریک شود. حرکت کوچکی است که سبب می شود میل طرف مقابل به شما دو چندان شود. زمانیکه فقط به بستر رفته و همه چیز را با مقاربت شروع کنیم، نباید انتظار باشیم که تحریک شویم و به اوج لذت جنسی دست پیدا کنیم. این امکان وجود دارد که برخی از افراد حتی موفق شوند به ارگاسم نیز برسند، اما باید نیمی از وقت خود را صرف تحریک کردن خود و طرف مقابل بکنند.این کار فاصله زیادی با یک معاشقه ی رمانتیک دارد.

 

اما اگر ارتباط جنسی خود را با قدری پیش نوازی بیامیزید، آنوقت پیش از مقاربت هر دو نفر به مرحله ی تحریک شدگی می رسند. هر دو نفر آماده هستند، تمایل دارند و به اندازه ی کافی برانگیخته شده اند. این امر سبب می شود رابطه بهتری را برقرار کرده و هر دو نفر رضایت بیشتری را از ارتباط خود احساس کنند.

 

پیش نوازی چیزی نیست که حتماً لازم باشد آنرا قبل از ارتباط جنسی شروع کنید. پیش نوازی را حتی می توانید صبح شروع کنید، حتی اگر تا پایان شب نتوانید رابطه ی جنسی برقرار کنید. به خاطر داشته باشید که همان نوازش ها، در آغوش گرفتن ها و بوسه های کوچک هستند که تمایل و برانگیختگی زیادی در طرف مقابل ایجاد می کنند. خوب شروع کنید و حتی زمانیکه در حال تماشای فیلم هستید دستتان را بر روی پای معشوقه تان بگذارید. بوسه های آرام و لطیف از او بگیرید و کمی شیطنت کنید و یا حتی خیلی زیاد... فقط فراموش نکنید که مهمترین قسمت یک رابطه جنسی رضایت بخش، چیزی نیست جز.... پیش نوازی! .

روانشناسی - ازدواج و خانواده - اهميت پيش نوازي در رابطه جنسي و ازدواج

 

حمید جدیدی بازدید : 238 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

شاید شما جزء مردهای رمانتیک نباشید، من هم نیستم. لازم نیست که هر روز برای همسرتان نامه های عاشقانه بنویسید، یا دسته گل بفرستید. کارهای کوچکی هستند که با انجام آنها می توانید تغییرات بزرگی ایجاد کنید.

 

او از شما انتظار دارد تا دوستش باشید.

 

اما به راستی، دوست یک خانم بودن چه معنایی دارد؟ درست مانند یک دوست آقا، باید یک سری وجوه اشتراک با هم داشته باشید. دقت کنید که گفتم یک سری مشترکات، نه اینکه عیناً شبیه به هم باشید. هیچ دو نفری وجود نداند که شبیه به هم آفریده شده باشند. همیشه چیزهایی وجود دارد که شما دوست دارید، اما خانم دوست ندارد، و یا بالعکس. این امر کاملاً طبیعی است. تا زمانی که به اندازه کافی میان شما دو نفر وجوه اشتراک داشته باشد، میتوانید خوشحال باشید و از زندگی لذت ببرید.

 

گاهی اوقات باید تحمل کنید و کاری که اصلاً دوست نمی دارید را انجام دهید. در مواقع دیگر نیز باید به او اجازه دهید تا برخی از کارها را خودش به تنهایی انجام دهد. در مقابل او نیز باید یک چنین رفتارهایی را در قبال شما انجام دهد. زمانیکه به شما گفت می توانید بدون حضور او در برنامه خاصی شرکت کنید و موافقت خود را با این امر اعلام کرد ، می توانید به راحتی حرف او را باور کنید. اگر یکی از دوستان مذکر شما علاقه ای به همراهی شما در برنامه خاصی نداشته باشد، شما مطمئناً از دست او ناراحت و یا عصبانی نمی شوید. این امر در مورد همسرتان نیز باید صدق کند.

 

بد نیست هر چند وقت یکبار با دوستانتان بیرون بروید، اما بهتر است که بیشتر وقت خود را با او بگذرانید. زمانیکه مشغول انجام دادن کاری هستید، می توانید از او درخواست کنید تا شما را همراهی کند. به هر حال او دوست شماست؛ فراموش که نکردید؟

 

اگر زمانیکه با دوستان مذکر خود هستید، او را به طور کلی فراموش کردید، آنوقت باید از خودتان این سؤال را بپرسید که آیا اصلاً او را می خواهید یا نه.

 

از شما انتظار دارد تا با او ارتباط برقرار کنید.

 

این قانون طبیعت است که وقتی آقایون در مورد مشکلات خود با دیگران صحبت میکنند، به راستی دنبال راه حلی برای رفع آن هستند، اما این امر در خانم ها کاملاً متفاوت است. آنها به این دلیل در مورد مشکلات خود با شما صحبت می کنند تا توانسته باشند به نوعی احساسات خود را تخلیه نمایند. خانم ها اغلب در چنین مواقعی به دنبال راه حل نمی گردند. آنها فقط به این خاطر در مورد مشکلات خود با شما صحبت می کنند که بهتر بتوانند مسائل را تجزیه و تحلیل نمایند.

 

تا زمانیکه او از شما راه حل نخواسته، هیچ پیشنهادی در این زمینه مطرح نکنید. فقط گوش کنید و اجازه دهید گفتگو ادامه پیدا کند. اگر او از شما نصیحت بخواهد، خودش بعداً در این مورد از شما سؤال خواهد کرد. هنوز هم برخی از مردها هستند که تصور می کنند نظر خانم ها ارزشی ندارد. اگر شما جزء این دسته از آقایون هستید با عرض پوزش باید بگویم که همین حالا باید دیدگاه خود را تغییر دهید!

 

خانم ها از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بوده و دارای توانایی های بیشماری هستند و شما نیز ملزم هستید که به نظرها و عقایدشان احترام بگذارید. البته منظور ما این نیست که شما در همه حال باید با عقاید و پیشنهاد های آنها موافق باشید، بلکه او نیز همانند شما حق نظردهی دارد.

 

سعی کنید همیشه در مورد مسائل مختلف از او نظر خواهی کنید و تمام وقایع زندگی خود را با او در میان بگذارید. به حرف های او گوش کنید، و در عین حال زمانیکه برای خودش مشکلی به وجود آمد، با تمام وجود پشتیبانی و حمایت خود را نشان دهید.

 

زمانیکه من می گویم: "گوش کنید" منظورم این است که به حرف هایش توجه کنید. او دقیقاً تمام احساساتش را با شما در میان می گذارد و از این طریق می توانید دریابید که آیا می توانید دوست خوبی برای او باقی بمانید!

 

او از شما انتظار دارد که نیاز های جنسی اش را درک کنید.

 

به نظر می رسد زمانیکه صحبت از سکس به میان می آید، آقایون فاقد هرگونه عاطفه و احساسی هستند و تنها بر اساس شهوت خود عمل می کنند. این امر حقیقت ندارد، فقط سیستم بدن آنها به گونه ای عمل می کند که به راحتی قادرند در عرض 5 ثانیه، بازه بین 0 تا 100 را طی کنند. این امر برای خانم ها مستلزم سپری شدن مدت زمان بیشتری است. برای اینکه خانم ها بتوانند به مرحله برانگیختگی برسند، باید وقت بیشتری صرف کرد.

 

من در مورد پیش نوازی های جسمانی صحبت نمی کنم، بلکه پیش نوازی احساسی مد نظر من است که شامل چیزهای بسیار ظریف و کوچک می شود: طرز نگاه کردن شما به او زمانیکه وارد اتاق می شود، نشان دادن علاقه به گرفتن دست او در انظار عمومی، تعریف کردن از او در مقابل دوستان، و بیان این مطلب که برایش ارزش و احترام قائل هستید.

 

من این چیزها را به شما نمی گویم که کمکتان کنم همسر خود را فریب دهید. بلکه می خواهم کمکتان کنم، درک کنید که وقتی یک شب را در بیرون از خانه صرف می کنید و نزدیک سحر به منزل بازمی گردید، چرا او رویش را از شما برمی گرداند.

 

او از شما عشق می خواهد.

 

شاید شما جزء مردهای رمانتیک نباشید، من هم نیستم. لازم نیست که هر روز برای خانم نامه های عاشقانه بنویسید، یا دسته گل بفرستید. کارهای کوچکی هستند که با انجام آنها می توانید تغییرات بزرگی ایجاد کنید.

 

مثلاً از او بخواهید تا با شما بیرون بیاید، از محل کار خود با او تماس بگیرید، و در مقابل دوستانش از او تعریف کنید.

 

در این قسمت نقل قولی از یکی از دوستانم را می خوانید....

 

"خانم ها کارهای کوچک بسیار زیادی انجام می دهند، اما آقایون ترجیح می دهند فقط یک کار بزرگ انجام دهند. خانم ها تمام کارهای کوچک را جدا از هم و با ارزش یکسان در نظر می گیرند؛ این در حالی است که آقایون احساس می کنند یک کار بزرگ، جای همه کارهای کوچک را می گیرد!"

 

متوجه شدید؛ این راز بزرگی است....اگر آقایون یاد می گرفتند که چگونه می توانند کارهای کوچک را انجام دهند، دیگر لازم نبود دست به کارهای بزرگ بزنند!

 

اجازه دهید همسرتان درک کند که دوستش می دارید. باید به اندازه کافی کارهای رمانتیک برایش انجام دهید؛ و در هر حال با رفتار خود به او ثابت کنید که دوستش میدارید.

 

تنها چیزی که او می خواهد این است که به او نشان دهید دوستش دارید و برایش ارزش و احترام قائل هستید. فکر نمی کنم این کار سختی باشد، اینطور نیست؟

روانشناسی - ازدواج و خانواده - انتظارات خانمها از آقايون

 

حمید جدیدی بازدید : 247 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

در حقیقت خیلی ساده است.

 

در اعماق قلب هر مردی این آرزو وجود دارد که همسرش با تمام وجود به او اعتماد داشته باشد. چند بار شده مردی را ببنید که به همسر خود می گوید: "فقط اگر به من اعتماد داشتی..."

 

بیشتر آقایون در عجب هستند که چرا انجام چنین کار ساده ای برای بیشتر خانم ها دشوار است. پاسخ این سوال در تفاوت های فیزیولوژیک موجود میان جنسیت های مختلف نهفته است.

 

این امر از همان آغاز تولد معنا پیدا می کند. پسر بچه ها دارای هورمون تستسترون هستند. مزیتی که دختر بچه ها فاقد آن می باشند. با توجه به دارا بودن تستسترون، آقایون می توانند به راحتی در برابر مشکلات از خود دفاع کنند و در صورت نیاز هنگام مواجهه با خطر پا به فرار بگذارند.

 

بیشتر دختر خانم ها دارای چنین توانایی نیستند. آنها نمی توانند از لحاظ بدنی در مواقع خطر از خود دفاع نمایند.

 

اگر پسرها به فردی اعتماد کنند که نهایتاً به آنها صدمه بزند، باز هم توانایی دفاع کردن از خودشان را دارند (و یا می توان گفت که از هیچ تلاشی در این زمینه مضایقه نمیکنند). از سوی دیگر دختر خانم ها در شرایط مشابه خلع سلاح شده و قدرت برخورد فیزکی را ندارند.

 

از آنجایی که اعتماد تنها از جایگاه قدرت ایجاد می شود، در آینده که این دختر بچه ها تبدیل به خانم های بالغ می شوند، بازهم جایگاه آسیب پذیر خود را حفظ می نمایند. زمانیکه احساس می کنند ممکن است از جایی به آنها آسیب برسد، ترجیح می دهند که به طرف مقابل اعتماد نکنند.

 

بنابراین آقایون باید بدانند زمانیکه از همسر دلخواه خود تقاضا می کنند تا به آنها "اعتماد" کند، نباید تصور کنند که آنها توانایی انجام چنین کاری را ندارند، بلکه باید درک کنید که بانوان قدری آسیب پذیرتر از آقایون هستند. اگر از او انتظار دارید که اعتمادش نسبت به شما جلب شود، باید کارهایی انجام دهید که به واسطه آن به ایجاد چنین حسی کمک کرده باشید.

 

البته ابزار و موقعیت هایی هستند که می توانید برای گسترش اعتماد، روی آنها "حساب کنید". خوشبختانه اکثر خانم ها با چنین ابزار و موقعیت هایی آشنا هستند و به راحتی آنرا قبول می کنند. امری که سبب می شود خانم ها راحت تر به آقایون اعتماد کنند این است که آقایون بر طبق گفته هایشان عمل کنند. قول دادن در شرایطی که به آن عمل نکنید، برای خانم ها بی معناست.

 

یک خانم باید ببیند که همسرش به قول هایش عمل می کند، چراکه همیشه دیدن، تاثیر بیشتری نسبت به شنیدن از خود باقی می گذارد. اجازه دهید تا بیشتر برایتان توضیح دهم؛ به عنوان مثال تصور کنید کسی به شما می گوید که من بد جنس ترین آدمی هستم که آنها تا به حال دیده اند. برای ماهها تنها چیزی که به گوش شما میرسد این است که من تا چه اندازه با خانواده و دوستانم بدرفتاری می کنم.

 

یک روز با من قرار ملاقات می گذارید و در طی این جریان، متوجه می شوید که من آنقدرها هم که تصور می کردید، وحشتناک به نظر نمی رسم و در عین حال کمی خوش مشرب هم به نظر می رسم. آیا تنها یک ویزیت کافی است تا عقیده کلی شما نسبت به من تغییر پیدا کند؟ البته که نه!

 

اما اگر به طور مکرر با خوش رفتاری ها و فروتنی های من نسبت به خودتان آگاه شوید، کم کم نظرتان در مورد من شروع به تغییر پیدا کردن می کند.

 

مهربانی که شما در طی چند هفته آخر، از جانب من دریافت کرده اید با چیزهایی که قبلاً در مورد من شنیده بودید، مطابقت ندارد. تمام شایعاتی که در مورد بدجنسی من شنیده بودید، رفته رفته از ذهنتان محو می شود. با گذشت زمان از طریق اعمال من، افکار منفی شما در مورد شخصیت من عوض خواهد شد.

 

آقایون مطلع باشند که وقتی خانم ها ببینند رفتارتان دقیقاً مطابق با گفته هایتان است، آنوقت حس اعتماد، خود به خود رشد پیدا می کند. زمانیکه به گفته هایتان عمل نکنید، همسرتان از شما قدری بیمناک می شود.

 

او از دیدگاه خودش احساس می کند که شما را دوست می دارد و می خواهد به شما اعتماد پیدا کند. فقط نیازمند کمک است تا چیزی را که شما می خواهید نثارتان کند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - انتظارات آقايون از خانمها

 

حمید جدیدی بازدید : 224 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

کمی از نیمه شب گذشته است. قلبتان تند و تند میتپد، ملحفه ها همه از عرق خیس شده اند و پتویتان هم روی زمین افتاده است. وقتی می خواهید از یک دنده به دنده دیگر شوید، چشم همسرتان به شما می افتد.

این می تواند یک صحنه ی پرحرارت باشد، اما واقعاً اینطور نیست. چند وقتی است که اوضاع رابطه ی جنسیتان اینگونه شده است. کارتان را بهانه می کنید، شست و شوی کوهی از لباسهای کثیف، پختن غذا و... همه ی آن کارهای یکنواخت و عادی که باعث می شود شما و همسرتان فکر کنید در یک هتل همکار و کارمند هستید تا عاشق و معشوق.

 

فراموش کردن شور و شوق عشق و غرق شدن در کارهای روزمره خیلی راحت است. اما اگر همسرتان را دوست داشته باشید، و همچنین خودتان را، باید با هر چیزی که این شور و حرارت را از روابط جنسی شما میگیرد مقابله کنید!

 

 

برایتان خوب است!

 

محققانی که روی مسائل جنسی تحقیق میکنند، سکس سالم و مشروع را یکی از بهترین راه های درمانی برای همه ی مشکلات می دانند، که لطافت پوست هم از قبیل این درمان هاست. طبق گفته های آنان، سکس انرژی شما را دوباره شارژ می کند، اعتماد به نفستان را بالا می برد، خوشبختیتان را تضمین میکند و حتی باعث می شود جوان تر هم به نظر بیایید. از دیدگاه این محققان سکس هم مثل ورزش های ایروبیک، گردش خون را بالا می برد و باعث می شود مغز اندورفین هایی ترشح کند که در مقابل افسردگی به شدت مقاومت میکند.

 

اما نباید فکر کنید که باید فقط به خاطر فواید فیزیکی و جسمانی آن سکس کنید. درمان شناسی، عملی جنسی نیست، اما حرف زدن و گفتگو در این مورد می تواند باشد. با همسرتان درمورد خیالپردازی های جنسی خود، نیازها و احساستان در مورد بدن خود و همسرتان، حرف بزنید.

 

روانشناسان عقیده دارند که مردم معمولاً دوست ندارند در مورد نیازهایشان صحبت کنند چون فکر می کنند دیگران آنها را نقد خواهند کرد. اما این تصور به هیچ عنوان درست نیست. باید مسئولیت خودتان را بپذیرید.

 

 

گفتگوی جنسی

 

برای مریم که طی حاملگی خود 10 کیلو وزن اضافه کرده بود، کمی گفتگو، تفاوت زیادی ایجاد کرد. نزدیک بودن دل او و همسرش فرزاد و همچنین تعریف و تحسین های مداوم همسرش از او علیرغم باد کردن هیکلش، باعث شده بود که او به هیچ عنوان تمایلات جنسی خود را فراموش نکرده و احساسات جنسیش را حفظ نموده بوده.

 

حساسیت و شوخ طبعی به فرزاد کمک کرد تا بتوانند هارمونی احساسی خود را حفظ کنند. از آنجا که بدن مریم مدام در تغییر و تحول بود، آنها دیگر قادر به انجام خیلی از فعالیت های جنسی خود نبودند. اما مریم خیلی راحت و بی پرده با همسرش در این رابطه صحبت می کرد و به او میگفت که چه می خواست.

 

شما هم می توانید از طریقه ی گفتگوی مریم با همسرش راهنمایی بگیرید و اگر احساس می کنید که همسرتان با روش ها و شیوه های قدیمی رابطه جنسی برقرار میکند، این وظیفه ی شماست که او را با روشهای تازه آشنا کنید. اما یادتان باشد که اینکار را باید با مهارت انجام دهید. شما می خواهید تغییر ایجاد کنید، حواستان باشد. اگر برخوردی مثبت داشته باشید، می توانید بدون ناراحت کردن همسرتان به نتیجه ی که می خواستید دست پیدا کنید. پس به جای اینکه درمورد آن چیزهایی که دوست ندارید با همسرتان حرف بزنید، درمورد چیزهایی که دوست دارید با او گفتگو کنید.

 

جزئیات، جزئیات

 

جزئیات هم مهم هستند. هیچ دیکشنری جهانی قادر به تعریف لغات مربوط به سکس و رابطه ی جنسی نیست. به همین خاطر است که ممکن است درک شما و همسرتان از این موضوع کاملاً با یکدیگر متفاوت باشد.

 

خانمی که به خاطر عدم توجه و تغییر همسرش وقتی از او خواسته بود به جای اینکه فقط سکس کند، کمی هم با او عشقبازی کند، به متخصص روانشناس مراجعه کرده بود. برای همسر این خانم هر دو این واژه ها، یعنی سکس و عشقبازی یک معنی و مفهوم داشته است، اما برای این خانم، سکس فقط ارضا شدن سریع و فوری بوده اما عشقبازی شامل زمزمه های عاشقانه، نوازش های عاشقانه، در آغوش گرفتن های عاشقانه و...بوده است. کمکی که روانشناس متخصص به این خانم کرد این بود که منظور خود را به طور واضح به همسرش برساند که نتیجه ی خوبی هم در بر داشت.

 

رک و راست بودن نه تنها در مسائل جنسی بلکه در همه ی صحنه های زندگی کارآمد و مفید است. در مثالی دیگر می بینیم وقتی پونه دلایل اینکه چرا دیگر شور و اشتیاقی به سکس ندارد را با همسرش در میان می گذارد، چطور این شور و حرارت دوباره تحریک می شود و زندگی چند ساله ی آنها جانی دوباره می گیرد. پونه که خانمی خانه دار بود، جدیداً احساس استرس و خستگی بسیار زیادی از کارهای خانه می کرد و وقتی همسرش از او می خواست که با او سکس داشته باشد، او مهرداد، همسرش را با جملات کوتاهی مثل "الان اصلاً روی مود نیستم و حوصله ندارم" رد میکرد. اگر مهرداد بیشتر روی او فشار می آورد، خستگی ها و بی حوصلگی های پونه چند برابر می شد و اگر هم دست می کشید، احساس طرد شدگی می کرد.

 

وقتی این زوج برای مشاوره نزد روانشناس متخصص رفتند، پونه برخورد خود را تغییر داد و به جای رد کردن او به آن صورت، دیگر دلیل اینکه چرا سکس نمی خواهد را برایش توضیح می داد. مثلاً می گفت که چون از صبح مجبور بوده با پسرشان سر و کله بزند خسته شده، یا فشار کاریش کمی زیادی است یا هنوز باید شام را درست کند و ... و حالا که رون علت نخواستن پام را می داند، دیگر از او به دل نمی گیرد، به جای آن تلاش می کند تا موانع موجود بر سر راه سکس کردن خودشان را بردارد. مثلاً پیشنهاد می کند که غذا را از بیرون سفارش بدهند و به جای غذا پختن کنار هم باشند. یا مثلاً در کارها به او کمک می کند تا بتوانند آخر شب زمانی برای سکس داشته باشند.

 

اگر مشکلات جدی در زمینه رابطه ی جنسی خود با همسرتان دارید، مطمئناً حرف زدن در این رابطه تاثیر خیلی زیادی در رفع مشکل خواهد داشت. باید بدانید ک چه موقع و چطور به همسرتان نزدیک شوید. یادتان باشد، بدترین زمان برای حرف زدن در مورد این مشکلات، وقتی است که در تختخواب خسته و کوفته کنار هم خوابیده اید. روانشناسان عقیده دارند که در این زمان هر دو شما آسیب پذیر هستید و احساساتتان پخته نیست. این حرف ها را میتوانید در محیط های کمتر تهدید کننده، مثل میز صبحانه، موقع پیاده روی باهم یا بعد از شام مطرح کنید.

 

مهارت نباشد، لذت هم نیست

 

بدیهی است که هر چه بیشتر در مورد سکس بدانید، بهتر می توانید آن را به مرحله ی عمل در آورید. باید در این زمینه هم مطالعه داشته باشید. کتاب های زیادی برای کمک به شما وجود دارد.

 

اما اگر خواندن در این مورد، شما را به هیجان نیاورد، نگران نباشید. فیلم های آموزشی زیادی هم در این رابطه وجود دارد. فیلم هایی هست که رابطه ی جنسی را به طور قدم به قدم به شما آموزش می دهد.

 

اما همه چیز فقط این نیست. باید خودتان هم چیزی نشان دهید. وقتی بعد از شام کنار هم نشسته اید، هر نوع تماس یا نوازش می تواند برایتان محرک باشد. اما لازم نیست که هر نوازشی به سکس ختم شود. باید یاد بگیرید که از کنار هم بودن لذت ببرید، همدیگر را در حمام بشویید، ماساژ دهید و... اینجا دیگر هیچ تقاضا یا توقعی برای سکس وجود ندارد، فقط باید از باهم بودن لذت ببرید.

 

 

سکس در زندگی عادی

 

با اینکه صحنه های سکسی فیلم ها می تواند برای خیلی از زوج ها تحریک کننده باشد، اما متاسفانه چیزی که ما در فیلم ها می بینیم خیلی از زندگی واقعی دور است. فیلم ها معمولاً صحنه هایی از سکس خارج از زناشویی یا قبل از زناشویی را نشان می دهد و کمتر به سکس زن و شوهری می پردازد.

 

لباس زیرهای باشکوه و بسیار سکسی که در فیلم ها میبینیم، شاید خیلی خارج از توان مالی، فیزیکی، یا احساسی در زندگی های واقعی باشد. برای اینکه سکس را یکی از اولویت های زندگی درآورید باید فکر خلاق داشته باشید.

 

میل جنسی یک تصمیم است، فقط یک احساس نیست. این شمایید که باید تصمیم بگیرید برای سکس هم وقت بگذارید. دلیلی وجود ندارد که چرا آنها که همیشه میخواهند شور و حرارت بیشتری به زندگیشان وارد شود، هیچوقت به آن دست پیدا نمیکنند.

 

 

مشکلات جدی

 

تقریباً همه ی رابطه ها در طی مسیر خود با موانع و مشکلاتی روبه رو می شوند. اما اگر شما و همسرتان شدیداً احساس ناراحتی می کنید و مشکلات فیزیکی بسیاری دارید، باید دنبال مشاوره های تخصصی باشید. مردم ما معمولاً برای مشکلات جسمانی دیگر خیلی راحت و سریع به دوا و دکتر پناه می برند، اما هیچکدام از ما دوست نداریم برای حل مشکلات جنسی خود به پزشک متخصص یا روانشناس مراجعه کنیم، حتی به خاطر حفظ رابطه مان هم این کار را نمی کنیم.

 

در این قسمت می خواهم تعدادی از مشکلات جدی جنسی را عنوان کنم تا شاید شمایید که نمی دانید مشکلتان واقعاً جدی است به خودتان بیایید و به متخصص مراجعه کنید!

 

تغییرات هورمونی: طی دوران یائسگی یا پیش از یائسگی این تغییرات هورمونی ایجاد می شود که ممکن است باعث کم شدن میل جنسی، اضافه شدن وزن، و افسردگی شود. تغییر در استروژن بدن هم ممکن است باعث خشکی مهبل و سوزش شود. پزشک می تواند تغییرات هورمونی شما را تشخیص داده و برای رفع مشکلاتتان راهنماییتان کند.

 

بیماری ها: بیماری هایی مثل دیابت، فشارخون بالا، و سخت شدن شریانها که جریان خون را در اعضاضی جنسی بدن کم می کند، ممکن است برای شما ایجاد مشکل کند. افسردگی و اضطراب هم باعث کم شدن میل جنسی می شود.

 

داروها: داروهایی مثل ضد افسردگی ها، و داروهای فشارخون باعث دشواری ارگاسم یم شوند. اگر شما مشکلی در این زمینه دارید، می توانید از پزشکتان بخواهید برای شما داروی جایگزین تجویز کند.

 

دردهای جنسی زنانه: این دردها که مقاربت دردناک یا اسپاسم دردناک مهبل نامیده می شوند، علل مختلفی مثل زخم های مهبلی و آماس درونی مهبل می تواند داشته باشد که برای درمان آن میتوانید به متخصص زنان مرجعه کنید.

 

قرص های ضد بارداری: این قرص ها میل و شور جنسی را در فرد خفه میکند. و اگر می بینید با مصرف این داروها تمایلات جنسیتان کاهش پیدا کرده، از پزشکتان بخواهید داروی جایگزین برایتان تجویز کند.

 

ترس از ناکامی های جنسی: به ویژه در کسانی که مشکل نعوظ و زود انزالی دارند این مسئله به کرات دیده می شود. قدم اول این است که به پزشک مراجعه کنید تا با تشخیص پزشک درمان شوید. و قدم دوم این است که با یک درمان شناس متخصص در امور جنسی برای برطرف کردن اضطراب های جنسیتان مشاوره کنید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - التيام جنسي: برگشت شور جنسي به زندگي مشترک

 

حمید جدیدی بازدید : 257 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

آنها این کار را هر روز انجام نمی دهند (وا!) آنها به سرعت معتقدند (نه!!). مقاله را بخوانید تا به حقیقت های بی شماری در مورد رابطه جنسی سالم در خانواده های موفق پی ببرید.

 

به عنوان یک دختر روشن فکر که به تازگی وارد یک ارتباط دو نفره شده اید، احتمالا مطالبی را در مورد زندگی سالم می دانید: عادلانه دعوا کنید، به او وقت دهید تا با خودش خلوت کند (با این کار خودتان هم فرصتی پیدا می کنید تا تنها شوید)، هیچ گاه چشم های خود را از او برنگردانید (حتی اگر زیباترین فیلم را در تلویزیون نگاه می کنید) و ... اما زوج های خوشبخت در اتاق خواب چه عکس العمل هایی از خود نشان میدهند؟ برای روشن تر شدن این مطلب ما از متخصصان و مشاوران در زمینه ازدواج و خانواده کمک گرفتیم. کارهایی که به شما پیشنهاد می شود، عجیب و غریب نیستند و نمی خواهیم بگوییم که باید بر جاذبه غلبه کنید، همه چیز صرفا به سکس ارتباط پیدا نمی کند، و فقط باید کاری کنید تا احساس نزدیکی بیشتری نسبت به همسرتان پیدا کنید.

 

1- به طور متناوب مشغول باشید

 

راز موفقیت زوج های خوشبخت این نیست که هر روز هفته با هم رابطه جنسی دارند. در حقیقت بر طبق گفته های دکتر "تینا تسینا" نویسنده کتاب "هم ازدواج کنیم هم آزاد باشیم" زوج های موفق بر اساس یک برنامه زمانی مشخص رابطه جنسی دارند. از سوی دیگر عدم برقراری این نوع رابطه در دراز مدت نیز به هیچ وجه قابل قبول نیست چرا که روابط جنسی، نزدیکی دو طرف را تقویت کرده و به آن ژرفا می بخشد. "تسینا" اظهار می دارد "افرادی که از برقراری رابطه جنسی با یکدیگر خودداری می کنند، میان خود فاصله بسیار زیادی را به وجود می آورند و پس از چندی افراد غریبه در نظرشان بیش از شریک فعلی زندگی شان جذاب جلوه می کنند." همچنین دفعات منظم سکس برای آقایون اهمیت فراوانی دارد. دکتر لورا برمن، مدیر مرکز برمن در شیکاگو اظهار می دارد: "یکی از راههایی که می تواند دو نفر را نزدیک به هم نگه دارد این است که آن دو از نظر جنسی به هم نزدیک باشند.

 

تنها راه رسیدن به نزدیکی و صمیمیت نیز همین مورد است." زمانی که مرد به تعداد دفعات منظم با همسر خود رابطه جنسی نداشته باشد، او حس رمانتیک بودن خود را از دست می دهد؛ پس از اندکی خانم نیز شور و حرارت جنسی خود را از دست می دهد و به همین منوال یک دور تسلسل به وجود می آورد." از سوی دیگر بد نیست که اجازه دهید یکی دو هفته بدون وجود سکس سپری شود، در حقیقت تعداد زیادی از زوج های موفق، یک بار در هفته این کار را انجام می دهند. نکته کلیدی این است که هر دو از این یک بار نهایت لذت را ببرند. اگر ارتباط شما به یک بار در ماه و یا کمتر از آن محدود می شود باید قدری کنجکاو شوید که چه مشکلی وجود دارد. شماره 2 را بخوانید تا ازدواج موفق تری را دنبال کنید.

 

2- خارج از تخت هم یکدیگر را نوازش کنید

 

یکی دیگر از دلایل موفقیت و خوشبختی برخی از زوج ها این است که گاه و بی گاه بدون اینکه هیچ دلیل خاصی وجود داشته باشد، یکدیگر را در آغوش می کشند، پاهایشان را به هم می زنند و برای مراحل اصلی تر خودشان را بیشتر آماده می کنند. دکتر "بری مک کارتی" رواندرمانگر و نویسنده کتاب "آرزوی خوشبختی" اینچنین مینویسد: " لمس کردن 5 مرحله مختلف دارد؛ یک زوج موفق باید حداقل 4 مرحله از آن را انجام دهد. بسیاری از زوج ها تنها دو نوع ارتباط لمسی دارند: یا هیچ چیز یا مقاربت، و زمانیکه این چنین باشد معمولا "هیچ چیز" بیشتر تکرار می شود." زمانی که یکدیگر را می بوسید یا پشت هم را می مالید، می توانید به راحتی اگر تمایلی به ادامه ارتباط نداشته باشید، آنرا متوقف کنید.

 

کار دیگری که می توانید انجام دهید این است که با هم قرار بگذارید که اگر تمایلی به انجام آن ندارید دست های یکدیگر را بگیرید و فشار دهید. به این ترتیب رابطه شما طبیعی تر به نظر می رسد، چرا که یک نوع لمس کردن همراه می شود با نوع دیگر و می توانید تا آنجا که علاقه دارید به آن ادامه دهید. اگر بتوانید در طول روز از نظر فیزیکی با هم ارتباط برقرار کنید برای معاشقه اصلی آماده تر خواهید شد، همچنین با احتساب به این عمل در طول شب هایی که استرس دارید و یا خسته هستید (و یا هر دو) نزدیکی و صمیمیتتان را از دست نمیدهید.

 

3- در مورد سکس خطاها را فراموش کنید و ببخشید

 

شاید رابطه جنسی همواره خوشی های دیوانه کننده به شما ندهد، اما زوج هایی که این کار را انجام می دهند از مزایای احساسی و عاطفی آن بهرمند می شوند. چرا؟ شما در طول دوره های سخت زندگی همچنان دوشادوش یکدیگر می ایستید و این امر سبب می شود تا عشق شما تا ابد جاودانه شود. چه معاشقه اصلی را انجام دهید، چه فقط یکدیگر را در آغوش گرفته و نوازش کنید، شکاف ها و فواصل موجود به خودی خود ناپدید می شوند. اگر همسر خود را گاه و بی گاه در آغوش بگیرید و بدن او را لمس کنید او متوجه می شود که اگر چه ممکن است در مورد موضوع خاصی با هم، هم عقیده نباشید اما عشق مسئله دیگری است، همواره جای خود را دارد و این جر و بحث ها دلیلی برای کاهش دوست داشتن نیستند.

 

این مطلب می تواند به طور کلی دیدگاه شما و شوهرتان را نسبت به زندگی تغییر دهد. جینی، 32 ساله در بروکلین یک نویسنده است، او هم به نوبه خود به این نتیجه رسیده است: "سابقا من و بیل مشاجرات تمام نشدنی بر سر مسائل کوچک و بی ارزش با هم داشتیم، به جایی رسیده بودیم که هر دو خسته شده بودیم، به همین دلیل قرار گذاشتیم که اگر دفعه آینده بر سر  مسائل جزئی نزاع در گرفت، همدیگر را ببوسیم و همه چیز را تمام شده فرض کنیم، ما هیچ وقت تصور نمی کردیم که یک کار کوچک بتواند تمام مشکلات زندگی ما را حل کند. اما بعد از اینکه این تکنیک را امتحان کردیم به این نتیجه رسیدیم که در آغوش گرفتن و بوسیدن خیلی راحت تر از جلسات طولانی بحث و گفتگو میتواند مشکلاتمان را حل کند."

 

4- هیچ گاه برای مجازات از برقراری سکس خودداری نکنید

 

اخطار: "نشان دادن خشم و عصبانیت با خودداری از برقرای رابطه جنسی، زندگی شما را به نابودی می کشاند." چرا: نه تنها محبت و دوستی را از بین می برد، بلکه اگر زوجین در جنگ قدرت ها از سکس به عنوان برگ برنده استفاده کنند، تنفر بسیار زیادی به وجو می آید و پس از مدتی دیگر هیچ یک از طرفین هیچ گونه تمایلی به برقراری رابطه جنسی با دیگری از خود نشان نمی دهد. بنابراین دفعه آینده که از همسر خود ناراحت شدید به جای غلط خوردن و دور شدن در او در تخت خواب، همه چیز را با گفتگو روشن کنید و در این راه از رابطه جنسی مایه نگذارید.

 

5- به دنبال سکس هالیوودی نباشید

 

همه ما می توانیم آنرا تصور کنیم: شمع های روشن و تابان، ملافه های سفید رنگ 1000 پارچه، معاشقه تحریک آمیز، رضایت شهوانی. در دنیای واقعی در اکثر موارد این اتفاق ها صورت نمی پذیرد. و زوج هایی که به دنبال خوشبختی هستند، هیچ گاه وقت خود را با این چیزها تلف نمی کنند. اگر شما صاحب دو فرزند هستید، دو نوع شغل مختلف دارید و این نوع سکس را ماهی یکبار انجام می دهید، باید گفت که کارتان عالی است. چقدر عالی است؟ در میان زوج های موفق تقریبا چیزی بیشتر از 15% از معاشقه ها برای یکی یا هر دو نفر، در نهایت لذت بخش نخواهد بود. شاید این کار را با عجله انجام می دهند، از نظر فیزیکی راحت نیستند، و یا در آخر نمی توانند به حس رضایت دست پیدا کنند. همسرانی که از خود مطمئن هستند، می توانند به راحتی با این مسئله کنار بیایند، و اصلا تصور نمی کنند که حتما یک مشکل خاصی باید وجود داشته باشد، بلکه طرفی که خسته ات و یا حال مناسبی ندارد به راحتی به فرد مقابل می گوید: "من خسته هستم و امشب نمی توانم؛ تو راحت باش و کار خودت را انجام بده."

 

6- به هر حال باید گاهی "سکس ویژه" داشته باشید

 

در سالگردهای که دارید یک روز را نیز باید اختصاص دهید به "سالگرد رابطه جنسی." البته لازم نیست این کار را فقط به همین یک روز محدود کنید؛ اگر بتوانید در طول سال چند روز دیگر را نیز به همین منوال طی کنید، کار فوق العاده انجام داده و به زندگی مشترکتان کمک بی حد و حصری نموده اید. برخی خانواده ها از روی تبنلی و یا هر چیز دیگر ترجیح می دهند چنین نوع معاشقه ای را از زندگی خود حذف کنند. پوشیدن یک لباس خواب جدید به جای پیجامه های کهنه و نخ نما آنقدر ها هم که فکر می کنید، مشکل نیست. به همسر خود بگویید که هنوز هم به این موارد اهمیت می دهید. همانطور که می دانید تغییر ذائقه یک اصول کلیدی در موفقیت زندگی مشترک به شمار می رود. یکی از تحقیقات اخیر گویای این مطلب است که حس رضایت جنسی نشات گرفته از پر حرارت بودن طرفین در نظر دیگری است. یک فضای رمانتیک ایجا د کنید، و شور و هیجان لازم را به وجود آورید.

 

بر روی ملافه های نو بخوابید (یا در خانه یا در هتل)، موقعیت های جدید را امتحان کنید، و هر کار دیگری که لازم است تا شما را از نظر ذهنی و جسمی تحریک کند، انجام دهید تا احساس کنید به وجود هم معتاد هستید. اگر می خواهید تا هورمون های شوهر خود تا آخرین حد ممکن ترشح شود یک قرار غیر منتظره برای او تعیین کنید و کارهای جدید را امتحان کنید. "امی" 30 ساله از "سانتا برما" که به تازگی زندگی مشترک خود را شروع کرده این چنین می گوید: "زمانی که احساس می کنم به اظهار عشق و علاقه نیاز دارم یک ادرس اینترنتی جدید برای خودم درست می کنم و نام آنرا چیزی می گذارم که برای او اشنا باشد و آنرا پاک نکند. در این نامه فقط محل و ساعت را ذکر می کنم. زمانی که او در محل مورد نظر حاضر شد او را به جای دیگری می برم تا باز هم در شک و تردید باقی بماند. او می گوید زمانی که من این کار ها را انجام میدهم دیوانه و شیفته من می شود."

 

7- حرکات نهایی محبت آمیر را نیز انجام دهید

 

4 کلمه: ارتباط چشمی در اوج لذت "این لحظه آنقدر بی نظیر است که اگر بتوانید آنرا با شریک زندگیتان تقسیم کنید، صمیمیت موجود بین شما دو نفر دو چندان خواهد شد. البته شواهد گویای این مطلب هستند که حتی زوج هایی که در روابط طولانی مدت هستند باز هم نمی تواند این حرکت را به درستی انجام دهند. "کریستی" 31 ساله ساکن "نیو جرسی" معتقد است که باز نگه داشتن چشم ها در طول برقراری رابطه جنسی شما را شهوت انگیز تر نشان می دهد. او می گوید: "من زمانی که متوجه می شوم همسرم در حال نگاه کردن به من است، احساس آرامش پیدا می کنم و فکر می کنم به اندازه کافی جذاب هستم. این امر سبب می شود که با روی بازتری از او استقبال کنم."

 

8- باید بدانید هر چیز جای خود دارد

 

یکی دیگر از مشکلات، تغییر مسیر است. باید بدانید چطور می توانید از مبحث پرداخت صورتحساب ها و قبوض بیرون بیایید و به مسائل جنسی بپردازید. زوج های موفق راههای بی شماری را برای فراموش کردن روزمرگی های زندگی می دانند. چگونه؟ به عنوان مثال آنها به طور مختصر و مفید به هم می گویند "بیا با هم معاشقه کنیم"، ممکن است شوهرتان پس از اینکه بچه ها به خواب رفتند بر روی مبل راحتی دراز کشیده باشد و شما را هم دعوت کند تا در کنار او بنشیند، یا شما شروع به نوازش کردن او کنید، یا خیلی راحت بگویید: امشب تلویزیون برنامه جالبی نداره، چطوری وقتمان را بگذرانیم؟"

 

9- با هم بازی و شوخی کنید

 

مطمئنا در مواقع ضروری زوج های موفق کاملا جدی ظاهر می شوند، اما خنده و شوخی گاه گاهی ضرورت پیدا می کند. این شوخی ها می توانند پیش زمینه خوبی برای شروع معاشقه محسوب شوند. دکتر "تنیسا" معتقد است که با هم خندیدن میتواند نشانه خوبی از صمیمیت باشد، این امر نشان می دهد که شما دو نفر به راحتی می توانید با هم ارتباط برقرا کنید و یکدیگر را درک می کنید. در حقیقت یکی دیگر از راههای نمایش ناز و عشوه همین مسخره بازی ها و شوخی هاست. "امیلیا" 31 ساله به همراه همسرش "جف" 32 ساله، ساکن نیویورک از ردو بدل کردن کارت های تبریک واقعا لذت می برند. امیلی می گوید: "هر دوی ما احساساتی هستیم. اولین بار جف در روز ولنتاین برای من یک کارت بسیار بزرگ همراه با گل های سرخ خریداری کرد. از آن پس ما همیشه یگدیگر را با کارت های عجیب و غریب سوپرایز می کنیم."

 

10- سرعت هم چیز بدی نیست

 

سرعت در برقراری رابطه جنسی چیر بدی نیست چرا که به اندازه کافی سودمند است. "لری" 33 ساله حسابدار و ساکن "هپس هایر" که به سکس کوتاه و شیرین در رابطه زناشویی عقیده دارد می گوید: "ما تا ابد برای سکس وقت نداریم، زمانی که من 10 شب خسته و کوفته از محل کار به خانه باز می گردم آنقدر خسته هستم که پیش نوازی بیش از حد گزینه خوبی برای من نیست. بنابراین با تن صدایی که کاملا شهوت انگیز است از شوهرم سوال می کنم که آیا با یک کار پر سرعت موافق هست؟ از آنجایی که او هم همیشه منتظر یک چنین چیزی است، ما هر دو از انجام آن نهایت لذت را می بریم. و نکته اصلی هم همین جاست. سکس شدید هیچ گاه راه گشای تمام مشکلات نیست. همه چیز سکس نیست اما زمانی که نتوانید با موفقیت از پس آن برایید مشکلاتی در سایر زمینه های زندگی برایتان ایجاد می شود که حل آنها بدون رنج و مشقت نخواهد بود. زوج هایی که از نظر جنسی به هم وابسته هستند با هم مهربانتر برخورد می کنند، به آسانی از اشتباهات یکدیگر می گذرند، رمانتیک تر هستند، کمتر تنها و ناراحت می مانند، و درگیری چندانی با هم ندارند. این اتصال میتواند برای همیشه آنها را با موفقیت و خوشبختی کامل در کنار هم متصل نگه دارد. آنقدر بی نظیر است که اگر آنرا با شریک زندگی خود تقسیم کنید، صمیمیت موجود بین شما دو نفر دو چندان خواهد شد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - اسرار روابط جنسي در خانواده هاي موفق

 

حمید جدیدی بازدید : 260 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

در این مقاله قصد داریم به شما  بیاموزیم که چطور استرس را از زندگی جنسیتان بیرون کنید!

 

این یکی از دیوانه کننده ترین و متاسفانه متداول ترین ویژگی های زندگی مدرن است: شما همسرتان را دوست دارید، اما آنقدر استرس و فشار روحی و کمبود وقت دارید که دیگر زمانی برای سکس برایتان نمی ماند. دلایل فیزیولوژیکی زیادی وجود دارد که تصدیق می کند استرس زیاد—چه به خاطر مسائل کاری باشد و چه مشکلات خانوادگی—مثل یک دوش آب سرد، آتش شور جنسی را خاموش میکند. روزالین میدو پزشک متخصص درمان مشکلات جنسی در فونیکس، آریزونا اظهار می دارد: "مغز مثل یک کامپیوتر قدیمی است. در یک زمان فقط می تواند یک کار انجام دهد." به عبارت دیگر، اگر فکرتان مشغول حل یک مشکل باشد یا نگران چیزی باشید، قادر نخواهید بود کار خلاقه ی دیگری انجام دهید. زمانی که گرفتار فشارهای عصبی هستید، بدن شما فقط در جستجوی خلاصی از دست آن مشکل است، نه رابطه ی جنسی. در این مقاله قصد داریم تا توصیه های پزشکان و متخصصین را برای رهایی از این فشارها و تنش های روحی و روانی را برای شما مطرح کنیم:

 

از همسرتان بخواهید تا شما را در استرس خود شریک کند. دکتر میدو عقیده دارد که تنها راه خلاصی از دست تنش ها و فشارهای روحی این است که در مورد آنها صحبت کنیم. او به زوج ها توصیه می کند که هرگاه همسرشان را مغموم یا عصبی دیدند، با او صحبت کنند تا بفهمند که چه چیز باعث آزار او می شود.

 

راه هایی غیر رابطه ی جنسی برای لذت بردن کنار یکدیگر پیدا کنید. اینکه یکی از زوج ها میل و علاقه ای به رابطه ی جنسی نشان نمی دهد، دلیل بر این نیست که نمی توانید به یکدیگر نزدیک شوید و از بودن با هم لذت ببرید. دکتر لوئین بارباخ روانشناس توصیه می کند که: "راه های دیگر پیدا کنید تا از طریق آن بتوانید به یکدیگر نزدیک شوید و از بودن کنار هم لذت برده و زمان را به خوبی بگذرانید." کاری کنید تا هم خودتان و هم همسرتان راضی باشد. شب ها دست در دست هم  برای قدم زدن بیرون بروید، همدیگر را ماساژ بدهید (ترجیحاً خارج اتاق خواب)، در یک جکوزی دو نفره کنار هم بنشینید و صحبت کنید و...هزاران کار دیگر که خوشنودی هر دوتای شما را تضمین کند.

 

یک تعطیلات آخر هفته را سعی کنید به چیزی جز همسرتان فکر نکنید. یک روز هم که شده همه ی نگرانیها و مشکلات خود را به باد فراموشی بسپارید و به تنها چیزی که فکر می کنید لذت بردن در کنار همسر و خانواده باشد. همسرتان را برای گردش بیرون ببرید و کاری کنید تا هر دوی شما از کنار هم بودن لذت ببرید. با اینکار استرستان نیز فروکش خواهد کرد.

 

اگر هیچکدام از این روش ها موثر نبود، از همسرتان بخواهید تا برای چک آپ به پزشک مراجعه کند.  البته، چراکه نه، ممکن است بیماری یا وضعیت جسمی خاصی باعث این بی میلی او در روابط جنسی شده باشد. پس اگر راه های دیگر کارآمد نبود، از همسرتان بخواهید تا به پزشک مراجعه کند.

 

آخر از همه اینکه، اجازه ندهید استرس و فشار روحی جزء عادت های زندگی شما درآید. اینکه مدت کوتاهی به طور موقتی گرفتار مشکلی باشید و فشار و استرس روحی داشته باشید، مسئله ای کاملاً طبیعی و عادی است. اما اگر این فشارها و استرس ها جزئی از برنامه ی روزانه ی شما در زندگی شد، دیگر امری طبیعی نیست. البته به جرات می توان گفت که در اکثر افراد وضع به این صورت درآمده است. از اینرو بهتر است همانطور که در بالا توصیه شد، مشکلات و فشارهای روحی خود را با همسرتان درمیان بگذارید تا به کمک یکدیگر به دنبال راه حلی برای آنها باشید. تا می توانید اجازه ندهی تا این استرس بر رابطه ی شما با همسرتان تاثیر منفی بگذارد.  به مسائل و مشکلات زندگی با دیدی خوشبینانه نگاه کنید تا با انرژی بیشتری درصدد رفع آنها بر آیید. به یاد داشته باشید، در این مواقع فقط رابطه ی جنسی شما با همسرتان در خطر نیست، سلامتی خودتان نیز در خطر است.

 

 

چگونگی تاثیرگذاری استرس بر سکس

 

استرس در همه جا وجود دارد و به همه طریق می تواند بر سلامتی شما تاثیر گذاشته و آن را خراب کند. اما با اینکه استرس همه جا وجود دارد، اما همیشه هم بد نیست و همه ی ما به یک طریق به آن واکنش نمی دهیم. دقیقتر بگویم، مردها و زن ها، هرکدام به صورتی متفاوت در مقابل استرس واکنش می دهند—تفاوت هایی که بر چگونگی روابط جنسی آنها تاثیرگذار است.

 

همه ما می دانیم که اگر همه ی اوقات نگران و برانگیخته باشیم، برایمان مشکل ایجاد خواهد شد. استرس برای شما ضرر دارد؛ ممکن است منجر به زخم معده، حمله ی قلبی، یا سکته شود. حتی ممکن است وضعیت کاری شما را نیز مختل کند؛ قدرت تمرکز را از شما می گیرد و حتی دیگر اجازه نمی دهد بتوانید تفریح کنید.

 

استرس به اشکال مختلف می آید: استرس کاری، استرس خانوادگی، استرس پول، استرس در روابط. ازاینرو، تعجبی ندارد که حتی بتواند بر روابط جنسی شما نیز تاثیر بگذارد. برای مثال، نگرانی و افسردگی دو مورد از حالت های استرس زا هستند که میتواند هر رابطه ی  جنسی را ویران کند.

 

اما اگر اینقدر استرس بد و مضر است، چرا دوری از آن اینقدر برای ما سخت است؟ به نظر می رسد که مهم نیست چقدر برای گذران زندگی تلاش می کنید و سعی می کنید که همه چیز خوب پیش برود، دیر یا زود گرفتار استرس و فشارهای روحی خواهید شد.

 

چگونگی برخورد با استرس، به مسائل مختلفی بستگی دارد؛ طریقه ی واکنش شما به آن، و اینکه زن هستید یا مرد، دراین زمینه بسیار مهم است.

 

در جسم، در فکر، یا جایی دیگر؟

 

دکتر جان هوبارد و دکتر ادوارد وورکمن در کتاب خود با نام کتاب جیبی داروی استرس اظهار می دارند که بااینکه موضوع استرس برای اکثر ما شناخته شده است، اما همه ی ما برداشت و تعریف یکسانی از آن نداریم.

 

این پزشکان سه تعریف متفاوت برای واژه ی "استرس" ارائه کرده اند: (1) منجر میشود به چیزهای استرس زا، مثل خطر، کار، یا بیماری. (2) منجر می شود به احساسات منفی درونی مثل نگرانی، افسردگی، و تنش. (3) منجر می شود به تغییرات مختلف بیولوژیکی مثل بالا رفتن ضربان قلب و تنفس و تغییر در ترشحات هورمونی.

 

به علاوه، واکنش های فردی به استرس نیز متاثر از عوامل مختلفی است، که شامل سابقه ی خانوادگی، ساختارهای ژنتیکی و اجتماعی، وضعیت فیزیولوژیکی و بیولوژیکی می شود. آخر از همه باید بگویم، که جنسیت نیز در این مورد نقش دارد.

 

عقاید اشتباه درمورد استرس

 

گام اول برای کنار آمدن با استرس در زندگی و به ویژه در روابط جنسی، این است که بدانیم که استرس چه چیز نیست. مردم معمولاً به اشتباه تصور میکنند که استرس غیر قابل اجتناب است و در همه ی موارد چیزی بد و مضر می باشد.

 

این عقاید نادرست از ملاحظاتی که در اویل قرن بیستم انجام گرفت، نشات می گیرد. محققین رفتارگرا، کشف کردند که حیوانات، که شامل انسانها نیز می شود، به طور کلی درمقابل استرس هایی مثل خطر حمله، به یکی از این دو حالت واکنش میدهند: یا فرار می کنند، یااینکه می ایستند و از خود دفاع می کنند.

 

می توان این واکنش را به همه ی موقعیت ها بسط داد و عنوان کرد که این دو حالت، تنها واکنش های افراد به استرس است. اما در واقعیت، انسانها و حیوانات واکنش های بسیار زیادی درمقابل استرس دارند. جنگیدن و فرار کردن از همه ی این واکنش ها واضح تر و آشکار تر است. اما مدت زمان زیادی قبل از اینکه شما بجنگید یا فرار کنید، شما آمادگی های فیزیکی یا روانی بسیار بیشتری را تجربه میکنید، مثل تغییر در ترشحات هورمونی، غلظت خون، و فعالیت گوارشی و تغییرات فکری و روحی.

 

البته این واکنشات فقط در مواجهه با خطر اتفاق نمی افتد. حتی هنگام تجربه های مثبت و خوشایند، مثل رابطه ی جنسی نیز این تغییرات رخ می دهد.

 

حفظ تعادل

 

دکتر هوبارد و وورکمن اینگونه عنوان می کنند که: "استرس برای ادامه ی زندگی لازم است. استرس به میزان مناسب باعث جذب انسانها به دنیا خواهد شد. اگر میزان استرس در زندگی کم باشد، افراد دچار بی حوصلگی و کسالت خواهند شد. اما استرس زیاد نیز ممکن است منجر به آسیب های فیزیکی و احساسی شود."

 

جسم و فکر شما باید همیشه در حالت تعادل قرار گیرند. استرس این تعادل را برهم می زند. عوامل استرس زا به اشکال و صورت های مختلف وجود دارند—عوامل روحی و جسمی، از یک منشاء یا چندین منشاء مربوط به گذشته، حال یا آینده. همچنین استرس ممکن است کوتاه مدت یا بلند مدت، خواسته یا ناخواسته باشد. شما نمیتوانید به همه ی انواع استرس به یک شکل واکنش دهید. از اینرو برای بازیافتن آن تعادل، در برخورد با استرس های مختلف استراتژی های مختلفی دارید.

 

 

زن ها و مردها متفاوت اند

 

فقط شخصیت و نوع استرس عوامل موثر در واکنش شما به استرس نیستند، جنسیت نیز اهمیت زیادی دارد.

 

تا گذشته ای بسیار نزدیک تصور می شد که زن ها و مردها در مواجهه با استرس به طوری مشابه واکنش می دهند. اما تحقیقات اخیر ثابت کرده است که این عقیده کاملاً اشتباه است و جنسیت نیز در این زمینه نقش دارد.

 

تحقیقات نشان داده است که زن ها به جای جنگیدن، با استراتژی که "کنار آمدن و دوستانه رفتار کردن" نامیده می شود به استرس واکنش می دهند. زنهایی که از این استراتژی استفاده می کنند، در این موقعیت ها معمولاً تلاش می کنند تا فرزندان خود را حفاظت کنند و از زنان دیگر کمک می خواهند. این محققین تصور می کنند که این نوع واکنش ممکن است به خاطر تفاوت های هورمونی باشد.

 

تفاوت های جنسیتی در برخورد با استرس، همچنین واکنش های جنسی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. برای مثال، در تحقیقی که بر روی تاثیر عصبانیت و اضطراب بر میل جنسی انجام گرفت، از گروهی از دانشجویان خواسته شد تا به نوارهای با نوشته از یک عمل جنسی گوش بدهند.

 

در این نوار، دو زوجی که رابطه ی جنسی را انجام می دادند، در قسمت هایی بسیار به یکدیگر نزدیک می شوند. همه ی دانشجویان اظهار داشتند که با گوش دادن به چنین رابطه ی جنسی که فاقد هرگونه اضطراب و عصبانیت بوده، میل جنسیشان افزایش یافته است. اما درجایی که کمی اضطراب وارد آن رابطه می شود، میل جنسی آنها نیز کاهش یافته است.

 

تا اینجا نظر دانشجویان دختر و پسر با هم یکسان بود. اما نکته ی جالب اینجاست که دانشجویان پسر اعلام کردند که با وجود آن عصبانیت و اضطراب وارده، با برکشت صمیمیت بین آن زوج، میل جنسی آنها نیز بار دیگر افزایش یفت اما دانشجویان دختر خلاف آن را گزارش دادند. این محققین اینطور نتیجه گیری کردند که این تفاوت به این دلیل است که جنس مرد فقط بر روی خود رابطه ی جنسی تمرکز دارد و خصوصیات منفی در روابط را نادیده می گیرد، درحالیکه این احساساست منفی برای زنان بسیار مهم است.

 

استرس خوب؟

 

بنابراین گفته ها نتیجه گیری می کنیم که نباید از همه ی انواع استرس دوری کرد، بلکه باید آنها را شناخت و به طریقی مناسب واکنش داد. اگر نوع استرس تهاجمی است، باید یا از خود دفاع کنید و یا فرار کنید. اما اگر استرس به خاطر مشکلات کاری باشد یا اینکه همسرتان سعی دارد شمار را از حالت تعادل خارج کند، می تواند استرسی خوب و مفید باشد. همانطور که هوبارد و وورکمن عنوان کردند، در زندگی روزمره رشد فردی بدون اجاد ناراحتی میسر نخواهد شد. و به خاطر داشته باشید، بیش از یک راه برای مقابله با استرس پیش رویتان است.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - استرس و رابطه جنسي

 

حمید جدیدی بازدید : 200 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

برای کنار آمدن با زندگی زناشویی که هیچ اثری از رابطه جنسی در آن دیده نمی شود، چه باید کرد؟ اول اینکه، آیا در ازدواج شما به خاطر فقدان عشق و علاقه رابطه جنسی وجود ندارد یا به خاطر یک وضعیت بد و وحشتناک؟ در هر دو حالت هنوز هم می توانید زندگیتان را از خطر نابودی نجات دهید و شادتر و خوشبخت تر زندگی کنید. قبل از هر چیز، باید بدانید که رابطه جنسی و رابطه جنسی همه چیز ازدواج نیست. درواقع، اکثر مذاهب باور دارند که فقط باید از طریق رابطه جنسی باردار شوید؛ درغیر اینصورت گناهی بزرگی انجام داده اید. اما امروز، ما روابط جنسی آزادی داریم که عشق در آنها موج می زند. خیلی افراد تصور می کنند که اگر در عشقتان رابطه جنسی وجود نداشته باشد، پس هیچ عشقی بینتان نیست. رابطه جنسی چیزی است که وقتی دو نفر مجذوب همدیگر می شوند ایجاد می شود.

 

اوایل ازدواجتان را به خاطر می آورید؟ آنقدر عشق و علاقه در شما فوران داشت که نمی توانستید جلوی خودتان را بگیرید و کشش بی حد و حصری به همسرتان احساس می کردید. اما، آدم ها تغییر می کنند، همه چیز تغییر می کند و ازدواج هم همینطور است. فقط به خاطر اینکه چند وقتی است با هم نزدیکی ندارید به این معنا نیست که همسرتان علاقه ای به شما ندارد. ممکن است او آنقدر درگیر بچه ها، کار یا مسائل دیگر باشد که تمرکز کافی برای آن مسئله نداشته باشد. ممکن است خودتان هم تقصیرکار باشید.

 

وقتی شما مقصر این ازدواج عاری از رابطه جنسی باشید ممکن است به این دلیل باشد که دلیل کافی برای عشق را به همسرتان نداده اید. شاید دیگر مثل اوایل ازدواجتان به او نگاه نمی کنید و به او احساس نمی دهید. باید هر از چند گاهی به او نگاه کنید و واقعاً از ته دل نگاهش کنید. شاید شما هم آنقد درگیر کار و مشغله های فکری دیگر هستید که برای این مسئله وقت کافی نمی گذارید.

 

اما اگر شب ها که به خانه برمی گردید، شاخه گلی برای همسرتان بخرید، او را در آغوش گرفته و ببوسید، دوباره آن عشق و علاقه اولیه در او بیدار شود. با اینکار شما او احساس خواهد کرد که هنوز هم مثل سابق دوستش دارید. عشق چیز دیگری است. تابه حال درمورد عشق با همسرتان صحبت کرده اید؟ اصلاً به او می گویید که چقدر دوستش دارید؟ کمی رمانتیک باشید. به او بگویید که چقدر دوستش دارید و اجازه بدهید بداند که هنوز هم همان احساس اوایل ازدواج را به او دارید. اگر شما یک قدم بردارید مطمئن باشید همسرتان هم برای شما قدمی برمی دارد. و خیلی زود می بینید که رابطه جنسی به رابطه تان برگشته است و هر دو شما احساس بسیار بهتری نسبت به زندگی زناشوییتان پیدا می کنید.

 

اما، شادی عشق و علاقه به همسرتان را از دست داده باشید؟ خیلی سخت است که با گذشت چندین سال همان میزان عشق را در خود نگه دارید. اگر کششی به او ندارید، حداقل باید سعی کنید که با این مشکل برخورد کنید. از او درمورد احساسش سوال کنید. از او بخواهید کارهایی که دوست دارید را برایتان انجام دهد شاید دوباره علاقه تان به او ایجاد شد. اگر ببینید نفر سومی در ازدواجتان است، مطمئناً هر دو شما حس پنهان خود را باز می یابد.

 

هر دو شما می توانید بر ناامنی هایتان غلبه کنید و ازدواجی مستحکم تر بسازید. فقط به این خاطر که رابطه جنسی در رابطه تان وجود ندارد به این معنا نیست که باید به ازدواجتان خاتمه دهید.  اگر بتوانید درمورد این مسائل و رابطه صمیمانه تان با همسرتان صحبت کنید آنوقت می توانید به مشکلاتتان هم غلبه کنید. اما بعضی اوقات انتخاب با زوج نیست، انتخاب دست پزشک شماست.

 

زوج های بسیاری هستند  که به خاطر سرطان یا دردناک بودن رابطه جنسی قادر به برقراری این رابطه نیستند. همسر شما اگر مشکل سلامتی داشته باشد، دیگر اعتماد به نفس لازم برای برقراری رابطه جنسی را نخواهد داشت. اگر ازدواحتان با انتخاب خودتان فاقد رابطه جنسی است باید این سوال را از خودتان بپرسید که واقعاً چرا با همسرتان ازدواج کردید؟ مطمئناً به خاطر رابطه جنسی با او ازدواج نکرده اید؛ احتمالاً به این دلیل با او ازدواج کرده اید که چنین رابطه ای داشته اید. احساس کرده اید که می خواهید بقیه عمرتان را با این زن بگذرانید. و حالا که او بیمار است باید کنار او بمانید و از او مراقبت کنید.

 

اینجاست که رابطه جنسی باید آخرین چیزی باید که به ذهنتان خطور می کند و اگر واقعاً دوستش داشته باشید آنوقت زیاد برایتان مهم نخواهد بود. درواقع، حتی اگر در چنین موقعیتی هم نباشید، به هیچ وجه نباید به رابطه جنسی بیش از حد توجه کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که سراغ همسرتان بروید و به او بگویید که چقدر دوستش دارید، حتی بیشتر از قبل. ممکن است نتوانید رابطه جنسی را به ازدواجتان اضافه کنید اما مطمئناً احساس خیلی بهتری پیدا خواهید کرد.

 

بعضی از زوج ها بین اینکه رابطه جنسی داشته باشند یا نداشته باشند می توانند انتخاب کنند و بعضی این انتخاب را ندارند. صرفنظر از این مسئله، شما باید حمایت خود را به همسرتان نشان دهید و درمورد احساساتتان درمورد این ازدواج عاری از رابطه جنسی و به ازدواجتان به طور کل با او صحبت کنید. آنوقت خواهید دید که احساس بسیار بهتری نسبت به خودتان و ازدواجتان پیدا خواهید کرد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - ازدواج هاي عاري از رابطه جنسي

 

حمید جدیدی بازدید : 264 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

چرا باید از نظر مالی مستقل باشید؟

 

در ابتدای ازدواج هر دو نفر شهادت می دهند که "در فقر و در ثروت" در کنار هم باقی بمانند و با تمام وجود زمانیکه این عبارت را به زبان می آورند، مفهومش را نیز در ذهن تجسم می کنند، اما با این وجود باید مطمئن شوید در کنار تمام چیزهایی که با فرد مقابل تقسیم می کنید، آزادی و آرامش روح و جسمتان نیز حفظ می شود. محققان بر این باورند که حفظ استقلال اقتصادی (اگر اسم آنرا زرنگی نگذاریم) یک مسئله کاملاً عاقلانه است چه برای حالا و چه در آینده.

 

دکتر تینا تسینا نویسنده کتاب "چگونه هم زوج باشیم هم آزاد" (سال 2002) معتقد است که در زندگی مشترک استقلال مالی مسئله ای است که از اهمیت بالایی برخوردار می باشد چرا که در پی آن استقلال فکری را به وجود می آید. اگر یک خانم در زندگی مشترک خود دارای استقلال مالی باشد به راحتی می تواند نظر خود را بیان کند، اگر با موضوعی مخالف بود آنرا به زبان آورد، و چیزهایی را که نیاز دارد از طرف مقابل درخواست کند.

 

اما منظور از "استقلال مالی" چیست؟ شاید از خودتان بپرسید که اگر در حال حاضر پسر رویاهایتان را پیدا کرده باشید، لباس زیبای سفید هم داشته باشید و جایی برای زندگی هم فراهم باشد، دیگر چرا نیاز به استقلال مالی دارید؟ اگر بخواهیم با هم خودمانی تر باشیم می توانیم بگوییم که استقلال مالی به معنای "قربانی نشدن در طلاق" است.

 

"استقلال مالی" برای خانم ها معانی بسیار زیادی را به همراه دارد. از آنجایی که سن ازدواج هر روز بالا و بالاتر می رود، بسیاری از خانم ها پیش از تشکیل زندگی مشترک کار می کنند و از عهده خرج و مخارج زندگی خود بر می آیند، این دسته از خانم ها ترجیح می دهند که پس از ازدواج نیز از نظر مالی شرایط گذشته را حفظ کنند. برخی دیگر هم به فکر بعد از ازدواج هستند. با بالارفتن میزان طلاق، خانم ها به این فکر میکنند که اگر پس از مدت زمانی دو مرتبه قرار شد که تنها زندگی کنند، باید یک پشتوانه مالی محکم داشته باشند تا از پس خرج و مخارج زندگی خود برآیند. بر طبق آمار، استاندارد زندگی خانم ها پس از طلاق تا 27% کاهش پیدا می کند. این امر در حالی است که استاندارد زندگی آقایون پس از طلاق 10% افزایش پیدا می کند.

 

مریم 34 ساله از اصفهان می گوید: "من کاملاً با این عقیده که از نظر مالی باید به همسرم وابسته باشم، مخالفم" در حال حاضر همسر او بیکار است و مریم تا زمانیکه او بتواند شغلی برای خود دست و پا کند، خرج و مخارج زندگی را متقبل شده. او در ادامه می گوید: "من خودم فرزند طلاق هست، مادر و پدرم زمانیکه تنها 10 سال بیشتر نداشتم از هم جدا شدند، در آن زمان مادرم نه پس اندازی داشت و نه شغلی و در میان زمین و آسمان گیر کرده بود. پس از مدتی تحصیلاتش را ادامه داد و یک شغل خوب پیدا کرد. از آن پس همیشه به من گوشزد می کرد که باید از نظر مالی استقلال داشته باشم. من مادرم را الگوی خودم قرار دارم و الآن که به زندگی مشترکم نگاه میکنم می بینم که موفق بوده ام چرا که ما هر دو از ارزش یکسانی در رابطه برخوردار هستیم، در رابطه ما تساوی به درستی رعایت می شد و تصمیمات مهم را در کنار هم و با کمک یکدیگر اتخاذ می کنیم."

 

خانم هایی که وارد ازدواج دوم می شوند، معمولاً می ترسند که همه چیز را با همسر خود تقسیم کنند و اختیار اموال خود را به دست او بسپارند.

 

این روزها اغلب خانم ها از ارزش این مطلب با خبر بوده و سعی می کنند تا با در نظر گرفتن زوایای مثبت قضیه، استقلال مالی خود را حفظ کنند. البته همیشه صحبت از ریال و تومان در کار نیست بلکه منظور از استقلال مالی همان اعتماد به نفس و استقلال فکری است که در فرد ایجاد می شود. دکتر دینا عادل اظهار می دارد که: "این روزها خانم های مجرد همه چیز دارند، به راحتی وام می گیرند، کارت های اعتباری به نام خود گرفته اند، و اجاره و رهن به نام خودشان صادر می شود. اگر به چند سال پیش بر گردیم می بینیم که هیچ گاه خبری از یک چنین مسائلی نبوده، آنها در قرن اخیر هویت فردی خود را به رسمیت شناخته و برای شخصیت خود احترام قائل میشوند."

 

مینا 38 ساله ساکن تهران قرار است که سال آینده ازدواج کند به همین دلیل با تمام قوا می کوشد که در طول این یکسال استقلال مالی پیدا کند. او می گوید: "صحبت از زندگی مشترک مرا بر آن داشت تا مصمم شوم بر روی استقلال مالی خود بیشتر تلاش کنم. قصد دارم تا در جنوب شهر یک قطعه زمین به نام خودم خریداری کنم. من به عینه مشاهده کردم که نزدیکانم چطور قربانی طلاق های ناخواسته شده اند. دو نفر از صمیمی ترین دوستانم بودند که با مردهای به اصطلاح نجیب و نازنین ازدواج کرده بودند و اختیار تمام اموال خود را به آنها سپرده بودند، اما متاسفانه همین آقایون به اصطلاح مؤدب و نجیب به طور پنهانی تمام اموال و دارایی های خانم ها را صرف شراب خواری و هوس رانی کردند. به عقیده من خانم ها باید در همه حال امنیت خود را حفظ کنند."

 

شرکای واقعی

 

استقلال در اشکال مختلف نمود پیدا می کند. زمانیکه صحبت از استقلال مالی به میان می آید بیشتر منظور آن حس استقلالی است که در فرد ایجاد می شود نه صرفاً مسئله مادی قضیه. تکنیک های مختلفی برای انجام این کار وجود دارد، اما در کلیه موارد خانم باید احساس کند که از نظر مالی و احساسی حق انتخاب دارد و از آزادی عمل برخوردار است.

 

وجود چنین حسی می تواند به سلامت رابطه هم کمک کند. دکتر جاناتان ریچ نویسنده کتاب "راهنمای زوجها در عشق و ثروت" (انتشارات هاربینرگر،2003) معتقد است که: "تعریف ما از یک رابطه سالم، ارتباطی است که کنترل تمام امور بین طرفین تقسیم شود و هر دو نفر از حقوق یکسانی برخوردار باشند و در کنار هم برای آینده و زندگی روزمره شان برنامه ریزی کنند."

 

البته برخی از خانم ها هم هستند که تصور می کنند معنای این تساوی این است که سرمایه ها و دارایی خود را به طور کامل از زندگی مشترک خارج کرده و تمام هزینه ها را تقسیم بر دو کنند. شادی 32 ساله از مشهد اینطور برای ما نوشته که: "تنها هزینه مشترک ما اجاره خانه و قبض ها هستند. همسرم این هزینه ها را حساب می کند و من سپس آنرا تقسیم می کند و من هم برای سهم خودم یک چک می نویسم و به او تحویل می دهم؛ البته شکایتی هم ندارم چون من یک زن کاملاً مستقل هستم و دوست دارم که این استقلال را همچنان حفظ کنم. هر چند از زمانیکه وارد زندگی مشترک شده ام مجبورم از ساعات کاریم کم کنم، اما زمانیکه می بینم از عهده خرج و مخارج خودم بر می آیم خوشحال می شوم. هیچ موقع دلم نمی خواهد که احساس کنم از نظر مالی به او وابسته هستم. شادی معتقد است که استقلال یکی از فاکتورهایی است که به رابطه شور و هیجان می دهد و آنرا پیش می برد. او در ادامه صحبت هایش اضافه می کند که همسرم برای چند ماه بیکار بود اما در طول این مدت از من هیچ پولی قرض نکرد و ما هر دو به این مسئله افتخار می کنیم. در زمانیکه او بیکار بود، من هم به راحتی می توانستم از عهده هزینه های مربوط به خودم بر بیایم و هیچ موقع به او محتاج نشدم.

 

کتی 31 ساله و همسرش در مورد تقسیم هزینه های زندگی مشترک در حال بحث و گفتگو هستند. کتی ساعات کاری خود را کاهش داده و نتیجتاً درآمد کمتری دارد. او می گوید: "شرایط سختی برایم ایجاد شده، از اینکه بخواهم روی پول های همسرم حساب باز کنم، احساس خوبی پیدا نمی کنم و تصور می کنم که در حال از دست دادن استقلال و آزادی فردی خود هستم.

 

برخی دیگر از زوج ها هم هستند که همه چیز را با هم تقسیم می کنند، اما به شیوه ای کاملاً متفاوت. لادن 38 ساله می گوید: "در رابطه ما هیچ کس کاغذ و قلم به دست نگرفته تا از دیگری حساب پس بگیرد، اگر بخواهیم بیرون برویم هر یک از ما که در جیبش پول داشته باشد، کافی است و اگر پول های یکی تمام شود، دیگری کلیه هزینه هار را متقبل می شود. به نظر من این شیوه بسیار مناسب است."

 

برخی دیگر از خانواده ها هستند که اختیار امور را به عهده بانک می گذارند و یک حساب مشترک باز می کنند. جف اپدیک نویسنده کتاب "عشق و ثروت" (انتشارات جان ویلی، سال 2003) معتقد است که حساب بانکی مشترک بهترین راهکار است. سیما 28 ساله از شیراز می گوید: "همه چیز از اعتماد و اطمینان به طرف مقابل نشات می گیرد. من به شخصه در سال های اولیه زندگی مشترکم ترجیح می دادم که حساب پس انداز جداگانه داشته باشم. اما پس از چند سال متوجه شدم که این کار دردسرهای بزرگی دارد و خودم را آماده یک تغییر بزرگ کردم. الان احساس می کنم که بهترین کار را انجام داده ام و در شرایط فعلی احساس راحتی بیشتری پیدا کرده ام."

 

در این میان زوج هایی هم هستند که هم حساب های مشترک دارند و هم حساب های مجزا. البته این امر مقوله ای است که بیشتر کارشناسان و روانشناسان زوج ها را تشویق به انجام آن می کنند. سارا 25 ساله از یزد اظهار می داردکه: "استقلال مالی برای من از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ما یک حساب جاری مشترک داریم اما در کنار آن هر یک از ما دو نفر حساب های پس انداز جداگانه ای نیز داریم. من باید احساس کنم که در صورت بروز یک موقعیت اورژانس به راحتی از عهده کارها بر می آیم."

 

مونا 30 ساله از تبریز نیز عقیده مشابهی دارد. او هم مانند سارا معتقد است که خانم ها هم باید حساب های مشترک داشته باشند و هم مجزا. او می گوید" "من نمیخواهم ما دو نفر در زندگی روزمره از هم مستقل باشیم، اما انسان باید همیشه به فکر بدترین شرایط احتمالی نیز باشد. اگر اتفاق بدی افتاد یا بر فرض محال او مراترک کرد، من باید به اندازه کافی پشتوانه مالی داشته باشم تا بتوانم خودم را ساپورت کنم."

 

مباحث دشوار

 

میترا 34 ساله از تهران برای 11 سال است که ازدواج کرده و حرف های جالبی می زند که شاید قبلاً هیچ کجا نشنیده باشید. او می گوید: "در طول این سال ها ما درآمد اقتصادی خود را با یکدیگر تقسیم نکرده ایم، حتی CD، کتاب و وسایل دیگر را نیز به صورت مشترک استفاده نکرده ایم. بارها دیگران ما را واداشته اند تا در این مورد با هم صحبت کنیم، اما وقتی همه چیز با شرایط فعلی خوب پیش می رود دیگری چه دلیلی وجود دارد که دخالت بیجا کنیم و همه چیز را از شرایط عالی خود خارج کنیم؟"

 

اما اگر مسائل مالی در رابطه شما شفاف نیستند و همیشه در نهایت خضوع و فروتنی با آنها برخورد کرده اید، شاید این سؤال برایتان پیش بیاید که چگونه می توانید در مورد آنها بی پرده با شریک زندگی خود بحث کنید؟ به راستی اگر تصمیم گرفته اید که یک تغییر بزرگ در زندگی خود ایجاد کنید و منابع مالی بیشتری برای خود خلق نمایید، چگونه باید همسرتان را در جریان امور قرار دهید؟ آیا یک راه غیر انقلابی برای "بازگو" کردن این امر که خواستار "استقلال مالی" هستید وجود دارد؟

 

پیش از هر چیز باید بدانید که لیبرال ترین همسران هم ضمیرشان به پول هایشان وابسته است. زمانیکه لیلا و همسر آینده اش در حال بررسی وضعیت مالی او بودند، لیلا به خوبی می دانست که هر چند در خانواده ای بزرگ شده بود که هم مادر و هم پدرش کار می کردند، اما این پدر بوده که وظیفه تامین مالی خانواده را به عهده داشته. او خودش اظهار می کند که در مورد این مسائل خیلی حساس بود و در ابتدا تمایلی نداشت که به طور مستقیم در مورد درآمد خود با همسرش صحبت کند.

 

اما چیزی که به آنها کمک کرد این بود که آنها تصمیم گرفتند به عنوان یک زوج به مسائل نگاه کنند؛ اما محسن و همسرش درست برعکس زوج قبلی عمل می کردند. همسر محسن می گوید از آنجایی که وظیفه پرداخت تمام هزینه ها به عهده محسن است او به راحتی می تواند حساب کند که من در طول یک ماه چقدر خرج می کنم. حال از زبان محسن بشنویم: "او به من می گفت که بهتر است پول هایمان را سرمایه گذاری کنیم، به این منظور من هر ماه پول ها را به حساب بانکی مشترکمان می گذاشتم تا بتوانیم مبلغ قابل توجهی را پس انداز کرده و یک سرمایه گذاری موفق را شروع کنیم، اما اوضاع هر روز بدتر می شد چرا که من پول ها را جمع می کردم و او هر روز پول بیشتری خرج می کرد."

 

محققان معتقدند که: بهترین گزینه در مورد وجوه و پول نقد: اشتراک دوجانبه است. زمانیکه به دنبال دست یافتن به استقلال مالی بیشتری هستید، باید به نکات زیر توجه کنید:

 

بهترین راه بیان مطلب این است که بگویید: "من نگران هر دویمان هستم، اگر اتفاقی برای تو بیفتد مثل این است که برای من افتاده و دوست دارم که در صورت بروز چنین واقعه ای، بتوانم به تو کمک کنم."

باید مطلب را طوری بیان کنید که همسرتان مزایایی را در آن به نفع خود ببیند. باید به او بگویید زمانیکه صحبت از مسائل مالی به میان می آید من دوست دارم از آزادی عمل بیشتری برخودار باشم و می خواهم در زندگی مسئولیت های بیشتری را قبول کنم تا مسئولیت های اضافی از دوش تو نیز برداشته شود. اگر بتوانم امور مالی خودم را کنترل کنم، آنوقت این توانایی را هم در کنار آن پیدا می کنم که بتوانم اقتصاد خانواده را رونق داده و ازعهده هزینه های خانوادگی نیز بهتر بربیایم. البته باید اعمال و گفته هایتان هم مطابق با هم باشند. برنامه ریزان اقتصادی، خانم های بسیار زیادی را می شناسند که پول بسیار زیادی دارند اما هنوز هم به درستی نمی دانند که چگونه باید آنرا خرج و یا سرمایه گذاری کنند.

همه چیز را یک تصمیم شخصی جلوه دهید و نگذارید احساس کند که به دلیل خطایی که از جانب او سر زده تصمیم به انجام چنین کاری گرفته اید. به عنوان مثال می توانید بحث را از این نقطه شروع کنید: "من خیلی خوشحالم که تو شریک زندگی من هستی و هیچ مشکلی با تو ندارم، اما می خواهم کاری کنم که در مورد خودم احساس بهتری داشته باشم به همین دلیل تصمیم گرفته ام که حساب پس انداز جدا گانه ای باز کنم، این امر مربوط به تو یا ما نمی شود بلکه فقط می خواهم احساس بهتری نسبت به خودم پیدا کنم."

کارشناسان معتقدند که بهترین راه بازگو کردن این مطلب آن است که این کار را به تدریج و به مرور زمان انجام دهید. یک مشاور اقتصادی معتقد است که: "اگر بحث از مسائل مالی را به صحبت های روزمره خود اضافه کنید و به تدریج بحث در آن زمینه را گسترش کنید، غولی که از مسائل مالی بوجود آمده به راحتی از بین خواهد رفت." او پیشنهاد می کند: هر چند هفته یکبار نیم ساعت از وقت خود را به این اختصاص دهید که در مورد مسائل مالی با یکدیگر صحبت کنید. به هر حال زمانیکه صحبت از مسائل مالی به میان می آید باز کردن حساب پس انداز یک طرف قضیه است، اما برقرار نگه داشتن ارتباط دو جانبه کل قضیه را تشکیل می دهد.

 

نکاتی پیرامون استقلال مالی

 

بدون در نظر گرفتن میزان درآمد، اگر اهمیت مسائل مالی را در نظر نگیرید، با مشکلات عمده ای مواجه خواهید شد. سمیرا یک خانم 61 است که پس از طلاق خود تجربه تلخی داشته.

 

درست 5 سال پیش سمیرا متاهل بود و در یک خانه شیک و رویای در کنار سواحل شمالی کشور زندگی می کرد. او میلیون ها تومان در حساب مشترکشان پول داشت و میلیون ها تومان نیز به او ارث رسیده بود. می توان گفت که او مشکل خاصی را در زندگی خوداحساس نمی کرد که ناگهان یک روز همسر او را به جرم اختلاس دستگیر کردند. همسرش وکیل بود و متهم شده بود که از املاک و دارایی های موکل هایش اختلاس نموده.

 

سمیرا هیچ گاه به چیزی مشکوک نشده بود و یک روز ناگهان از خواب بلند می شود و می بیند که آه در بساط ندارد. آنقدر شوکه شده بود که تا 6 ماه فقط تلاش می کرد که بی گناهی همسرش را ثابت کند و در دفاع از او ثابت کند که این اتهام نارواست.

 

اما حقیقت داشت. همسرش آنقدر زیرک بود که توانسته بود کلیه کارهای غیر قانونی خود را برای سالیان دراز از همه و حتی از همسرش پنهان نگه دارد، اما مشکل اینجا بود که سمیرا هیچ موقع توجهی به مسائل مالی نداشت و مدارک مالی همسرش را کنترل نمی کرد. در حقیقت زمانیکه به دفتر مشاور مراجعه کرد، یک گزارش 6 ماهه از نحوه عملکر حساب های همسرش را در دست داشت که برای یک بار هم لای آنها را باز نکرده بود.

 

مشاور می گوید سمیرا آنقدر از نادانی خود نسبت به مسائل مالی ترس داشت که هر کسی به راحتی می توانست او را فریب دهد و به راحتی حرف هر کسی را می پذیرفت، اما در حال حاضر او چند حساب پس انداز کوچک به خود باز کرده و چند کارت اعتباری با نام خودش دارد. اما متاسفانه او نفقه دریافت نمی کند، و حقوق بازنشستگی هم دریافت نمی کند. او به صورت نیمه وقت در بنگاه املاک کار می کند و درآمد او کمتر از آن است که بتواند هزینه های ماهیانه خود را پرداخت کند.

 

شاید شرایط شما به اندازه موقعیت سمیرا حاد نباشد، اما باز هم باید به فکر آینده خود باشید و در مسائل مادی خانواده شرکت کنید. کارشناس سایت مردمان استراتژی های زیر را در این زمینه به شما معرفی می کند:

 

1- خود آموزی. کلاس بروید، کتاب و مجله بخوانید و پیرامون مسائلی که در مورد آنها چیزی نمی دانید، سؤال کنید. شاید همسرتان تمایل داشته باشد که شما را در مسائل مالی خانواده شرکت دهد و یا شاید هم تمایلی به انجام این کار نداشته باشد. در اینصورت شما هستید که باید خودتان را وارد این مسائل کنید. در این صورت احساس اطمینان بیشتری پیدا می کنید و اگر در مورد مسائل مادی به یک ادراک کلی دست پیدا کنید به راحتی می توانید سؤال های بجایی را مطرح کرده و ارزش پول را متوجه شوید.

 

2- تعدیل دسته چک. شاید این امر به نظر خیلی ها واضح باشد اما اکثر افراد – چه زن و چه مرد- به درستی نمی دانند که چگونه می توانند از دسته چک خود استفاده کنند. اگر انجام این کار برایتان دشوار است برخی نرم افزارهای آموزشی از شرکت مایکرو سافت منتشر شده که می توانید از آنها استفاده کنید.

 

3- بودجه ماهیانه خود را برآورد کنید. کارشناسان معتقدند که خانم ها باید مخارج روزانه خانه را به دقت بررسی کنند. به عنوان مثال اگر وظیفه پرداخت قبوض به عهده همسرتان است، شما هم به سهم خود باید از میزان وجوه پرداختی با خبر باشید. نباید در جایی قرار داشته باشید که در آستانه طلاق ناگهان متوجه شوید که حساب 10 میلیون تومانی مشترک که قسمت اعظم آن به شما تعلق داشته به صفر رسیده است.

 

4- پست الکترونیکی خود را باز نگه دارید. اگر سمیرا ایمیل های خود را چک میکرد و از نامه ها و اظهارنامه ها بانک ها اطلاع داشت، به راحتی می توانست در مورد کلاهبرداری های همسرش اطلاع پیدا کند. همیشه هوشیار باشید و خودتان را در مسائل شریک کنید. اگر احساس می کنید که از چیزی سر در نمی آورید از همسر خود سوال کنید و از او بخواهید تا مسائل را برای شما توضیح دهد.

 

5- در تصمیم گیری های مالی شرکت کنید. شما باید در تصمیم گیری های مهم مالی نظیر: سرمایه گذاری های بلند مدت، بیمه نامه های عمر، خرید های کلان، نقش فعالی داشته باشید. کارشناسان معتقدند که حتی در مالکیت خانه و اعتبارهای خانوادگی نیز باید شریک باشید.

 

6- اعتبار بانکی مخصوص به خود داشته باشید. این مورد از اهمیت خاصی برخوردار است به ویژه اگر زندگی شما در معرض خطر فروپاشی قرار گرفته باشد. اگر تمام حساب ها به نام همسرتان باشد، آنوقت شما از نظر مالی هیچ پشتوانه ای نخواهید داشت و به طور کلی به همسرتان وابسته خواهید بود. بهتر است کارت بانک با نام خود داشته باشید، اتومبیل شخصی را به نام خودتان خریداری کنید، برخی از املاک و سرمایه ها را به نام خود بزنید، تا در صورت بروز جدایی هنوز چیزی داشته باشید که بتوانید به آن تکیه کنید.

 

7- به نام خود حساب باز کنید. شما در صورت بروز یک مسئله اورژانسی باید دسترسی به پول داشته باشید و این حساب بانکی به عنوان پشتوانه شما محسوب می شود. خانم ها گاهی اوقات مجبور هستند که با وجود فشارهای کاری زیاد، از کودکان خود نیز مراقبت کنند و همچنین از پدر و مادر سالمند خود هم پرستاری نمایند. این امر نیاز آنها به پس انداز کردن را افزایش می دهد به همین دلیل از همان دوران جوانی باید برای بازنشستگی خود برنامه ریزی کنند. در صورتی که شاغل نیستید و قرار نیست حقوق بازنشستگی دریافت کنید، باید بیشتر به فکر حساب پس انداز باشید.

 

8- بدانید چه چیزی را امضا می کنید. اگر همسرتان به شما گفت که قصد دارد خانه و تمام دارایی هایش را واگذار کند و از شما در خواست کرد تا مدارک و پرونده های زیادی را بدون خواندن، امضا کنید، باید به قضیه مشکوک شوید و تا کاغذها را نخوانده اید، آنها را امضا نکنید. تا زمانیکه متوجه نشدید چه اتفاقی قرار است بیفتد و دلیل آن چیست، چیزی را امضا نکنید. از مدارکی که باید امضا شوند، کپی برداری کنید و از یک فرد قابل اعتماد یا یک مشاور کمک بگیرید.

 

9- توانایی تامین مالی خود را داشته باشید. حتی اگر همسرتان تنها نان آور خانه بوده و شما فقط به کارهای خانه فعالیت دارید و برای مدت زمانی است که از شغل خود کناره گیری کرده اید، باز هم باید سعی کنید تا جایی که امکان دارد با شغل و دنیای حرفه ایتان در ارتباط باشید، اربتاط خود را با همکارانتان حفظ نمایید و از تکنولوژی های جدید در زمینه کاری با اطلاع شوید. همیشه خود را برای کار کردن آماده نگه دارید تا اگر لازم شد در آینده شغل خود را ادامه دهید، سازمان و یا اداره مورد نظر شما را در همان سمت قبلی بپذیرند.

 

10- در صورت نیاز از یک متخصص کمک بگیرید. اگر با مقاوت طرف مقابل روبرو شدید، از بیرون کمک بگیرید. برنامه ریزاقتصادی، وکیل، و یا یکی از اعضای قابل اعتماد خانواده می تواند مباحث ابهام آمیز را برای شما روشن کند؛ اگر هم یکی از سهامداران یک شرکت سرمایه گذاری هستید، می توانید مستقیماً با آن شرکت تماس گرفته و از آنها در مورد نحوه سرمایه گذاری و میزان اعتبار خود سوال کنید.

 

در مورد آموزش اقتصادی و مالی خود بیشتر فکر کنید، خوشبختانه شما در هیچ زمینه ای تنها نیستید اما باید همیشه به این فکر باشید که اگر یک روز تنها شدید چگونه باید از پس تمام امور بر آیید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - ازدواج و استقلال مالي - چگونه برنامه ريزي کنيم؟

 

حمید جدیدی بازدید : 180 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

حریم شخصی

 

سونیا و همسرش طی 10 سالی که از ازدواجشان می گذرد مسائل بسیاری را با هم سهیم شده اند: تغییر شغل،ساختن خانه،بیماری مادرش،بزرگ کردن دخترشان، و...اما اخیراً مسئله ای پیش آمد که سونیا حاضر به سهیم کردن شوهرش در آن نشده است. ایمیل شوهرش از کار افتاده بود و می خواست که از ایمیل او استفاده کند. بعد از اینکه شوهرش وارد سیستم شد،از او رمز عبور ایمیلش را خواست اما سونیا گفت که باید خودش آن را وارد کند.

شوهرش فکر میکرد که شوخی می کند و دوباره تقاضایش را مطرح کرد. اما سونیا لام تا کام حرف نزد. و وقتی می خواست رمز عبور را وارد کند شوهرش را مجبور کرد جای دیگری را نگاه کند.

 

سونیا درمورد احساس شوهرش در آن لحظه میگوید، "او گیج و بسیار عصبانی بود. من برایش توضیح دادم که چیزی در ایمیلم وجود ندارد که باعث ناراحتی او شود اما فکر هم نمی کنم که چون متاهل هستم باید خصوصی ترین مسائلم را هم با او درمیان بگذارم."

 

دو نفر یکی میشوند...من به ما تبدیل می شود و دو طرف همه چیزشان را با هم شریک می شوند. این یک ایده آل در ازدواج رمانتیک است. اما بعد از حرف زدن با زنانی مثل سونیا حیرت می کنم: آیا این کار واقع بینانه است؟ آیا حتی برای ما خوشایند است؟

 

یک روانشناس، می گوید، "توازن و تعادل بین جدایی و پیوستگی یکی از مهمترین مسائل در ازدواج است. همه ی زوج ها تلاش می کنند راهکاری را پیش گیرند که هر دو طرف با آن راحت باشند. گاهی اوقات یک زوج دوست دارد در رابطه پیوستگی بیشتری داشته باشد، درحالیکه زوج دیگر ممکن است جدایی بیشتر طلب کند."

 

اکثر دوستانم در عقیده ی خود راسخند که زن و شوهر باید در همه چیز باهم شریک باشند. اما وقتی کمی فکر میکنند، می بینند که خیلی وقت ها بعضی مسائل را از همسرشان پنهان می کنند—مثل کیفیت رابطه ی جنسیشان با یکدیگر یا چیزهایی درمورد خانواده ی همسرشان. یکی از همسایگانم روزی به من گفت، "من همه چیز را به شوهرم می گویم." اما کمی از گفتن این ادعا نگذشته بود که حرفش را پس گرفت، "نمی دانم، شاید همه چیز نه..." لحظه ای صبر کرد و بعد گفته اش را اینطور تکمیل کرد، "باشه باشه قبول می کنم، همه چیز را نمی گویم، فقط چیزهایی را که فکر میکنم لازم است بداند با او درمیان می گذارم."

 

کمی جدایی

 

اما متخصصین چندان هم از این مسئله تعجب نمی کنند، آنها معتقدند که جمله ی "هیچ رازی بین ما نیست" بیشتر شعار و خیالبافی است تا واقعیت. ترنس رآل روانشناس اعتقاد دارد، "هیچ زوجی همه چیز را باهم درمیان نمی گذارند، و نباید هم بگذارند. هر انسانی نیاز به مرز و محدوده دارد و در یک ازدواج دو طرف باید اینقدر انعطاف پذیر باشند که اجازه دهند طرف مقابلشان مرز و محدوده ای برای خود تعیین کند. کلید آن تعادل است: اگر این مرزها خیلی ثابت و محکم باشند، احتمال بسیاری وجود دارد که دوطرف از هم دور شده و جدا شوند. و اگر هم هیچ مرز و حدودی برای خود تعیین نکنید، دوطرف بیش از حد با هم قاطی خواهند شد که به این هم رابطه ی سالم نمی توان اطلاق کرد."

 

به عبارت دیگر، ترکیب شدن دو طرف در ازدواج کمی حالت مجازی دارد نه واقعی. زن و شوهر همیشه افرادی جدا از هم خواهند بود، و درون هر فردی فضایی است که نیاز به حفاظت دارد—یعنی شما این حق را ندارید که ایمیل ها، کمدها، یا حتی کیف همدیگر را بدون اجازه ی طرفتان چک کنید. درواقع، همه ی کارشناسانی که مسئله ی بین سونیا و همسرش را مطالعه کردند، اتفاق نظر داشتند که سونیا کاملاً حق داشته که بخواهد رمز عبور ایمیل خود را از همسرش پنهان کند.

 

اما شناخت از نیاز به داشتن حریم درونی در دنیای واقعی چگونه شکل می گیرد؟ در بهترین ازدواج ها، زوجین به هم اجازه می دهند که از حد خود فراتر بروند، و به طور ضمنی به هم اعتماد می کنند که هر چه را که باید به همدیگر بگویند. این مسئله به ویژه در مورد مسائل مالی بسیار اتفاق می افتد—همانطور که در اکثر مواردی که از خانم ها سؤال می کنم که چه چیز را از همسرانشان پنهان می کنند، به همن نکته اشاره میکنند.

 

ترتیبات مالی معمولاً در روابطی که بازجویی های هر روزه از دخل و خرج طرفین انجام نمی شود، معمولاً بهتر صورت می گیرد. زوجی را می شناختم که بین خود قرار گذاشته بودند که درمورد خرج های بالای 200 هزار تومان با هم مشورت کنند، و تا زیر این قیمت خودشان مختار بودند. وقتی یکی از طرفین در ازدواج عادت داشته باشد تا یک ریال خرج و مخارج طرف مقابل را هم حساب کند، تمایل به پنهان کردن خرج ها در طرف مقابلش بیشتر خواهد شد—مشکلی که ریشه و بنیاد آن از بی اعتمادی نشات می گیرد.

 

بله، مسئله ی حریم شخصی نیز در ازدواج مثل خیلی از مسائل دیگر به مسئله ی اعتماد برمی گردد. طرفین رابطه چقدر باید به هم آزادی عمل بدهند؟ چه وقت پنهان کردن یک مسئله، یا برعکس آن، تجاوز به حریم شخصی طرف مقابل، خیانت در اعتماد به شمار می رود؟ خودِ من، بااینکه چیزی برای پنهان کردن ندارم، اما اگر می فهمیدم شوهرم بدون اجازه ام وارد ایمیلم شده است مطمئناً آزرده خاطر می شدم و مطمئنم او هم اگر من چنین کاری می کردم همین احساس را داشت. شوهر من که یک عکاس است زمان زیادی را در سفر می گذراند و گفتن همه ی  جزئیات زندگیش وقتی پیش من نیست کمی دشوار است. و اگر همه ی اتفاقاتی که برایش می افتد را برای من تعریف نکند مطمئناً من ناراحت یا ناامید نمی شوم چون می دانم که قادر به نفوذ به همه ی شکاف های مغزش نیستم. او هم درعوض از رازهای کوچکی که برای خودم دارم ناراحت نمی شود.

 

درواقع من فکر می کنم داشتن این حریم شخصی باعث می شود بتوانم خودم را در رابطه هر از گاهی احیاء کنم. اگر من مجبور بودم که همه ی کارها و افکارم را با شوهرم درمیان بگذارم، آنقدر از انرژی خالی می شدم که دیگر چیزی برای سایر قسمت های زندگیم مثل کار و بچه ها نمی ماند.

 

 

حفظ ظاهر

 

علاوه بر این مسائل، آشکار کردن همه ی افکاری که از ذهنتان می گذرد ممکن است گاهاً خطرناک باشد. دکتر جاکوبز اعتقاد دارد، "طبیی است که گاهی اوقات افکار منفی داشته باشیم—حتی گاهی از همسرمان متنفر می شویم...اما به زبان آوردن آن برای همسرمان چندان خوشایند نخواهد بود، به خصوص اگر روز بعد دیگر چنین حسی به او نداشت باشید. اگر بخواهید هر وقت که از همسرتان متنفر یا آزرده خاطر شدید به او بگویید، ازدوجتان خیلی زود به هم خواهد خورد."

 

سعی کنید کمی از احساسات طرف مقابلتان چشمپوشی کنید: آیا این بهترین دلیل برای نگه داشتن بعضی چیزها پیش خودتان نیست؟ یکی از دوستانم روزی به من گفت که از سکس با همسر قبلیش بیشتر احساس رضایت می کرده است اما هیچوقت جرات گفتن این مطلب را به همسر فعلیش که بسیار برایش قابل احترام است ندارد. او به درستی این مسئله را برای حفظ احترام همسرش، پیش خود پنهان کرده است—مثل وقتی که بعضی چیزها را برای حفاظت از خودتان پیش خود مخفی می کنید. دوست من لیزا از گفتن وزنش به همسرش ابا می کند. او می گوید، "من خیلی سبک تر از وزنم به نظر می آیم پس چرا باید همسرم را با گفتن این واقعیت همسرم را از خودم نامید کنم؟" حفظ این حریم شخصی، از شما محاظت می کند؛ باعث می شود در نظر فردی که برایتان قابل ارزش و احترام است، رقت انگیز و ناتوان به نظر نیایید. زنی را می شناختم که می گفت "وقتی یکبار کودکم از روی میز به پایین پرت شد به همسرم نگفتم، کودک آسیبی ندیده بود خودم هم به اندازه ی کافی ناراحت بودم پس چرا باید فکر همسرم را هم آشفته می کردم؟"

 

یکی از دوستانم می گفت که چند وقتی از طرف یکی از دوست پسران سابقش نامه های عاشقانه ای به دفتر کارش می رسد. او این نامه ها را جواب نمی داد اما لزومی هم نمی دید که این مسئله را با همسرش درمیان بگذارد چون احساس می کرد بی دلیل باعث رنجش او خواهد شد. چه کسی می تواند این زن را از کتمان حقیقت از همسرش متهم کند؟ همه ی ما به تجربه دریافته ایم که صداقت همیشه هم خوب نیست و گاهی خانه خراب کن می شود.

 

 

حقیقت و دروغ

 

البته بین حق مشروع برای داشتن حریم شخصی و فریب و نیرنگ تفاوت وجود دارد. اما چه مسائلی را می توانید شرعاً و بدون رسیدن هیچگونه آسیب به کسی، پیش خود نگه دارید؟ کدام مسائل اگر برملا شود، باعث ایجاد شکاف و جدایی عمیق بین شما و همسرتان خواهد شد؟

 

دکتر رآل اعتقاد دارد که همه ی ما ذاتاً و غریزتاً می دانیم که این حد و حدود تا کجاست. بااینحال مقیاسی برای ما عنوان میکند: از خودتان بپرسید، اگر کسی از این کار شما فیلم بگیرد و آن را به همسرتان نشان دهد، آیا ناراحت یا عصبانی می شود؟ آیا می توانید جلوی آینه بایستید و رودردرو به خودتان گویید که بیگناه و بی تقصیرید؟ اگر نتوانید اینکار را کنید حتماً کارتان مشکل دارد.

 

در این حالت باید بفهمید که پنهان کردن این مسئله به خاطر حق طبیعی شما برای داشتن حریم شخصی نیست، بلکه به این خاطر است که می دانید کارتان اشتباه بوده است. و اینجاست که همسرتان را فریب می دهید.

 

دکتر رنی کوهن اعتقاد دارد، "فعالیت های بزرگسالانه ای هست که گزارش جزء به جزء آن به همسر الزامی ندارد. شما دیگر بچه نیستید که بخواهید برای کارهایتان اجازه بگیرید. باید اینقدر اعتماد و اطمینان در ازدواجتان باشد که این آزادی عمل را به شما بدهد."

 

در پایان باید بگویم اینکه چه چیزهایی را باید از همسرتان پنهان کنید و چه چیزهایی را نباید، بستگی به نوع رابطه ی شما وهمسرتان دارد. شناختی که از همسرتان دارید می تواند کمک خوبی برایتان باشد و از آن طریق بفهمید که دوست دارد چه چیزهایی را با او میان بگذارید.

 

و اگر در موردی تردید داشتید، صراحت را انتخاب کنید: گاهی اوقات برملا کردن حقایق بهتر از نگه داشتن راز است. دکتر جاکوبز اعتقاد دارد هر چه دو طرف رابطه مسائل بیشتری را از هم پنهان کنند، ازدواجشان بی ثبات تر و ناپایدارتر خواهد شد. "وقتی درمورد آنچه که هستید رک و صادق باشید، و همزمان فردیت خودتان را حفظ کنید، همسرتان تمایل بیشتر برای پذیرش و قبول شما آنطور که هستید پیدا خواهد کرد."

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا همه چيز را بايد با همسرتان در ميان بگذاريد؟

 

حمید جدیدی بازدید : 300 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

به منظور بهرمندي از الطاف الهي; باید قبل از هر چیز توانايي; تشخیص و درک نیازهای فردی خود را پیدا کنیم. برای کامیابی در این چالش غریزی باید دست نیاز به سوی خداوند دراز کنیم. اما عملی ساختن این مهم آنقدرها هم ساده نیست. قشر وسیعی از افراد جامعه همه روزه در حال کشمکش با این مسئله هستند؛ هر یک از آنها تصور می کنند که به تنهایی و بدون کمک گرفتن از دیگران قادر به یافتن راه حلی کاربردی خواهند بود.

 

شما نمی توانید بر روی تمایلات جنسی خود درپوش بگذارید

 

"پل" یکی از مراجع عالیقدر مذهبی به درستی متوجه این نارسایی بشر شده است. او رومی ها را موعظه می کرد که: "من به کارهای مثبت و نیکو علاقه بسیار زیادی دارم ولی قادر به انجام آنها نیستم چرا که کاری که انجام می دهم کار مثبتی که علاقه به انجام آن دارم نیست، به همین دلیل برای راضی نگه داشتن وجدانم به خود می گویم نه، این شیطان است که مرا از انجام چنین اموری باز می دارد و با همین بهانه ها راه را برای انجام کارهای اشتباهم هموار می سازم."

 

من معتقدم که "پل" به هیچ وجه در صدد سرکوب کردن نیاز جنسی طبیعی و ذاتی بشریت نیست بلکه او نیز مانند همه انسانها به دنبال راهی برای جلوگیری از ارتکاب به گناه است، و شاید مانند تعداد بیشماری از ما هر روز تصمیم میگرفته که دیگر خطای خاصی را تکرار نکند؛ اما تا چه حد در این راه می تواند موفق عمل کند؟ پاسخ این سوال چندان رضایت بخش نیست؛ و اما نتیجه: در جاییکه یک فرد عمیقا مذهبی، قادر نیست نفس خود را از ارتکاب به گناه باز دارد، چگونه افراد عادی مثل من و شما میتوانیم از خود انتظار انجام چنین کاری را داشته باشیم؟

 

حتی در کشوری به دور از هر گونه تصاویر تحریک کننده، باز هم مردان قادر به کنترل شهوت خود نیستند. هفته گذشته پسرم تلفنی از پاکستان با من تماس گرفت. همانطور که می دانید مردان و زنان در این کشور حق برقراری هیچ گونه ارتباطی را ندارند و خانم ها موظفند تمام قسمت های بدن خود، از سر تا پا را بپوشانند. با این وجود پسرم به من گفت که فردی به او پیشنهاد داده تا در صورت تمایل، می تواند او را با خانم های بسیار زیادی آشنا کند تا به وسیله آنها غرایز جنسی خود را تخلیه کند.

 

در حالیکه آقایون در یک چنین شرایطی قادر به کنترل شهوت خود نیستند، ما چگونه می توانیم از مردهای سرزمین خودمان انتظار داشته باشیم تا خودشان را کنترل کنند؟ دقیقا از اولین ساعات روز که از تخت خواب بلند می شویم تا موقعی که بخواهیم مجددا به خواب برویم دائما در معرض صحنه های تحریک کننده قرار می گیریم.

 

فرض می کنیم که شما تصمیم می گیرید که مثلا امروز نسبت به هیچ خانمی تحریک نشوید. در مسیر خانه تا محل کار چشم هایتان بر روی عکس خانم شیک پوشی که روی بیلبورد تبلیغاتی قرار دارد، زوم می شود. چند لحظه بعد هنگامیکه پشت چراغ قرمز تقاطع استاده اید به هیچ وجه نمی توانید از جاذبه خانم خوش اندامی که از کنارتان در حال عبور کردن است، بگذرید.

 

در محل کار هم که دوستانتان مرتبا در مورد نامزدهای زیبایشان با شما صحبت میکنند. زمانیکه می خواهید نهار میل کنید خانم صندوقدار با چهره زیبای خود به شما لبخندی می زند و سفارشتان را می گیرد. هنگامیکه مجددا به دفتر کار باز می گردید همکارتان تصاویری سکسی که بر روی اینترنت یا گوشی تلفن همراهش دارد را به شما نشان می دهد.

 

در راه برگشت به خانه توجه تان به تصاویر زیبای خانمهایی که بر روی مجله ها و روزنامه منتشر شده جلب می شود.

 

دست آخر هم که به خانه می رسید روی مبل راحتی لم می دهید و تلویزیون را روشن می کنید. هنگامیکه کانال ها را بالا و پایین می کنید بیش از هر زمان دیگری در معرض آناتومی بدن خانم ها قرار می گیرید.

 

با توجه به مقیاس بالای محرک های جنسی که فرد به طور روزانه با آنها در ارتباط است آیا واقعا می توان انتظار داشت که اشخاص به تنهایی بر این نیاز غریزی و طبیعی فائق آیند؟ یادم می آید که روزی یکی از دوستانم (با جدیت کامل) به من می گفت: من هیچ گاه به یاد ندارم که با شهوت جنسی ام مشکلی پیدا کرده باشم."

 

من به او نگاهی انداختم و گفتم: "اگر واقعا اینطور باشد تو باید محکم تر از ادریس، مقدس تر از داوود و داناتر از سلیمان باشی."

 

پاسخ او را هرگز فراموش نمی کنم؛ او نشست و برای چند دقیقه بدون اینکه حرفی بزند به من خیره شد بعد هم گفت: " تا حالا با این دید به قضیه نگاه نکرده بودم."

 

من به شما قول می دهد که اگر امروز ادریس، داوود و سلیمان هم در میان ما حضور داشتند به همه می گفتند که "شما نمی توانید به تنهایی بر شهوت خود غلبه کنید."

 

شما نمی توانید احساسات غریزی خود را سرکوب کنید

 

ممکن است با خودتان بگویید: "خوب، شاید نتوانم سرکوب کنم، اما حداقل می توانم آنرا در مسیر دیگری به جریان بیندازم. "

 

من اخیرا با کسانی که به تازگی دین آورده بودند، صحبت می کردم و واقعا تعجب میکنم که چرا آنها تصور می کنند که صرفا ایمان آوردن به یک دین سبب می شود تا مشکل شهوت جنسی از بین برود! دین داشتن بدان معنا نیست که شما صاحب یک چوب جادویی شده اید و در یک چشم به هم زدن "اجی مجی لا ترجی" و "بووووم"  تمام گناهانتان پاک شد؛ و دیگر خبری از شهوت هم نخواهد بود.

 

چنین افرادی زمانیکه متوجه می شوند مشکلشان در ارتباط با این مباحث روز به روز در حال افزایش است، تصور می کنند که اگر بیشتر کتاب بخوانند و دعا کنند مشکلشان برطرف خواهد شد. اما باز هم بیشتر از گذشته غافلگیر می شوند چرا که چنین کارهایی دردی را دوا نمی کنند.

 

بهتر است کمی دقیق تر به گفته های "پل" نگاه کنیم. او اینچنین سخن به میان آورده که: "بسیاری از دستورات و فرایضی که توسط افراد نا آگاه برای هدایت بشر پی ریزی شده می تواند درست بر خلاف سعادت آنها به کار گرفته شود و حتی در مواردی موجبات بدبختی آنها را نیز فراهم آورد."

 

با توجه به ماهیت خطاکار انسانها، امیال شهوت زا  را می توان در جرگه خطاهای شیطانی دسته بندی کرد. این شهوات به طریقی ما را دست می اندازند تا از کارهای خوب، به نادرستی استفاده کنیم. مثل عصایی که گل و لای زمین را به خود می گیرد برخی از قوانین نیز ممکن است ما را نسبت به ارتکاب گناه حریص تر نماید. نسب به انجام اموری که از آنها منع شده ایم تحریک می شویم. خانم هایی که برایشان حد و مرزهای بیشتری گذاشته میشود، نسبت به ابراز وجود تمایل بیشتری پیدا می کنند. خداوند فرمان داده که "نه" اما شهوت می گوید "بلی."

 

اگر تلاش کنیم تا احساسات غریزی از جمله نیاز جنسی را سرکوب کنیم درست مثل این است که سعی کنیم از یک حیوان، انسان درست کنیم. به عنوان مثال ما یک سگ پشمالوی کاکر داشتیم که برای 13 سال شده بود زینت خانه. در طی این سال ها من به "پامپکین" تعلیمات زیادی داده بودم. زمانی که فرمانهای از قبیل بشین، بلند شو، بخواب، قل بخور را به زبان می آوردم او عین دستور را انجام می داد. من همچنین به او یاد داده بودم که از درون حلقه به بیرون بپرد، در را ببندد، بر روی پاهای پشتی اش بنشیند و زمانیکه حالت شلیک گلوله را می گیرم مانند مرده ها بی حرکت بر روی زمین بیفتد.

 

اما باز هم با توجه به تمام این تعلیمات من نمی توانستم سگ بودن را از وجود او جدا کنم. او بازهم کارهایی که یک سگ انجام می دهد را انجام می داد. او چیزهایی را می خورد که من و شما سعی می کنیم حتی پایمان را بر روی آنها نگذاریم، جاهایی را که سگ های دیگر بو می کشیدند بو می کشید، در ملاء عام دستشویی میکرد و  ... بدون توجه به تعلیمات من او باز هم یک سگ بود.

 

گرایشات غریزی انسان نیز تنها با روی آوردن به دین خاصی قابل چشم پوشی نیستند. شما می توانید به مسجد یا کلیسا بروید، کتاب های آسمانی بخوانید، هر روز دعا کنید و حتی یک وزارتخانه را هدایت کنید و اصلا هم نسبت به تمایلا جنسی خود بی توجهی نکنید. "پل معتقد است: " من می دانم که هیچ نقطه مثبتی در من وجود ندارد بلکه نقاط مثبت به واسطه ذات خطا کار من هستند که موجودیت پیدا میکنند."

 

زمانیکه عنان امور به دست ذات خطا کار می افتد، قادر می شویم تا هر گونه کار شیطانی را انجام دهیم چه باور کنیم چه نه، زمانیکه شهوت عنان امور را بدست میگیرد همانطور که یک سگ نمی تواند صحبت کند ما هم قادر نخواهیم بود کارهای خوب انجام دهیم.

 

اما هنوز هم زمانیکه از گرایشات جنسی سخن به میان می آید برخی افراد اظهار میدارند که توانایی مقابله با آنرا داشته و منکر قدرت شیطانی و مخرب این قضیه هستند.

 

شاید شما در یک خانواده مذهبی بزرگ شده باشید و روح کاملا پاکی داشته باشید اما در اعماق وجودتان ذات خطاکاری مخفی شده است که افسار گسیخته عمل میکند. از آنجاییکه که شهوت شما با میل به گناه آغشته است نمی توانید آنرا در مسیر دیگری هدایت کنید چرا که این امر موجبات ضررهای بزرگتری را برایتان فرام میسازد.

 

شما نمی توانید خود را از لذات جنسی محروم کنید

 

یکی از بزرگترین مشکلات این است که بیشتر افراد در اولین برخورد در راه اصلاح چنین گرایشاتی سعی می کنند تا اصلا به طور کلی آنها را از پایه ریشه کن کنند. آنها تصور می کنند که برای جلوگیری از اعتیاد به این کار باید به طور کلی از انجام این عمل خودداری کنند. ما تا زمانیکه با مشکلات مواجه نشویم هیچ گاه قادر به حل آنها نخواهیم بود. اگر با آنها مواجه نشویم قادر به متوقف ساختن هیچ گونه اعتیادی نخواهیم بود و    شاید فقط بتوانیم نوع اعتیاد را تغییر دهیم. به عنوان مثال گرایش ما از سکس می تواند به الکل تغییر شکل پیدا کند یا اگر مشروب خواری را متوقف کنیم ممکن است به قمار رو بیاوریم یا اگر بخواهیم با دید مثبت به قضیه نگاه کنیم میتوانیم آنها را در مسیر کار و یا خرید و ... هدایت کنیم.

 

بی بهره گذاشتن گرایشات جنسی از جمله امور غیر ممکن است. تا زمانیکه روح ما به ابدیت بپیوندد باید با انواع و اقسام گناهان مختلف دست و پنجه نرم کنیم و سعی کنیم تا با توان کامل آنها را شکست دهیم. چندی پیش قطعه ای را خواندم که کشمکش و شکست انسانها به تنهایی در برابر گرایشات منفی را به تصویر کشیده بود. این قطعه با نام "یی پی یک" از شل سیلوراستاین می باشد.

 

این اتفاق مدت ها پیش توی یک باتلاق رخ داده

 

جایی که پر از علف های هرز و گل و لایه

 

"یی پی یک" انگشت پای مرا گاز گرفته

 

دقیقا نمی دونم دلیلش چیه؟! و یا اصلا اون چیه؟!

 

من داد می زدم که "آی و وای" " این دیگه چه جور موجودیه؟!"

 

اما مثل اینکه "یی پی یک" از همون موقع قصد رفتن نداشته

 

بعدش یواش یواش با هاش پچ پچ کردم شاید بره

 

اما دیدم که باز هم از جاش تکون نمی خوره و نمی ره

 

بله این اتفاق 16 سال پیش رخ داده

 

و هنوز "یی پی یک" نرفته

 

برف می یاد؛ بارون می باره

 

ولی باز هم "یی پی یک" از جاش تکون نمی خوره

 

پام اونو با خودش به هر جایی که می ره، می بره

 

تازه می فعمم که پس از ماجرای چندین و چند ساله

 

یاد گرفتم که آروم آروم راه برم برای همیشه

 

 

و اما گرایشات گناهکارانه شما نیز همانند یی پی یک هیچ گاه شما را رها نمی کنند؛ برای مدت زمان اندکی شاید بتوانید به آنها بی توجهی کنید اما بعدا متوجه خواهید شد که زمانی فرا می رسد که می بینید کنترل آنها بر روی شما تا چه حد عمیق است. اما اگر فکر می کنید که می توانید قدرت آنها را از بین ببرید باید همین جا به شما بگوییم که قادر به این کار نبوده و فقط باید سعی کنید آنرا در مسیر مناسب (ازدواج) هدایت کنید.

 

خوشبختانه یک روز فرا می رسد که دیگر تمایلی به شرکت در جنگی که همیشه سرانجامش شکست است را از  دست می دهید همانطور که "پلپگ نیز شاهد این تجربه تلخ بوده در اوج نا امیدی فریاد می زند "در چه منجلابی غوطه ور شده ام! چه کسی می تواند نجاتم دهد...وای از دست این ذات پست انزاجار آور!"

 

وقت آن رسیده که چشم های خود را باز کنیم و در جدالی که پایانی جز شکست را به همرا ندارد، زور آزمایی نکنیم. من می دانم که ترک عادت کار چندان آسانی نیست اما یکی از گام های اولیه برای رسیدن به آزادی همین است.

 

بهتر است قدرت و تواناییها خود را به درستی درک کنید نا گفته نماند که کمک خدواند و همنوعانتان در این راه از ارزش بالایی برخوردار است.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا مي توان با تمايلات جنسي مقابله کرد؟

 

حمید جدیدی بازدید : 192 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

بی شک تنبیه بدنی سبب مطیع ساختن آنی کودک می شود، اما در عین حال میتوان از آن همردیف آزار جسمی نیز یاد کرد. آیا والدین باید فرزندان را تنبیه کنند یا باید پدر و مادر ها را از انجام این کار منع نمود؟

 

در برخی خانواده ها، استفاده از تنبیه بدنی به منظور تادیب کودکان، از محدوده استعمال بالایی برخوردار می باشد. این موضوع در محافل روانشناسی و اجتماعی همیشه جزء مقوله های بحث برانگیز به شمار می رفته اند. برخی از روانشناسان کودک بر این باورند که تنبیه بدنی مانع رشد فیزیکی و روحی کودک می شود. در تحقیق فراگیری که 88 مطالعه موردی متنوع را در بر می گرفت، خانم دکتر الیزابت تامسون گرشوف، روانشناس و مدیر مرکز حمایت از کودکان بی سرپرست دانشگاه کلمبیا، جنبه های مثبت و منفی تنبیه جسمانی را مورد بحث و بررسی قرار داده است. نتیجه پژوهش های وی به همراه گزارش های متفاوت آن، در جولای سال 2007 در پژوهشنامه روانشناسی آمریکا به چاپ رسید.

 

در این تحقیق 62 ساله ارتباط میان استفاده والدین از تنبیهات جسمانی و رفتار و تجربیات کودکان مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیقات مواردی نظیر: تسلیم آنی کودک، درونی شدن اخلاقی، کیفیت ارتباط کودک با والدین، و آزار جسمی وارده از جانب والدین هم در دوران کودکی و هم در دوران بزرگسالی مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین مقوله هایی نظیر سلامت روانی، پرخاشگری، و رفتارهای مجرمانه و ضد اجتماعی فرد در دوران بلوغ نیز بررسی شد. همچنین تنبیه بدنی فرزند و همسر در افرادی که خودشان در کودکی مورد تنبیه جسمانی قرار گرفته بودند نیز ارزیابی شد.

 

دکتر تامسون ارتباط تنگاتنگی میان تنبیه بدنی و روحیات و اخلاقیات همه کودکانی که در معرض تنبیه جسمانی قرار گرفته بودند، پیدا کرد. 90% از کودکان، رفتارهای جامعه ستیز و پرخاشگرانه از خود بروز می دادند. تنها تاثیری که تنبیه بدنی در کودک القا میکرد، پذیرش سریع خواست والدین بود.

 

بیشترین تاثیرات این نوع تنبیه، یکی پذیرش سریع از جانب کودک و دیگری وارد آمدن آسیب بدنی به او بود. تامسون معتقد است که این دو مورد، پیچیدگی مبحث تنبیه بدنی کودکان را بیش از پیش افزایش می دهند.

 

دکتر تامسون در گزارش های خود اینطور می نویسد که: "مناقشه و مجادله پیرامون این مبحث با آسیب های جسمانی که بر روی بدن کودک ظاهر می شوند و سپس پذیرش آنی خواست والدین از سوی دیگر، بالا می گیرد. توافق عام بدین شرح است که تنبیه بدنی کودک را به سرعت مجاب به عمل بر طبق خواست والدین می نماید؛ اما در عین حال آسیب های جسمانی که به این واسطه به کودک وارد می شود را نیز نباید نادیده گرفت. این آسیب های جسمانی به منزله نوعی سوء رفتار از جانب والدین نسبت به کودک قلمداد می شوند."

 

در عین حال تامسون اظهار می دارد که همه کودکانی که قربانی تنبیه بدنی می شوند در بزرگسالی پرخاشگر نشده و باید در نظر داشت که همه آنها مرتکب جرم نمیشوند. تعدا زیادی از عوامل محیطی مانند ارتباط فرزند با والدین می تواند تاثیرات سوء این نوع تنبیهات را کاهش دهد. اما در نظر گرفتن کلیه عوامل دخیل با توجه به گزارش های شخصی والدین و تعاریف تنبیه متعارف، کار دشواری است.

 

در نهایت دکتر تامسون استنتاج می کند که: "تنبیه جسمانی در خانواده های متفاوت بسته به تعداد دفعات تکرار، میزان شدت استفاده شده، میزان برآشفتگی احساسی در زمان تنبیه، و اینکه آیا آنرا با انواع تنبیه های دیگر آمیخته می سازند یا خیر، متفاوت می شود. بسته به شرایط خاص، انواع متفاوتی از نتایج و مشکلات به وجود خواهد آمد."

 

تحقیقات حاکی از این امر هستند که تعداد دفعات تکرار و میزان شدت تنبیات از اهمیت بسزایی برخوردار می باشند. هر چقدر کودک بیشتر و محکم تر مورد اصابت قرار بگیرد، احتمال اینکه پرخاشگری در او افزایش پیدا کند، بیشتر می شود. در این شرایط احتمال بروز سوء رفتار و به خطر افتادن سلامت روحی او نیز امکان پذیر خواهد بود.

 

در حالیکه ماهیت تحقیق، رابطه معملولی میان تنبیه جسمانی و اخلاق کودک را منع می کند، در عین حال در مورد این مطلب که تنبیه جسمانی چه نتایج منفی را میتواند در بر داشته باشد نیز مطالب متعددی را به رشته تحریر در می آورد. از سوی دیگر تنبیه جسمانی عواقب خطرناکی را برای کودک به همراه دارد. از جمله این موارد می توان اظهار داشت که کودک به درستی تفاوت میان درست و غلط را یاد نمی گیرد، همچنین به دلیل ترسی که در وجود او ایجاد می شود دیگر هیچ گاه در حضور والدین نافرمانی نمی کند، اما زمانیکه والدین خود را در نزدیکی خود نمی بیند شروع به بد رفتاری کرده و دست به کارهای نادرست می زند.

 

در تفاسیری که پیرامون مطالعات دکتر تامسون نوشته شده، دکتر جرج هلدن از داشنگاه آستین – تگزاس در مورد نتایج تحقیقات تامسون اینچنین می نویسد که: "با توجه به یافته های تحقیقات گسترده تامسون می توان ادعا کرد که تنبیه بدنی نه تنها نمی تواند سودمند باشد، بلکه می تواند موجبات بروز آسیب های جبران ناپذیری را نیز فراهم آورد." هلدن معتقد است که جامعه روانشناسی به هیچ وجه نباید حامی تنبیه بدنی به عنوان روشی برای تادیب باشد.

 

برخی دیگر از پژوهشگران نیز بر این باورند که چون نتایج تحقیقات تامسون بیشتر بر روی تنبیهات شدید و افراطی تاکید دارد، نمی توان برداشت مناسبی از تنبیه نرمال و هنجار پسندانه کرد.

 

در این تحقیقات تعریف مناسبی از تنبیه متعادل به میان نیامده است. آنها همچنین بر این باورند که ارتباط دادن بیش از اندازه میان تنبیهات بدنی و آزار جسمانی ثابت نمیکنند که تنبیه های متعادل و هنجار پسندانه می توانند ریسک ایجاد آزارهای جسمانی وارده به کودک را کاهش دهند.

 

جمع کثیر دیگری از دانشمندان نیز بر این باورند که برخی از والدین هستند که به هنگام تنبیه فرزند خود احساساتی شده، کنترل خود را از دست می دهند و ممکن است نتوانند کودک را به طور مناسب تنبیه کرده و باعث آزار و اذیت او شده و به او آسیب وارد می آورند. بنا به این دلیل بهتر است افرادیکه این تعادل را در خود نمی بینند از تنبیه بدنی به عنوان یک روش مناسب برای تربیت فرزند خود استفاده نکنند چرا که جز جنبه های منفی چیز دیگری برای آنها در بر نخواهد داشت؛ اما مبحث مورد بحث تنها این نیست که چون برخی از والدین بیش از اندازه در تنبیه بدنی به جلو پیش می روند، پس نباید کودکان خود را تنبیه کنند، بلکه مجادله بر سر این موضوع است که بهتر است خانواده ها برای تربیت فرزندان خود به هیچ وجه از تنبیه بدنی استفاده نکنند.

 

در این رابطه پژوهشگران ادعا می کنند که خود والدین هم تمایلی به گزارش دادن تنبیهات شدیدی که در قبال فرزندان انجام می دهند، ندارند و معمولاً نمی توان آمار دقیقی از میزان تنبیهات شدید بدنی کودکان بدست آورد.

 

به هر روی تا زمانیکه محققان، متخصصان بالینی، و والدین نتوانند به طور قطعی آثار مثبت تنبیه بدنی را به اثبات برسانند، حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که تنبیه بدنی هیچ گونه عواقب منفی را در بر ندارد، ما به عنوان روانشناس مسئول هستیم و نمیتوانیم تنبیه بدنی را به عنوان یک شیوه برای تادیب کودک به والدین توصیه کنیم، بلکه در عین حال باید والدین را نسبت به این مسئله هشدار هم بدهیم.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا تنبيه بدني شيوه مناسبي براي تربيت کودکان است

 

حمید جدیدی بازدید : 175 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

برخی زوجها با درایت و برنامه ریزی دقیق صاحب فرزند میشوند، عده ای از زوجین هم بدون اندیشه و غیر مسئولانه، و برخی هم تصمیم میگیرند تا هیچگاه صاحب فرزندی نشوند. صرف نظر از اینکه شما در کدام دسته جای میگیرید، یک چیز مسلم است، و آن اینست که داشتن فرزند و پرورش آن یک شغل و مسئولیت 24 ساعته و مادام العمر است، و البته پر هزینه و طاقت فرسا. ما در این مقاله به چند پارامتر که به شما کمک میکند تا دریابید آیا آمادگی خوش آمد گویی به عضو جدیدی را در خانواده ی خود دارید یا خیر، اشاره کرده ایم:

 

 

1- آیا  رابطه ای با ثبات با شریک خود دارید: آیا بچه دار شدن توانایی ترمیم و یا تحکیم یک زندگی زناشویی ی متزلزل را دارد؟ خیر. این یک افسانه است. شما بایستی قبل از اینکه صاحب فرزندی شوید خود و شریکتان را بخوبی بشناسید، باید خالصانه به یکدیگر علاقه مند بوده و رابطه ی میان شما صمیمی و کاملاً با ثبات باشد. باید آینده ی رابطه ی شما روشن، مطمئن، قابل پیش بینی و نوید دهنده باشد.

 

2- آیا از توان مالی برخوردار میباشید: یک کودک با  وابستگی های مالی فراوانی به این دنیا وارد میشود، که این وابستگی ها با گذشت زمان افزایش نیز می یابند. هزینه های نگهداری و پرورش کودک بی شماراست، از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: هزینه زایمان، هزینه های درمانی (مراجعه به پزشک و تهیه دارو)، نیازهای تغذیه ای و پوشاک، اسباب بازی، مدرسه و شهریه های متعدد دیگر، اوقات فراغت، دانشگاه، ازدواج و...بنابراین لازم است تا شما از یک پشتوانه مالی، یک شغل با درآمد مکفی و پایدار و پس انداز خوبی برخوردار باشید (برخورداری از امنیت شغلی و مالی).

 

3- آیا وقت کافی در اختیار دارید: بسیار خوب، شما از لحاظ مالی تامین میباشید. اما پول نمیتواند نیازهای احساسی و عاطفی فرزند شما را برآورده سازد. کودک شما نیازمند حضور شماست، که هیچ چیز را نمیتوان جایگزین آن کرد، حتی گرانقیمت ترین و مجلل ترین لباسها و اسباب بازیها را. این در مورد پدر و مادر هر دو به یک اندازه صدق کرده و حائز اهمیت است. چنانچه مشغله کاری زیادی دارید بهتر است از بچه دار شدن صرفنظر کنید.

 

4- آیا به مسایل بالقوه ی آینده اندیشیده اید: چنانچه شما و شریکتان متعلق به دو مذهب، فرهنگ، کشور و یا حتی طبقه ی اجتماعی ی متفاوت باشید، این تفاوتها میتواند طی پرورش کودک زمینه ساز مشاجرات و کشمکش های فراوانی گردد. نیازی نیست شما در مورد همه چیزهم عقیده باشید، اما ضروری است بر سر اینکه چگونه در آینده مصالحه و سازش خواهید کرد توافق حاصل کرده باشید.

 

5- آیا از سلامت کامل جسم و روان برخوردار میباشید: شما و شریکتان قبل از بارداری باید کاملا سالم باشید. پیش از بارداری بایستی تحت یک چک آپ کامل قرار گیرید، و وجود بیماریهای خطرناک از قبیل اچ آی وی در شما منتفی گردد. چنانچه به دیابت و فشار خون بالا مبتلا هستید، بایستی تحت نظر متخصص زنان فرزند خود را بدنیا آورید. همچنین انجام آزمایشات ژنتیک  قبل از بارداری از اقدامات بسیار ضروری و حیاتی است. سلامت روان شما و شریکتان نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.

 

6- آیا از دانش کافی در زمینه پرورش کودک بهره مند میباشید: فرزند پروری یک علم است. شما بایستی از مراحل رشد و تکامل کودک، نحوه مراقبت از کودک، و روانشناسی کودک و نوجوان آگاهی کامل داشته باشید. شما باید بدانید چگونه با یک کودک خردسال و یا نوجوان رفتار کرده و تعامل داشته باشید. شما بمنظور تادیب و تربیت فرزندتان باید از صلاحیت و دانش کافی برخوردار باشید.

 

7- آیا شما از حمایت اجتماعی و عاطفی کافی برخوردار هستید: پرورش کودک بدون یاری دوستان و خانواده کاری بس دشوار و طاقت فرسا است. بنابراین مطمئن گردید از حمایت اجتماعی کافی در رابطه با نگهداری و پرورش فرزندتان بهره مند میباشید.

 

8- آیا شما آمادگی ظهور تغییرات جسمی در بدنتان را دارید: حاملگی و زایمان با اضافه وزن در مادران همراه است (به ویژه در ناحیه شکم). این اضافه وزن ممکن است همیشگی و یا گذرا باشد. به هر صورت برای بازگشت به وضعیت اولیه حداقل 9 ماه زمان لازم است. بنابراین زوجهای جوان باید آمادگی پذیرش این تغییرات ظاهری را داشته باشند.

 

9- آیا برای بی خوابیهای شبانه آمادگی دارید: بی خوابی های شبانه، از هم گسیختگی در الگوهای خواب، نبود وقت کافی برای رسیدگی به خودتان، رابطه ی جنسی کمتر، تفریح و اوقات فراغت کمتر، ازجمله مشکلات پیش روی شماست که باید با آنها کنار آیید. هشیار باشید که بچه دار شدن در ماههای نخست زندگی ی مشترک میتواند استرس و فشار روحی ی زیادی به شما و شریکتان تحمیل  کند. بنابراین سعی کنید تا 3 سال پس از ازدواجتان صاحب فرزندی نشوید.

 

10- آیا میتوانید فرزند خود را همانگونه که هست بپذیرد: شما باید احتمال تولد نوزادی با نقصهای جسمی و روانی را نیز مد نظر داشته باشید ( هر چند اغلب آنها قابل پیشگیری است). ممکن است نوزاد شما، آن طور که در رویاهایتان می پروراندید، نباشد، ممکن است از زیبایی ی دلخواه شما برخوردار نباشد، و یا حتی ممکن است مرده متولد شود. چنانچه پسر و یا دختر بودن کودک برایتان مهم است، بهتر است قید بچه دار شدن را بزنید، چون ممکن است چیزی بر خلاف آرزویتان رقم بخورد.

 

چند توصیه دیگر:

 

1- چنانچه بر مبنای دلایل غلط و غیر منطقی صاحب فرزند شوید، لذت شیرین پدر و مادر شدن به پشیمانی و عذابی ابدی برای شما و فرزندانتان بدل خواهد شد.

 

2- برای آینده خود برنامه ریزی کنید و ببینید حضور فرزند در آن چه تغییراتی ایجاد میکند.

 

3- فرزند با خود شادی های بسیاری به همراه می آورد، اما در عین حال چالشهای فراوانی نیز پیش روی شما قرار میدهد. فرزند روابط، فعالیتهای روزمره، شغل، وضعیت مالی، و سبک زندگی شما را دستخوش تغییر خواهد کرد.

 

4- پیش از بچه دار شدن درباره نحوه ی پرورش کودک با شریکتان صحبت کرده و به توافقات اصولی دست یابید. هر دوی شما در این زمینه باید از آمادگی جسمی، روحی و مالی کافی برخوردار باشید.

 

5- شما و شریکتان باید قادر به فرآهم آوردن محیط و فضایی سالم، امن، مطمئن و عاری از تنش برای رشد و بالندگی فرزندتان باشید.

 

6- بسیاری از مادران پس از تولد فرزندشان دچار افسردگی پس از زایمان میگرند. از دلایل عمده آن عدم آمادگی برای مادر شدن، ناتوانی در درک حقایق زندگی، توقعات نامعقول و عدم برنامه ریزی قبلی میباشد. به عبارت ساده تر آنها نمی دانند چه میکنند و چه باید بکنند.

 

7- سطحی نیادیشید. از افرادی که به تازگی صاحب فرزند شده اند، مشکلات مرتبط با نگهداری کودک را جویا شده و صادقانه ببینید میتوانید از عهده آنها بر آمده و با آنها کنار آیید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا براي بچه دار شدن آمادگي داريد؟

 

حمید جدیدی بازدید : 204 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

آیا می خواهید مطمئن شوید که نامزد فعلی تان مرد ایده آلی برای شروع یک زندگی مشترک به حساب می آید؟ در این قسمت پاسخ مناسب را به برخی از جدی ترین سوال هایی که هر کس در این زمینه باید از خود بپرسد، را برایتان تشریح می کنیم. پاسخ ها کاملا صادقانه هستند؛ این هم 10 سوال برای شروع:

 

1- آیا او تصور می کند مرد خوش شانسی است؟

 

خانم ها بدشان نمی آید که مرد زندگیشان به درستی درک کرده باشد که نیمی از زندگی بر طبق شانس و نیمه دیگر آن بر اساس سخت کوشی پیش می رود، و هر دوی این عوامل تا حدی می تواند زندگی را تحت الشعاع قرار دهد. مردی که خود را خوش شانس فرض می کند به راحتی انرژی مثبت از خود ساطع می کند، و جزء افراد قدردان به شمار می رود، همین عوامل باعث می شوند تا فضای شاد و خوشی را برای خود و اطرافیانش ایجاد کنند. تمام این موارد جزء نکات مثبت یک مرد به حساب می آیند. اما از تمام این حرف ها که بگذریم مطلبی که واقعا اهمیت دارد این است که او حداقل مردی باشد که از داشتن شما احساس خوش شانسی و خوش اقبالی کند. هیچ شکی وجود نخواهد داشت که مردی که چنین احساسی داشته باشد شما را از صمصیم قلب دوست می دارد؛ و این خود نشان دهنده خوش شانس بودن اوست.

 

2- آیا می توانید اشتباهات او را نادیده بگیرید؟

 

به هر حال هر کسی دارای یک سری خصوصیات ناپسند می باشد. آیا او مایعات را با پاکت سر می کشد؟ و یا روزنامه های باطله را انبار می کند؟ تا همین حد کافی است. همیشه آقایون عادات بدی دارند که می تواند خانم ها را به راحتی دیوانه کرده، از خانه فراریشان داده و باعث شود سر به بیابان بزنند. اما اشتباهات کوچک از قبیل مواردی که ذکر شد، شیرینی زندگی هستند و به راحتی قابل چشم پوشی می باشند. شما باید در این حالت تصاویر بزرگتری را در ذهن خود مجسم کنید: اجازه ندهید عادات بدی مانند جویدن یخ داخل لیوان، دید شما را نسبت به مردی که با اهمیت، مؤدب، صادق و دوست داشتنی است، تغییر داده و تیره و تار کند. همچنین نباید هیچ وقت فراموش کنید که خودتان هم عادت دارید پوست پایتان را بکنید و فنجان های نیمه کاره چای و قهوه را در همه جای خانه جا بگذارید.

 

3- آیا می توانید اعضایی از بدنتان را که در نظر او زیباترین هستند، نام ببرید؟

 

اگر همین حالا و بدون اینکه خودتان از او سوال کنید، بدانید که او کمرتان را دوست دارد، و یا وقتی به پهلو می خوابید از برآمدگی شکمتان خوشش می آید و یا اینکه به شما گفته لپ هایتان لطیف ترین قسمت صوررتان هستند، به طور حتم این مطالب را بیش از یک بار تکرار کرده که به یاد شما مانده است. و این مسئله زیباست.

 

4- آیا او تا آخرین قطره شیر را خودش می خورد؟

 

اگر مردی بیخوابی کشیده باشد، کارش دیر شده باشد، نتواند کراوات مورد علاقه اش را پیدا کند، اما با وجود تمام این مسائل و مشکلات هنگام مصرف شیر، مقداری از آنرا برای شما باقی بگذارد، نشان می دهد که مرد با ملاحظه ای است. اما اگر فقط حرفش را  بزند و برای مثال  بگوید: "من به تو فکر می کنم" و در عمل چیزی از او مشاهده نکنید، باید کمی دقیقتر بر روی انتخاب خود فکر کنید.

 

5- آیا او راز دار است؟

 

همه ما می دانیم که تمام رازها مثل هم نیستند. برخی از افراد حرف هایی را به ما می زنند و از ما انتظار دارند که آنها را در همان نقطه خاک کنیم. اگر مرد مورد نظر شما زمانیکه بیش از اندازه نوشیده باشید، رازهای شما را به راحتی به صورت یک داستان مسخره برای دیگران تعریف کنید، باید کمی محتاط تر نسبت به او عمل کنید. به عنوان مثال اگر شما دارای بیماری آمیزشی باشید، شاید این موضوع جزء یکی از آن رازهایی باشد که دلتان بخواهد طرف مقابل آنرا تا ابد در قلب خود مخفی نگه دارد. چیزی که خیلی اهمیت دارد، این است که هر دوی شما رازهایتان را به شیوه مشابه برای یکدیگر دسته بندی کنید، حال چه کوچک باشند، چه بزرگ.

 

6- آیا از دارایی های او آگاه هستید؟

 

منظور ما تا آخرین قران نیست، بلکه یک حساب سر انگشتی کفایت می کند. او باید خودش صادقانه و با روی باز در مورد این مسئله با شما صحبت کند، نه اینکه شما زمانیکه او در اتاقش نیست، فایل های کامپیوترش را زیر و رو کنید.

 

7- آیا تا به حال شما را در بدترین حالت دیده است؟

 

منظور ما چیزی بدتر از زمانی است که هیچ آرایشی نداشته اید و یا موهایتان ژولیده بوده است. ما در حقیقت در مورد روی شیطانی شما صحبت می کنیم؛ وقتی افسردگی شدیدی دارید، بیش از اندازه تند خوی شده اید، و به بالاترین حد بی ادبی رسیده اید! رویی که هیچ کس تحمل آنرا ندارد؛ شما می دانید ما در مورد کدام بخش از وجودتان صحبت می کنیم. بله درست است همانی که حدسش را می زنید! اگر او شما را در آن وضعیت دیده و بدون اینکه با 110 تماس بگیرد، موقعیت را تحت کنترل خود در آورده باشد، بنابراین یک محافظ واقعی است.

 

8- آیا شما را با قاطعیت می بوسد؟

 

بوسه ای که از روی تعهد و میل باطنی نباشد، کاملا سرد و بی روح است. درست مثل زمانی که شما با بی میلی با کسی دست می دهید (و می گویید: "از دیدنت خوشحال شدم") فقط به این دلیل که به نحوی از دست او راحت شوید. حتی آرام و لطیف ترین بوسه نیز باید احساسی را در شما به وجود آورد که انگار می دانید رابطه به کجا ختم خواهد شد.

 

9- آیا از کمربند استفاده می کند؟

 

بستن کمربند یک نکته ریزی است که شما به واسطه آن می توانید متوجه شوید که آیا او به خود و وضعیت ظاهری اش اهمیت می دهد یا خیر. مانند مصرف سبزیجات و استعمال کرم ضد آفتاب، شاید زمان کوتاهی برای انجام آن لازم باشد، اما اثر آن یک عمر در زندگی شما تاثیر خواهد گذاشت.

 

10- آیا شوخ طبع و با صفا است؟

 

یک مرد شوخ طبع کسی است که از زندگی لذت می برد. به جوک ها می خندد، از یک غذای مطبوع لذت می برد، سرگرمی های زیادی برای خود پیدا می کند، و اگر شرایط ایجاب کند، می رقصد. نوعی نیروی جوانی خاص در این دسته از مردها وجود دارد، آنها در لحظه حال زندگی می کنند، موقعیت و شرایط محیط پیرامون خود را همواره در نظر دارند، و از امکانات بهترین استفاده را می کنند. واقعا جالب است.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا او مرد ايده آل شماست؟

 

حمید جدیدی بازدید : 184 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

با رشد 40 درصدی آمار طلاق و رقم رو به فزونی آن و با در نظر گرفتن این امر که افراد تا سنین 70 – 80 سالگی و یا شاید گاهی 90 سالگی عمر می کنند، ازدوج و تشکیل زندگی مشترک یکی از مسائلی است که اغلب افراد را به وحشت می اندازد. با این وجود اگر بدانید ازدواج مستلزم چه مواردی بوده و همچنین انتظارات شخصی خودتان را نیز معین نمایید، می توانید به راحتی به ترس از ازدواج غلبه کرده و با درک کامل تصمیم بگیرید که آیا قصد ازدواج دارید یا خیر؛

 

مراحل

 

1- ابتدا باید برای خودتان معین کنید که دقیقاً از چه چیز می ترسید. بیشتر افراد از خود ازدواج نمی ترسند، بلکه از حواشی و احتمال وجود شکست در آن وحشت دارند. احساس می کنید که چه تغییری ممکن است ایجاد شود؟ بدترین تصویر ذهنی که شما را در مقابل ازدواج کردن خلع سلاح می کند، در ذهن خود مجسم کنید.

 

2-  ترس هایتان را مخاطب قرار دهید. اگر والدینتان ازدواج ناموفقی را تجربه کرده اند و تنها به این دلیل که آنها زندگی خوبی با هم نداشتند، شما نمی توانید نتیجه بگیرید که در زندگی مشترکتان موفق نمی شوید. اگر احساس می کنید که ممکن است در نهایت کارتان به جدایی ختم شود، لیستی از مواردی را که می توانید انجام دهید تا نتیجه موفقیت آمیز گردد بر روی یک برگ کاغذ یادداشت نمایید. تمام صحنه هایی که باعث ایجاد ترس در شما می شود را مجسم کنید و سپس به این مطلب فکر کنید که برای بهبود اوضاع چه قدمی می توانید بردارید.

 

3-  مشورت بخواهید. از هر کسی که در زندگی مشترک خود موفق است بخواهید تا اسرار موفقیتش را با شما نیز در میان بگذارد. معمولاً آنها در حرف هایشان به این نکته هم اشاره می کنند: "همیشه سعی می کنیم از رفتار بد کوچک یکدیگر چشم پوشی کنیم" ، اما توجه داشته باشید که نیازهایتان را پیش از هر چیز باید با شریک زندگیتان در میان بگذارید. از این طریق هم شریکتان متوجه نیازهای شما می شود و هم میتوانید در رابطه خود به موفقیت دست پیدا کنید.

 

4- تصمیم بگیرید که آیا خودتان شخص مقابل را برای زندگی تا آخر عمر انتخاب میکنید و یا اینکه او فقط شما را انتخاب کرده و دیگران نیز شما را تشویق به انجام چنین کاری می نمایند؟ شاید شما به راستی از ازدواج ترس نداشته باشید بلکه از ازدواج با این شخص بخصوص می ترسید. یک نکته بدیع این است که هیچ گاه به فکر کسی نباشید که بتوانید با او زندگی کنید، بلکه دنبال کسی بگردید که بدون او قادر به زنگی نباشید.

 

5- ببینید که کدامیک از جنبه های ازدواج در نظر شما و در نظر طرف مقابل از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. ممکن است که شما با قبول تعهد نسبت به یکدیگر وارد رابطه شوید و رابطه تان بدون اینکه هیچ گونه ازدواج رسمی در آن به وقوع پیوسته باشد، همچنان ادامه پیدا کند. دقت کنید که در صورت رسمی شدن رابطه، شما و همچنین شریک زندگی و افراد دیگر خانواده چه تغییراتی را از خود نشان خواهند داد. اگر در مورد این مطلب که وجود ازدواج و یا عدم آن چه مسائلی را برای شما ایجاد میکند، صادق باشید بهتر می توانید معنا و مفهوم ازدواج را درک کرده و ببیند که با شرایط فعلی شما و فرد مورد نظرتان همخوانی دارد و یا خیر.

 

6-  هیچ لزومی ندارد که هر ثانیه و هر روز از زندگی مشترک خود را در صلح و آرامش کامل سپری کنید. شما یک انسان کامل نیستید و شریکتان نیز چنین خصوصیتی ندارد. اگر منتظر ازدواج با کسی هستید که هر روز در زندگی خود فقط رنگین کمان و طلوع خورشید را مشاهده کنید، آنگاه هیچ گاه نمی توانید ازدواج کنید چرا که هیچ کس قادر به زندگی کردن با یک چنین خیالات خامی نیست. ازدواج موفق نیازمند تلاش سخت دو جانبه است و برای کامل کردن آن باید از زندگی خود برای آن مایه بگذارید. تعداد بسیار زیادی از افراد با امیدها و آرزوهای واهی ازدواج می کنند و زمانیکه مشاهده می کنند که اوضاع کمی دشوار شده و بر وفق مرادشان نیست درخواست طلاق را پر کرده و مجدد در پی یافتن فرد جدیدی می افتند. خودتان را برای عبور از دست اندازهای خیابان آماده کنید تا زمان مواجهه با آنها شگفت زده و متعجب نشوید.

 

7- برای زندگی خود برنامه ریزی کنید. پیش از ازدواج بنشینید و تکلیف خودتان را با خودتان معلوم کنید. آیا بچه می خواهید؟ چند تا؟ چه کسی مسئول تامین مالی خانواده است؟ آیا هر دوی شما کار می کنید؟ چه مقدار پول برای دوران بازنشستگی پس انداز می کنید؟ کجا زندگی خواهید کرد؟ چه کسی مسئول چه کاری است؟ اگر آقا هنوز با دوستانش بیرون می رود، آیا خانم هم می تواند چنین کاری را انجام دهد؟ شاید مطرح کردن این سؤالات قدری مشکل باشد، اما این امر چیزی از اهمیت قضیه را کم نمی کند، و شما موظفید که آنها را با کسی که قصد دارید تا آخر عمر با او زندگی کنید در میان بگذارید. اگر در حال حاظر حلقه ازدواج را به دست کرده اید، دیگر نیازی نیست که شرایط را برای خودتان سخت تر کنید. در این شرایط باید مواقع بروز درگیری را پیش بینی کرده و از بروز آن جلوگیری نمایید. اگر شما رابطه سالمی داشته باشید مرحله پرسش و پاسخ شما را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می سازد.

 

نکات

 

سه دلیل عمده طلاق را پول، سکس و فرزندان تشکیل می دهند. پیش از مواجهه با این مشکلات ببینید که آیا به اندازه کافی پیرامون این مطالب با فرد مقابل مشترکاتی دارید یا خیر. اگر بتوانید بر سر این مسائل با شریک زندگی خود به توافق برسید آنوقت حل مشکلات بعدی چندان دشوار نخواهد بود. در گفتگوهای صمیمی از او بخواهید که پیرامون انتظارات، عقاید، باورها، زمانبدی و .... برای شما بیشتر توضیح بدهد. هر چه بیشتر یکدیگر رابشناسید و مسائل مبهم کمتری در میان باشد، درصد موفقیت رابطه افزایش پیدا می کند.

مخالفت در هر رابطه ای کاملاً طبیعی است. این امر یکی از ملزومات هر رابطه سالمی است و هر دو طرف می توانند چیزهای بسیار زیادی را از آن یاد بگیرند. تا آنجایی که می توانید به حرف های طرف مقابل به دقت گوش دهید و دیدگاههای شخصی آنها را نیز منظور کنید، همچنین در نهایت ادب و احترام نقطه نظر های شخصی خودتان را نیز به او انتقال دهید.

دقت داشته باشید که تمام ازدواج ها موفق نیستند. نمیتوان اظهار کرد که انتخاب تمام افراد صحیح است، اما به هر حال باز هم باید انتخاب کرد.

در نظر داشته باشید که اگر ترس از ازدواج به شما اجازه نمی دهد که فرد دیگری وارد زندگی مشترکتان شود، این احتمال وجود دارد که تا آخر عمر خود مجرد باقی بمانید. البته این امر بد نیست؛ چیزی که اهمیت دارد این است که خودتان ترجیح می دهید چگونه زندگی کنید.

سعی کنید حتماً پیش از تشکیل زندگی مشترک برای مشاوره های پیش از ازدواج به یک مشاور مراجعه کنید. اطلاعات و گفتگوی رک و پوست کنده زیر نظر یک شخص سوم حرفه ای، می تواند به شما کمک کند که تصمیم نهایی خود را در مورد ازدواج  با اطمینان بیشتری اتخاذ نمایید.

در مورد قراردادهای پیش از ازدواج فکر کنید و پیرامون آنها با شریک خود گفتگو کنید.

به تمام نقاط منحصر بفرد و فوق العاده ازدواج فکر کنید. به این مطلب فکر کنید که می توانید با کسی که دوستش می دارید زندگی کنید.

ببینید که چقدر خوش شانس هستید که حق ازدواج کردن را دارید. افراد بسیار زیادی در سطح جهان هستند که چنین حقی از آنها سلب شده است.

به آثار فعالیت های جنسی و تاثیر آنها برروی رفتار شما در مقابل ازدواج فکر کنید. اگر بدون ازدواج رابطه جنسی داشته باشید، با این کار تعهد موجود برای ازدواج در نظرتان کاسته می شود. این اصل که سکس در خارج از رابطه زناشویی وجود ندارد، به زوج ها کمک می کند که نسبت به هم متعهد باقی مانده و احساس کنند که برای یکدیگر بی همتا و منحصر بفرد هستند. این امر به شما کمک می کند که ارزش های موجود در رابطه را بهتر دریافت کنید و ترس های خارجی را به کمترین میزان خود کاهش دهید.

توجه

اگر به هیچ وجه قادر به غلبه بر ترس خود نسبت به ازدواج نیستید، باید این موضوع را با فرد مقابل در میان بگذارید. با این کار ممکن است خودتان را در معرض بر هم خوردن رابطه قرار دهید، اما اگر همین حالا رابطه شما بهم بخورد، خیلی بهتر از این است که رابطه تان بعدها که ازدواج کردید به هم بخورد... هر کاری که می کنید، هیچ گاه زمانیکه احساس می کنید از روی اجبار به سمت ازدواج سوق داده شده اید و یا خودتان نمیخواهید این کار را انجام دهید، وارد زندگی مشترک نشوید. این امر صرفاً باعث ایجاد بدبختی برای هر دوی شما می شود

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا از ازدواج کردن هراس داريد؟

 

حمید جدیدی بازدید : 259 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

پاسخ این هفته را اختصاص دادیم به نامه خانمی که رابطه دو ساله او با نامزدش در حال بر هم خوردن است. او تصور می کند که راه دست یابی به قلب خانم ها از گوششان می گذرد و متاسفانه هیچ گاه نامزدش حرف هایی که را که او انتظار شنیدنش را دارد، نمی زند.

 

سوال خواننده:

مشاور عزیز،

 

من و همسرم الان تقریبا نزدیک به دو سال است که با هم نامزد کرده ایم. او بسیار دوست داشتنی، مودب، مهربان، خونگرم و بامزه است. او همچنین همواره از یک "سیستم منسجم ارزشی" که مورد تایید شما نیز هست، برای دوست داشتن استفاده می کند و مشکلی در این رابطه ندارد. من کاملا با نظریات شما موافق هستم اما در میان آنها به نکته ای برخوردم که کمی برایم ابهام ایجاد کرده.

 

به نظر می رسد که عبارت " خانم ها عاشق چالش هستند" مبنای نصایح شما در امر دوست داشتن می باشد. با در نظر گرفتن این جمله، شما همیشه به آقایون گوشزد می کنید که در آغاز ارتباط حرف های عاشقانه نزده و بیش از اندازه از خانم ها تعریف و تمجید نکنند. من تا حد بسیار زیادی با این مقوله موافقم. اگر مردی که من به تازگی با او آشنا شده ام شروع کند به سرودن شعرهای حماسی در مورد زیبایی هایم و اظهار کند که من عشق حقیقی گمشده او بوده ام، من احساس می کنم که با این کارها به نوعی قصد گمراه کردنم را دارد. او به اندازه کافی با خصوصیات من آشنا نیست که از من تعریف کند و عاشق من بشود.

 

و حالا مشکل من:

 

اما زمانی که رابطه جدی تر شده و مدت زمان زیادی از آن گذشت، من فکر می کنم که طرز صحبت کردن آقایون باید نسبت به خانم ها تغییر کند. این معمایی است که من می خواهم هم برای خودم و هم برای سایر خوانندگان آقا که به تازگی از خانمی خوششان آمده روشن شود.

 

باور کنید که ما خانم ها هم مواقعی برایمان پیش می آید که به اندازه آقایون در مورد احساسات و نیازهایمان گیج و آشفته می شویم. برای خود من که سال ها طول کشید تا متوجه شدم نیازهای واقعی ام را چگونه می توانم در مقابل یک مرد بروز دهم.

 

یک حقیقت بسیار ساده که من در مورد خانم ها کشف کردم این است که خانم ها نسبت به کلمات شفاهی عاشقانه و صادقانه پاسخ مثبت از خودشان نشان میدهند و اگر بر روی این مطلب تمرین شود می توان فضای رمانتیک و عاشقانه را برای مدت زمان طولانی برقرار نگه داشت. چرا؟ زیرا بازتاب فکری خانم ها نشات گرفته از اطرافیانشان می باشد. شما ذهن خود را بر روی هر چه که متمرکز کنید و هر احساساسی که نسبت به او بروز دهید، او مستقیما همان ها را نسبت به شما بازتاب می دهد.

 

به عنوان مثال اگر بر روی زیبایی های خاص او دست بگذارید و مدام از آنها تعریف کنید او نه تنها سعی می کند آن زیبایی خاص را نگه دارد بلکه تلاش می کند تا از همه نظر زیباتر شده و مطابق میل شما شود. هر چقدر شما بیشتر بگویید که جذاب و خواستنی تر است او خیلی پر حرارت تر و مطلوب تر در نظر شما ظاهر می شود. هر چه بیشتر از توانایی های خاصش قدردانی کنید، آنها بزرگ تر شده و زندگی مبارکی را برایتان به ارمغان می آورد.

 

تعریف کردن کار خود را انجام می دهد

 

زمانی که شما درجه سپاس و قدردانی خود را به طور شفاهی به زبان می آورید برای خانم ملموس تر جلوه کرده و در نظرش حقیقی تر می شود. راه دست یابی به قلب خانم ها مستقیما از گوش هایشان می گذرد! و همچنین از پوستشان؛ بهتر است زمان صحبت کردن همسرتان را لمس کنید. به جای اینکه زمان خروج از در با بیمیلی یک "دوستت دارم" تحویلش بدهید، بهتر است او را در آغوش بگیرید، مستقیما در چشم هایش نگاه کنید و با قاطعیت بگویید "دوستت دارم." این عبارت را باید به طور خاص بیان کنید. به او بگویید که چقدر پیچ و خم های لب هایش را دوست دارید، وقتی کمرش را لمس می کنید چه احساسی دارید و اینکه تا چه حد لباس های آبی به او می آید.

 

و نکته آخر اینکه: دست نوشته های عاشقانه برای خانم ها، مقدس هستند. تعداد بسیار زیادی از خانم هایی که من می شناسم ترجیح می دهند از همسرانشان یک دست نوشته عاشقانه و یا یک کارت تبریک که در آن دست خط آقا وجود داشته باشد را به جای یک گردنبند جواهر به عنوان هدیه از او دریافت کنند.

 

خلاصه اینکه بهتر است تا جایی که می توانید احساسات خود را به زبان بیاورید (به علاوه ی تمام راههای شگفت انگیزی که شما برای عشق ورزی به کار می گیرید) البته با صدق و صفا، صمیمیت، و به طور اختصاصی و شما یک ملکه پر حرارت و بخشنده دارید که در سراسر زندگی برایتان طنازی کند.

 

رومینا – کسی که عاشق پوچی شیرینش است

 

پاسخ مشاور

سلام رومینا

 

نامه ات بسیار عالی بود و باید به تو تبریک بگویم چرا که با مردی هستی که برای دوست داشتن خود از یک "سیستم ارزشی" خاص پیروی می کند. مردی که با اعتماد به نفس و مسئولیت پذیر است، به تو اهمیت می دهد و می تواند خوشحات کند. یک مرد واقعی که نه زن ذلیل است و نه به طور افراطی مرد سالار.

 

بیشتر خانم ها زمانی که برای خود یک شریک انتخاب می کنند باید به نحوی با او به مصالحه بپردازند. آنها باید از بین یک مرد قوی که هیچ گونه احساسی ندارد و یک مرد پر احساس که با کمبود تستسترون مواجه است، یکی را انتخاب کنند. اما به این دلیل که تو در رابطه خود با یکی از پسرهایی هستی که من سیستم او را قبول دارم، میتوانم به جرات بگویم یکی از بهترین ها را انتخاب کرده ای. خوشا به حالت!

 

اما تو یک مشکل داری

 

از اونجایی که تو این همه وقت گذاشتی و در مورد نیاز خانم ها به تعریف و تمجید شفاهی، برای من نوشتی، معلوم می شود که این مطلب جزء مشکلات خودت هم هست. من تصور می کنم که نامزد تو صرفا می خواهد همواره تو را در چالش نگه دارد چراکه یکی از راههای عملی نفوذ به قلب خانم ها همین مورد است. برای من کاملا قابل درک است که او با خودش می گوید: "برای چه زمانی که می توانم او را با به چالش انداختن دوستدار خود نگه دارم چرا بیش از اندازه احساساتی شوم؟ همین چالش ها بوده که امروز مرا به این جایی که الان در آن هستم رسانده: یعنی برقراری رابطه با یک خانم رویایی و فوق العاده."

 

اما به عنوان یکی از پیروان "سیستم ارزش" او همچنین باید در ذهن داشته باشد که اگر بخواهد شما را برای مدت زمان زیاد در کنار خود نگه دارد باید به تو احترام بگذارد، توجه خودش را معطوف تو کند و با این کارها یک فضای رمانتیک ایجاد نماید. تا اونجایی که من متوجه شدم تو به اندازه کافی احترام و توجه را از او میگیری اما چیزی که تو را آزرده ساخته، نبودن آن فضای رمانتیک دلخواهت است تا بتوانی خوشحال باشی.

 

همسر تو باید متوجه شود که عشق واقعی در نظر تو چه معنایی دارد. آنطور که من متوجه شده ام او اغلب عشق خودش را به طور عملی به تو ثابت می کند اما از نظر گفتاری کمی ناکافی برخورد می کند. او باید بر اساس یک قاعده منظم به طور کلامی از تو تعریف کند، اما به خاطر داشته باش که تو هم باید این کار را در قبال او انجام دهی.

 

تو تقریبا درست می گی

 

او باید هر چند وقت یکبار با یادداشت های روشنفکرانه و عاشقانه ای که برای تو مینویسد سورپرایزت کند (البته باید بدانی که دفعات انجام این کار از طرف او باید کمتر از دفعات انجام آن از طرف تو باشد، برای اینکه اگر او بیشتر از تو این کار را انجام دهد آنوقت چالش ها از بین می رود و تو علاقه کمتری را نسبت به او از خودت بروز میدهی. از سوی دیگر اگر او هیچ گاه چنین کاری را برایت نکرده او به طور کامل از "سیستم ارزش" دنباله روی نمی کند.)

 

و از اونجایی که من خودم هم "دوستت دارم ها" را دوست می دارم، هر چند وقت یکبار باید این جمله را به تو بگوید. یک خانم نیاز دارد که چنین حرف هایی را از طرف همسرش بشنود. می توان گفت که این قسمت یکی از ضروری ترین بخش های هر رابطه عاشقانه ای است. اما یکبار دیگر باید بگویم که او این عبارت را باید کمتر از شما به زبان بیاورد. و نکته دیگر این است که هر موقع که شما به او می گویید دوستت دارم برای رفع بدهی نباید این جمله را به خودتان برگرداند. این کار اصلا رمانتیک نیست.

 

برآوردن مقداری از خواست ها

بعد از همه این حرف ها باید به خاطر داشته باشی که مرد زندگی تو نباید تمام چیزهایی را که از او می خواهی برایت برآورده کند چرا که در این حالت هیچ چیزی برای او باقی نمی ماند تا بتواند آنها را تعقیب و کشف کند و این یعنی یکنواختی. اگر تو حرف مرا قبول نمی کنی خیلی راحت می توانی بروی از مردهایی که از همسر خود جدا شده اند دلیل اصلی جدایی شان را جویا شوی. من مطمئن هستم که آنها جوابی جز این به تو نخواهند داد: "من اصلا خودم هم نفهمیدم که چی شد، تمام چیزهایی که می خواست رو بهش داده بودم!"

 

همانطور که دیدی خیلی خوبه که تا حدودی در میزان کمی نا امیدی به سر ببری. کاری که همسر تو انجام می دهد این است که یک تعادل بین دادن و نگه داشتن خواست های تو برقرار کند تا در این صورت تو هم دوست داشته شدن و احترام را احساس کنی هم اینکه تمام نیازهایت به طور کامل ارضا نشوند. شاید این امر برای تو چندان قابل درک نباشد (چون خودت نوشته بودی که خانم ها در شناختن خودشان هم با مشکل مواجهند) این تنها کاری است که می تواند توجه تو را برای مدت زمان طولانی نسبت به او در یک حد بالا نگه دارد.

 

حرف ها خیلی تاثیر گذار هستند و می توانند فضای رمانتیک ایجاد کنند و اگر با قاطعیت و در زمان مناسب مورد استفاده قرار بگیرند به طور حتم میزان صمیمیت موجود را تا حد زیادی افزایش می دهند. نکته این جاست که آقایون هیچ گاه نباید از الفاظ پر زرق و برق و شهوت برانگیز برای جلب توجه خانم ها استفاده کنند و زمانی باید آنها را به کار بگیرند که علاقه خانم در حال نابود شدن باشد. کلام بیشتر باید در راه ارائه عشق بیان شود تا تلاش برای کسب تایید.

 

و آقایون باید به خاطر داشته باشند که این دلیل آن است که چرا خانم ها برای مردهای " محکم و آرام" غش و ضعف می کنند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آيا آقايون بايد تمام انتظارات خانمها را برآورده سازند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 220 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

این می تواند احساس خیلی از شماها باشد: خسته شده اید. احساس می کنید که هر کاری که لازم است را برای به دست آوردن زنی بااصالت با ویژگی های ممتاز انجام می دهید اما خانم ها به شما جواب نمی دهند. تصور شما این است که خانم ها معمولاً دنبال مردی کامل هستند که در واقعیت وجود خارجی ندارد.

 

اما اگر از دوستان دخترتان سؤال کنید، مطمئناً پاسخ دیگری دریافت خواهید کرد. درست است که آنها زیبایی ظاهری، جذابیت و رمانتیک بودن را در مرد ایدآلشان دوست دارند، اما آنقدرها هم که شما فکر میکنید درگیر این مسائل نیستند. اگر میخواهید بدانید واقعاً به چه فکر میکنند، به مطالب زیر توجه کنید.

 

کمی احترام بگذارید. وقتی نوبت به احترام گذاشتن به خانم ها می رسد، مردهای ایرانی فرقی با بقیه مردهای جهان ندارند. خانم ها وقتی بشنوند که طرفشان در مورد زنان دیگر غیرمحترمانه صحبت می کند، خیلی سریع عقب می کشند. من با مردان زیادی روبرو بوده ام که به خاطر اینکه علاقه ای به من نداشتند، به خودشان اجازه میدادند که وقتی زن زیبایی می بینند آنها را جذاب قلمداد کنند یا زنانی که جذابیت کمتری دارند را به عناوین ناخوشایند بخوانند. حتی اگر این نحوه صحبت کردن به صورت شوخی هم بیان شود، باز اگر خانم ها ببینند که طرفشان زنان را نوعی شیء قلمداد میکند، آزرده خاطر خواهند شد.

 

مردها به صورت های دیگر هم می توانند احترامشان را به خانم ها نشان دهند. وقتی در را برای خانم ها باز می کنند، به آنها صندلی تعارف می کنند، یا او را تا اتومبیلش همراهی می کنند، در نظر خانم ها بسیار مؤدبانه می آید. اکثر مردها وقتی با یک خانم قرار ملاقات میگذارند، چنین رفتارهایی از خود نشان می دهند، اما با دوستان دختر معمولیشان چنین برخوردی ندارند.

 

با همه مهربان باشید. ممکن است تعجب کنید اگر بفهمید که خانم ها شما را حتی در عادی ترین برخوردهایتان با دیگران هم ارزیابی می کنند. آنها نه تنها به رفتار شما با خودشان، بلکه به نحوه برخورد شما با دیگران هم توجه می کنند. مهربانی، بخشندگی، و خدمت رسانی، از دیدگاه آنها خصوصیاتی قابل تحسین است.

 

به دنبال مشاوره و راهنمایی های معنوی باشید. خیلی از مردها از اینکه میبینند خانم ها به دنبال مردان باایمان و معنوی هستند تعجب می کنند. آنها تصور می کنند که ایدآلی که خانم ها دنبال آنند، وجود ندارد اما من از زبان خانم های زیادی شنیده ام که این ویژگی برایشان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. خانم ها معتقدند که افراد باایمان و متقی، در ازدواج هم کمتر مرتکب گناه می شوند و بیشتر می توان به آنها اعتماد کرد.

 

خانواده تان را دوست داشته باشید. خانم ها همچنین به نحوه برخورد آقایون با مادر، خواهر و حتی مادربزرگشان هم دقت میکنند. آنها از اینکه می بینند مردی با زنان خانواده خود نیز رفتار خوبی داشته و به آنها علاقه دارد، احساس امنیت بیشتری میکنند و تاحدودی مطمئن می شوند که با آنها نیز رفتاری پایین تر از آن نخواهند داشت.

 

ازدواج را جدی بگیرید. برای خیلی از آقایون، ازدواج چیزی است که هیچوقت از آن صحبت نمی کنند. حتی اگر در خیالشان باشد که یک روز ازدواج کنند، معلوم نیست که هیچ برنامه ای برای آن داشته باشند.

 

یکی از دوستان من یکسال پیش ازدواج کرد. کمی بعد از ازدواجشان اتفاقی برای آنها افتاد که مجبور می شدند به فرانسه رفته و آنجا زندگی کنند. بعد از سه ماه دیدم که آماده رفتن شده اند. وقتی از او پرسیدم که چطور به این سرعت توانستند مشکلات مادیشان را حل کرده و برنامه رفتن را جور کنند، دوستم رازی را با من در میان گذاشت. او گفت که همسرش از سالها قبل از ازدواج برای زندگی خانوادگی خود در آینده پس انداز میکرده است، به همین ترتیب بوده که توانسته بود بدهی شهریه دانشگاه او و همچنین ماشین های هردوشان را بپردازد.

 

من واقعاً چنین دوراندیشی را تحسین می کنم. بااینکه همه ی آقایون ممکن است قادر به رسیدن به چنین اهداف مالی نباشند، اما برداشتن قدم هایی کوچک هم که به خانم ها نشان دهد خود را برای ازدواج آماده می کنند،  هم خوب است.

 

یکی دیگر از نشانه های میل به ازدواح، آمادگی پذیرفتن مسئولیت است. خیلی از مردها می خواهند با همان آزادی و بی بند وباری که در دوران دانشگاه داشتند، تا آخر عمر زندگی کنند و از قبول مسئولیت های جدید سر باز می زنند. این آدم ها باید بدانند که خانم ها دنبال یک پسربچه نیستند، آنها دنبال مرد زندگیشان هستند، کسی که بتواند از آنها حمایت کرده و از خیلی جهات تامینشان کند.

 

پیشقدم شوید. وقتی از خانمی خوشتان می آید و احساس او را نسبت به خودتان نمی دانید، این شما هستید که باید پیشقدم شوید. خیلی از مردها را می شناسم که از روی غرور هیچوقت جلو نمی روند و از باب آشنایی را با زن مورد علاقه شان باز نمی کنند. خیلی دیگر از اینکه طرف مورد نظر دست رد به سینه شان بزند می ترسند و جلو نمیروند. گروه اول باید بدانند که با غرور هیچوقت به آنچه میخواهند، نمی رسند و گروه دوم هم باید به خدا توکل داشته باشند و بدانند اگر خواست خدا در آن باشد، حتماً موفق می شوند.

 

ریسک کنید. خیلی اوقات مردها باعث می شوند که رابطه شان بر هم بخورد چون وقتی که نوبت به تصمیم گیری می رسد، اقدامی نمی کنند. آنها باید بدانند که شجاعت و جسارت مردان برای خانم ها ارزش زیادی دارد. با طرفتان روراست باشید و حرفی که می خواهید بزنید را بدون این پا و اون پا کردن به او بگویید. رک و راست بودن همیشه مورد تحسین خانم ها بوده است.

 

 

شما آقایونی که فکر میکنید خانم ها به دنبال مرد کامل و رویایی توی قصه ها هستند، بدانید که اشتباه می کنید. شما تصور درستی از خواسته های خانم ها ندارید. آنها به دنبال مهربانی و محبت، احترام و توجه، و صداقت و ابتکار عمل هستند. آنها به دنبال آن مرد کاملی هستند که درون شما وجود دارد، پس معطل نکنید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آنچه دختران تمايل دارند پسران بدانند

 

حمید جدیدی بازدید : 194 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

یا نگران رابطه خود شده اید تنها باین خاطر که موهایتان در حال ریزش است؟ دارای یک سری عادات بد هستید؟

و شاید کمی شلخته هم میباشید!

 

خوب، آرام باشید و خونسردی خود را حفظ کنید. اگر شما صفات دیگری نظیر: شخصیت بالا و قلبی مهربان داشته باشید، او به طور حتم از برخی ویژگی های نا خوشایند شما چشم پوشی خواهد کرد. یک خانم زمانی که روح سرکش خود را مهار می کند و به فکر ازدواج با نامزد خود می افتد موارد مختلفی را در نظر می گیرد. او به شما مانند یک کالا نگاه می کند و ابتدا بر روی خصوصیاتی که می تواند آنها را در شما تغییر دهد فکر می کند و بعد هم به ویژگی هایی که می تواند بپذیرد و با آن زندگی کند. در این قسمت خصوصیاتی را برای شما بیان می کنیم که معمولا آقایون برای بدست آوردن آنها خود را به زحمت می اندازند غافل از اینکه خانم ها به راحتی از آنها چشم پوشی می کنند. اگر هنوز هم قبول نمی کنید باید اضافه کنم که صفات زیر از طرف گروهی از بانوان فهمیده که خواستار خصوصیات کاملی از همسرانشان در یک رابطه بوده اند تایید شده است.

 

به مطلب زیر نگاهی بیندازید تا بتوانید به راحتی بخشی از تزلزل ها و سستی های روحی خود را کنار بگذارید، پاسخ های آنها شما را واقعا شگفت زده خواهد کرد.

 

مشخصات ظاهری

 

60 درصد از خانم ها اظهار داشتند که می توانند اضافه وزن آقایون را تحمل کنند

60 درصد از آنها اظهار داشتند که طاسی آقایون برای آنها اهمیت ندارد

دلیل این نوع رفتار: بر اساس عقیده گروهی خانم ها ، همیشه اختلاف بزرگی بین خواست های آنها از یک ارتباط معمولی و ارتباطی که سرانجام آن به ازدواج ختم می شود وجود دارد. در رابطه که قرار است برای مدت زمان طولانی ادامه پیدا کند مسایل وابسته به زیبایی مثل وزن، طاسی و یا وضعیت ظاهری از اهمیت چندانی برخوردار نیستند.

 

این امر بدان معنا نیست که آنها به هیکل های متناسب و یا سرهای پرمو اهمیت نمی دهند، بلکه خانم ها همواره واقع بین هستند و چون می دانند که هیچ گاه نمی توانند مرد کاملی را پیدا کنند به همین دلیل با بعضی شرایط کنار می آیند (البته اغلب با این دیدگاه که دست آخر شما را تغییر می  دهند) بنابراین اگر از همه نظر کامل باشید  و به خصوصیات اخلاقی متناسبی برازنده باشید؛ راحت باشید! چرا که ایراد کوچک جسمی شما نمی تواند مشکلی را در راه ایجاد یک ارتباط پر معنا ایجاد کند.

 

شخصیت

 

40 درصد از خانم ها اظهار داشتند که می توانند با مردهای تنبل کنار بیایند (مردی که در کارهای روزمره خانه کمک نمی کند و معمولا بیش از اندازه به تماشای تلویزیون می نشیند.  (

40 درصد آنها نیز بیان کردند می توانند نسبت به بعضی عادات ناخوشایند آقایون چشم پوشی کنند (مثل بادگلو، گاز معده و تمیز کردن بینی در ملا عام)

10 درصد خانم ها گفتند که می توانند با مردهایی که شوخ طبع و خوش مشرب نیستند زندگی کنند.

چرا این موارد قابل توجه است: خانم ها به دو دلیل می توانند تنبلی و سایر عادات نکوهیده آقایون را تحمل کنند: اول اینکه هیچ کدام از آنها فی نفسه به ارتباط خودشان ربط پیدا نمی کند (البته تا حدی رفتار آزار دهنده شامل آن می شود، اما آنقدرها هم برای ارتباطشان زیان آور نیست) و دوم اینکه او با خود فکر می کند که مقدار معینی غر غر با آموزش های ابتدایی قابل حل بوده و می تواند شما را به طریق دلخواه تغییر دهد. در هر دو مورد مشکلات آنقدر حاد نیستند که به ارتباط موجود لطمه وارد سازند.

 

از سوی دیگر به نظر می رسد که شوخ طبعی و خوش مشربی برای خانم ها از اهمیت بیشتری برخوردار است. او کسی را می خواهد که رئوف و خوش خنده باشد. اما اگر با مزه ترین آدم آن اطراف نیستید خودتان را نبازید؛ لازم نیست که حتما یک کمدین باشید تا بتوانید قلب او را بدست آورید. اگر او به دنبال یک ارتباط دائمی است اولویت های او در ادب و خوش قلبی خلاصه می شود. اگر بتوانید گه گاهی با هم خنده و شوخی هم کنید که چه بهتر.

 

خارج از کنترل شما

 

80 درصد از خانم ها اهمیت نمی دهند که قد شما از آنها کوتاهتر باشد.

90 درصد خانم ها می توانند سن شما را نادیده بگیرند.

دلیل این نوع رفتار:  گرچه هر خانمی ترجیح می دهد کفش های پاشنه بلند به پا کند اما در یک دید وسیع تر نسبت به مسائل این مورد جزء اولویت های ضروری به شمار نمی رود. هر چند که مردهای قد کوتاه معمولا در قرارهای ملاقات خود چندان موفق به نظر نمی رسند اما اگر خانمی واقعا قصد ازدواج داشته باشد، قد در راس لیست نیازهای او نیست. بنابراین اگر شما اعتماد به نفس داشته باشید و خودتان را خوب جلوه دهید او در کنار شما احساس رضایت خواهد کرد حال قد شما هر چقدر که می خواهد باشد.

 

سن نیز جزء آن دسته ویژگی هایی است که از ما در قبال آن نمی توانیم کاری انجام دهیم اما به نظر می رسد که خانم ها آماده پذیرفتن یک چنین مسائلی هستند. به نظر می رسد که اگر رابطه صحیح باشد اهمیت نمی دهند که سن طرف مقابل کمتر و یا بیشتر باشد. این مطلب معمولا در مورد خانم هایی که عاقل و بالغ بوده و خواستار یک ارتباط تمام عیار هستند از صحت بیشتری برخوردار است. تنها چیزی که مهم است این است که هر دوی شما باید در مرحله مشابهی از زندگی باشید و تمام تلاش خود را برای بهبود هر چه بیشتر رابطه به کار بندید.

 

امنیت مالی

 

70 درصد خانم ها اظهار داشتند که به خاطر پول و مال و منال به دنبال شما نمی آیند.

دلیل این نوع رفتار: تمام خانم ها به اتفاق آرا با این مسئله موافق بودند: آنها به کاری که انجام می دهید و آرزوهایی که در سر می پرورانید خیلی بیشتر از حساب بانکی تان اهمیت می دهند. به عبارت دیگر، شما اگر وجدان کاری، اهداف معین و اشتیاق داشته باشید این برای آنها کافی است. دلیل این امر نیز در دو مطلب خلاصه می شود: ابتدا، بیشتر خانم ها دوست دارند احساس کنند که شما خود حقیقی تان را در ارتباط قرار داده اید و در ثانی تا حدودی نیز خواستار امنیت مالی هستند اما این امنیت لازم نیست که حتما از طریق میلیون ها تومان شما در حساب بانکی تان نمود کند. اگر شما سخت کوش و هدفمند باشید این معمولا تنها ذخیره مطمئنی است که یک خانم می خواهد.

 

خودتان باشید

 

اصلا نگران نباشید اگر دارای هر یک از خصوصیات ذکر شده هستید تا حالا حتما متوجه شده اید که هیچ یک از آنها باعث بر هم خوردن ارتباط شما نمی شوند. زمانی که یک خانم به دنبال آرامش در یک ارتباط طولانی مدت است او قبل از هر چیز شما را مانند جنسی که برای خرید گذاشته اند وارسی کرده و کلیه ویژگی های شما را ارزیابی می کند تا ببیند کدام را می تواند تحمل کند و کدام باید تغییر داده شود.

 

در هر حال این نکته را به خاطر داشته باشید:  شاید کمی غیر قابل باور باشد که یک خانم کاستی های ذکر شده را تحمل کند اما هیچ یک از ویژگی های بالا باعث شکل گرفتن و یا از هم پاشیدن روابط نمی شوند. بهترین راه این است که خودتان را همانطور که هستید بپذیرید، چیزی نخواهد گذشت که او تقاضای شما را قبول می کند و مطابق میلتان رفتار خواهد کرد.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آنچه خانمها هنگام ازدواج از آن چشم پوشي ميکنند

 

حمید جدیدی بازدید : 206 دوشنبه 07 آذر 1390 نظرات (0)

وقتی مردی یک زن را مورد توجه قرار میدهد، قوه تخیلش بکار می افتد. در اغلب موارد اینکه او چه چیزی پوشیده است اهمیت ندارد. برای مردان، قوه تخیل باعث ایجاد پیش بینی ها و امید به آشنایی میگردد!

 

از طرف دیگر هنگامی که یک زن مردی را مورد توجه قرار می دهد، بندرت در وحله اول تفکرات جنسی در مورد او به ذهنش خطور میکند. بیشتر احتمال دارد که وی او را مورد توجه قرار دهد به این دلیل که شبیه مردی است که میتواند از خود به لحاظ جسمانی، احساسی و مالی مراقبت نماید و بنظر میرسد که میتواند بر اغلب چالشها  و سختی های زندگی فائق آید.

 

متاسفانه برخی از مردان بسیاری از ارزشهای والای  انسانی را نادیده گرفته و وقتی زنی را مورد توجه قرار می دهند، دو فکر نکوهیده و ناپسند زیر به سرعت از ذهنشان خطور مینماید:

 

1- او بدون لباس چگونه بنظر خواهد رسید؟

 

2- روابط جنسی او چگونه خواهد بود؟

 

هنگامی که زنان مردی را مورد توجه قرار می دهند، معمولا سه فکر از ذهنشان عبور میکند:

 

1- آیا شاغل است؟

 

2- آیا شغل خوبی دارد؟

 

3- آیا او میتواند شغل خوبی را تا مدتی کافی حفظ کند تا هر دو بتوانیم از منفعت آن بهرمند شویم؟

 

شاید این دلیل آن باشد که چرا مردان احساس میکنند پذیرفته شدن آنها توسط یک زن منوط به گذراندن یک تست مشکل در مورد وضعیت جسمانی و مالیشان است.

 

 

مردها نگاهی سر سری دارند، زن ها موشکافانه میبینند

 

برخلاف باور عمومی، زنها بیشتر از مردان به مسائل دیداری اهمیت می دهند. آنها تمایل دارند آنچه را که دوست دارند ببینند. این دیدن لزوما همراه با خیره شدن و زل زدن نیست و لزومی ندارد که آن چیز کاملا واضح و آشکار باشد. یک نگاه گذرا کافیست که تمام جزئیات در ذهن آنها ثبت گردد. مردان تحسین می کنند زنان تفتیش؛ یک زن ممکن است قبل از اینکه چشم در چشم یک مرد دوخته باشد و یا اینکه توجهش را به خود جلب نموده باشد، بخواهد تصمیم به علاقمند شدن به آن مرد بگیرد.

 

مردان پستی بلندی ها و برجستگی ها را مورد توجه قرار می دهند، زنان ساختار و بنیان را. آنها به چشمها، دستها، دندانها، لبخند و کلاس مردان نیز توجه می کنند. زنهایی که بیشتر به خصوصیات وجودی مردان اهمیت می دهند، به مردان صادق، اهل گردش روی، قابل اعتماد و با استیل، زیرک، خوش مشرب و باکلاس توجه میکنند. چنین مردانی به عنوان افرادی دوست داشتنی، مهربان و علاقمند به دیگران درنظر گرفته می شوند. آنها محدوده وسیعی از تماسها و برخوردهای شخصی را ایجاد و نگهداری میکنند.

 

زن ها از چشمهایشان برای برقراری ارتباط با مرد مورد علاقه خود استفاده میکنند. از طرف دیگر مردها، از تماسهای چشمی و دیداری در مورد زن مورد علاقه خود اجتناب مینمایند.

 

با اینکه زنها می گویند که دوست ندارند یک مرد به بدن آنها خیره شود، وقتی مردی که ممکن است به او علاقمند باشند عمیقا در چشمهایشان نگاه میکند، بدون اینکه ابراز کنند، احساس شعف و شادمانی بسیار می نمایند. مردی که میداند برای انتقال علاقه خود به همسر آینده اش چگونه باید از چشمهایش استفاده کند موفقتر از مردی خواهد بود که از نگاه کردن مستقیم به چشمهای زن مورد علاقه اش خودداری می کند. تبادل تماسهای چشمی مرحله آغازین ابراز علاقه محسوب میگردد.

 

چگونه میتوانید او را علاقمند نگهدارید؟

راز چشم ها

 

موثرترین روش نگاه کردن به همسر آینده تان چیست؟ از او می خواهید برق دلربایی را در چشمهای شما ببیند؟ مستقیما در چشمهایش نگاه کرده، گویی که می خواهید او را هیپنوتیزم  کنید، لبخند بزنید و با خود بیندیشید: " آنچه را که میبینم دوست دارم. " توجه داشته باشید که نگاه شما باید عاری از شهوات نفسانی باشد چراکه زنها خیلی راحت میتوانند به این موضوع پی ببرند و پیامدش کاملا مشخص است.

 

بکار بردن موثر و صحیح چشمها در مورد یک زن دو هدف را دنبال میکند. اول اینکه شما علاقه خود نسبت به او را ابراز می دارید. دوم اینکه میتوانید آنچکه او از طریق تماسهای چشمی سعی در بیانش دارد را تشخیص داده و حدس بزنید. روی برگرداندن از یک زن بعد از اینکه با او تماس چشمی برقرار نمودید، بیانگر ضعف و سستی می باشد. وقتی برای اولین بار با زن مورد علاقه خود تماس چشمی برقرار کردید، اجازه دهید که او این تماس را قطع کند. ممکن است احساس ناراحتی کنید، اما امتحان کنید؛ این روش جواب میدهد!

 

اغلب زنها می توانند بگویند که آیا یک مرد چشم های خائن، چشم های دروغگو، چشم های متقلب، چشم های متاهل، چشمهای منحرف و چشمهای صادق دارد یا خیر.

 

چنانچه مردی از چشمهایش به صورتی نادرست استفاده کند، ممکن است شانس موفقیت در برگزیدن همسر مورد علاقه اش را از دست بدهد. زنها قوه درک بالایی دارند. آنها می توانند از نگاه یک مرد احساس کنند که آیا او صادق و قابل اعتماد است یا خیر.

 

اگر مردی از برقرای تماس چشمی با زن مورد علاقه اش خودداری کند، پیغامی میفرستد مبنی بر نداشتن تجربه کافی درمورد زنها،خجالتی بودن و عدم اعتماد بنفس و اگر خیلی شدید به وی خیره شود، باعث ناراحتی او خواهد شد. مردانی که تجربه زیادی در مورد زن ها ندارند بصورت شهوانی و نادرست به آنها نگاه میکنند. مردانی که نگاهی مطمئن حاوی پیغام " میتوانم ترا داشته باشم!" ، به همسر آینده اشان دارند، او را مجذوب خودشان میکنند.

 

بغیر از اینکه زن ها دستان یک مرد را برای اینکه ببیند آیا حلقه ازدواج دارد یا خیر، نگاه میکنند، یک دلیل دیگر را نیز دنبال میکنند. اگر انگشت انگشتر یک مرد از انگشت سبابه او بلندتر باشد، مفهومش این است که سطح تستوسترون ( تستوسترون هورمونی در بدن است که برای تحرکات جنسی، تنظیم مقدار چربی، نگهداری عضلات، تعدیل قند و فشار خون و جلوگیری از افسردگی مورد نیاز است ) بالایی دارد. اگر انگشت انگشتر کوتاه تر از انگشت سبابه باشد، مقدار تستوسترون کمتر از میزان متوسط آن است.

 

مردها به سادگی و به اندازه زنها لبخند نمی زنند. اگر یک زن خوشحال باشد و یا احساسات مسرت بخشی را تجربه کند، لبخند میزند. در میهمانی های فامیلی خود اگر دقت کنید کمتر مردی را میبینید که لبخند بر چهره اش باشد. اغلب آنها طوری بنظر میرسند که گویی از حضورشان در میهمانی خوشنود نیستند.

 

افرادیکه دارای چهره ای معمولی هستند و لبخند میزنند اغلب جذاب تر از مردان خوش قیافه و زنان زیبایی هستند که لبخند نمیزنند.

 

لبخند یک مرد نشان دهنده دلربایی، خوش بینی، مهربانی و با احساسی او است و بیانگر آن است که آنچه را که می بیند دوست دارد و از همه مهمتر شخصی است که می توان با او ارتباط برقرار نمود. هنگامیکه ما لبخند میزنیم عضلات صورتمان سیستم عصبی را برای تولید هورمون خاصی بنام "مورفین مغزی" تحریک مینماید. این هورمون در ما احساسی دلپذیر و آرامش بخش ایجاد میکند. ترشح آن یک اثر بی حسی نیز به دنبال خواهد داشت.

 

اکنون وقت آن رسیده که بیشتر از یک مرد معمولی باشید.

 

 از نقطه نظر زنها اغلب مردان افرادی معمولی می باشناما برخی از مردان از لحاظه درجه و رتبه ارجحیت دارند. زنان کلاس یک مرد را چگونه تعریف میکنند؟ کلاس مانندیک رنگین کمان است. زنها نمی دانند که کلاس را چطورباید تعریف کنند، اما وقتی آنرا می بینند متوجه اش  میگردند. یک تجلی خاص بهمراه هر مرد با کلاس وجود  دارد. او طوری رفتار می نماید که توجه هر زنی را به خود معطوف میکند.

 

یک مرد باکلاس هر چیزی را با استیل انجام می دهد. در   عین حال متظاهر و خودنما نمی باشد. او مجبور نیست    به خودش علاقه دارد، به دیگران نیز علاقمند است. او میتواند متواضع و فروتن باشد.از همه مهمتر او با همه زنها با احترام و عزت رفتار میکند.

 

یک مرد بعد از ملاقات با همسر آینده خود در یک میهمانی چهار چیز را بخاطر خواهد سپرد:

 

1- آیا با او رقصید؟

 

2- آیا او را بوسید؟

 

3- آیا به او شماره تلفن داد؟

 

4- آیا شبی که او را ملاقات کرد با او صحبتهای عاشقانه رد و بدل نمود؟

 

یک زن نیز بعد از این که همسر آینده اش را ملاقات نمود همین مسائل را به یاد خواهد سپرد. اگر چه زنها موارد زیر را نیز در مورد شوهرشان به یاد خواهند داشت:

 

1- چگونگی برقراری ارتباط اولیه توسط او

 

2- لباس او

 

3- ادوکولون او

 

4- نوشیدنی و غذایی که برای خوردن انتخاب کرد

 

5- آیا مرد با ادب و با تربیتی بود؟

 

6- آیا با مردها و زنهای دیگر برخوردی داشت؟ و اگر داشت چگونه

 

7- آیا او را خنداند؟

 

 

قیافه زیبا همه چیز نیست

 

این باور که زنها فقط به مردهای خوش تیپ و خوش اندام توجه میکنند افسانه ای بیش نیست. مردانی که خود را برای تحت تاثیر گذاشتن دیگران آماده میکنند، مهربان و اهل گردش هستند و خوش مشربی خویش را به نمایش می گذارند، کسانی هستند که برای زنان دیگر جنبه رقابتی پیدا می کنند. وقتی در مورد آن فکر کنید، به بسیاری از مسائل پی خواهید برد.

 

از آنجایی که لباسها معمولا 95 درصد از بدن یک مرد را میپوشانند، منطقی است که از زنها انتظار داشته باشید که به آنچه که  بر تن دارید توجه کنند. همچنین مردانی که با مردان و زنان دیگر معاشرت می کنند، نا امید و افسرده به نظر نمی رسند. زن ها احساسات خود را دنبال کرده و به آنها پاسخ میدهند. خنده برانگیزنده احساس مسرت است، و زنها عاشق خندیدن می باشند. این نکته را هنگامیکه به دنبال همسری برای خود میگردید به ذهن بسپارید.                                                       

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آنچکه زنان هنگام ملاقات با مردان به آن توجه ميکنند

 

حمید جدیدی بازدید : 142 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

پیش از اینکه تصمیم بگیرید با شریک زندگی خود آمیزش جنسی داشته باشید، باید ابتدا کمی صبر کنید و با دقت کامل روی رابطه خود فکر کنید.

 

ایجاد رابطه جنسی متعارف تنها در سایه عشق و اعتماد حقیقی معنا پیدا می کند. پیش از شروع هر گونه پیوند جنسی باید در رابطه خود علاقه و اعتماد واقعی را تجربه کرده باشید.

 

اکثر خانم ها هیچ گاه حاضر نمی شوند احساسات اصیل خود را فقط به خاطر تحریک جنسی یک شبه، زیر پا بگذارند؛ این امر تنها زمانی میسر خواهد شد که خانم، احساس امنیت کامل، و حمایت همه جانبه ای از سوی شریک زندگی اش دریافت کند. به عبارت دیگر باید اظهار داشت که اگر همسرتان در رسیدن به ارگاسم با مشکل مواجه است، بالطبع این رابطه شما دو نفر است که اشکال دارد، نه نحوه عملکردتان در بستر. پیش نیازهای حیاتی برای برقراری هر گونه رابطه سالمی به شرح زیر میباشند:

 

شاید کمی کلیشه ای به نظر برسد، اما گفتگو کلید رسیدن به هر گونه رابطه عاشقانه و با دوام است.  گفتگو تنها به صحبت کردن محدود نمی شود، بلکه در مفهوم خود، گوش دادن به صحبت های طرف مقابل را نیز در بر می گیرد.

وقایعی را که در طول روز برایتان اتفاق افتاده با کمی شوخی و خنده مخلوط کنید و سپس با شریک زندگیتان در میان بگذارید. اجازه دهید او بداند که چه چیزی در ذهنتان می گذرد.

این امور شما را قادر می سازند تا خطوط ارتباطی خود را همچنان به یکدیگر متصل نگه دارید. در میان گذاشتن اسرار نهانی و عقاید شخصی، درجه ای از خلوص و صمیمیت را در رابطه ایجاد می کند، و شما می توانید به راحتی از مزایای آن در اتاق خواب بهرمند شوید.در این حالت زوجین میل بیشتری پیدا می کنند تا با هم بودن را تجربه کنند و همچنین برای جلب رضایت یکدیگر زمان بیشتری صرف خواهند کرد.

گفتگو و برقراری ارتباط متقابل، شما را به سمت ایجاد اعتماد دو جانبه عمیق هدایت می کند؛ و البته همانطور که می دانید، بدون وجود یک چنین فاکتور مهمی، هیچ رابطه ای وجود خارجی پیدا نخواهد کرد.اعتماد صرفا با گذر زمان بدست می آید. هر یک از طرفین رابطه باید به دیگری ثابت کند که به نوبه خود قابل اعتماد است. باید توجه داشت که در هر زمان و بنا به هر دلیلی این اعتماد از بین برود، بازسازی آن کاری است بس دشوار.اگر همسرتان به شما اعتماد کامل داشته باشد و از سلامت رابطه اطمینان خاطر حاصل پیدا کرده باشد، خیلی راحت تر قادر می شود تا احساسات اصلی اش را در بستر تخلیه کند. از سوی دیگر عدم وجود اطمینان باعث می شود تا خانم در اتاق خواب با گارد بسته به شما نزدیک شود.

خاطر خواه ها علاوه بر عاشق بودن باید با یکدیگر دوست هم باشند.  توانایی رسیدن به دوستی و صمیمیت یکی از اجزای مورد نیاز هر ارتباط سالم به شمار می رود.یک دوستی مستحکم شامل سطوح مختلفی از جمله: صداقت، شادی، احترام، مصالحه و سازش، و بخشش است.

به طور طبیعی، ایجاد احترام و عشق دو جانبه نسبت به یکدیگر، شما را تشویق میکند که برای بهتر ظاهر شدن در بستر بیش از پیش تلاش کنید. در این حالت شما تمایل بسیار زیادی پیدا می کنید تا خاطره ای شیرین از خودتان در ذهن او باقی بگذارید و سعی تان بر این است که او را از چشیدن طعم لذتی فراموش نشدنی، بهرمند سازید. رفته رفته تلاش برای رساندن همسر به ارگاسم، نه تنها برایتان به عنوان یک وظیفه محسوب نمی شود، بلکه به صورت لذتی خوشایند در می آید.

 

بنابراین راز رسیدن خانم ها به اوج لذت جنسی، علاوه بر خلق فضای رمانتیک و یافتن نقاط حساس بدن، در خود رابطه و نحوه برقراری ارتباط نهفته است. شما و همسرتان باید با یکدیگر گفتگو کنید، به هم اعتماد داشته باشید، و مهمتر از همه این ها با هم دوست باشید.

 

تصور های اشتباه در مورد ارگاسم

اجازه دهید در این قسمت چند تصور اشتباه که در مورد احساسات جنسی خانم ها شایع هستند را مورد بررسی قرار داده و شما را با حقایق آشنا کنیم!

 

تصور غلط یک خانم تنها زمانی از نظر جنسی احساس رضایت میکند که به اوج لذت برسد

حقیقت – بسیاری از خانم ها بدون رسیدن به اوج لذت هم از نظر جنسی احساس رضایت پیدا می کنند. اگر چه توافق عام بر این اصل استوار است که بهتر است آنها در هر تجربه جنسی خود، ارگاسم را تجربه نمایند، اما بسیاری از خانم ها اغلب هم از نظر فیزیکی و هم از احساسی حتی زمانیکه به اوج لذت هم نرسیده باشند، باز هم از شریک خود رضایت خاطر دارند. منتهای مراتب مشکل زمانی ایجاد می شود که خانم برای مدت زمان طولانی در هیچ یک از هم آغوشی های خود به اوج لذت نرسد.

 

تصور غلط ارضای واژینال بهتر از انواع موضعی آن است

حقیقت – تمام خانم ها زمانیکه نوبت به نحوه برقراری ارتباط جنسی می رسد، دارای اولویت های متفاوتی هستند. برخی خانم ها به صورت موضعی و سایرین از طریق شدت ارتباط داخلی به اوج لذت می رسند. به عنوان نمونه می توان به این مطلب اشاره کرد که برخی از خانم ها تحریک خارجی واژن را آزار دهنده قلمداد می کنند. نمی توان گفت که تحریک یک نقطه خاص، بهتر از مناطق دیگر است، بلکه این امر صرفا به سلیقه شخصی افراد مربوط می شود.

 

تصور غلط ختنه توانایی خانم ها برای رسیدن به ارگاسم را کاهش می دهد

حقیقت – در زمان ختنه، حدود 30 تا 50 درصد از بافت سر آلت تناسلی مرد برداشته می شود. برخی از آقایون اظهار داشته اند که پس از ختنه حساسیت آلت تناسلی آنها در هنگام برقراری رابطه جنسی نسبت به گذشته کمتر شده است. البته تا کنون هیچ گونه مطالعه رسمی در مورد ارتباط ختنه و قابلیت ارگاسم در خانم ها به ثبت نرسیده است. در حقیقت تمام این موارد صرفا با خصوصیات فردی و علایق شخصی افراد بستگی دارد. تصور برخی از خانم ها اینچنین است؛ در صورتیکه بسیاری از خانم های دیگر هیچ تفاوتی میان این دو مقوله احساس نکرده اند.

 

تصور غلط کاندوم توانایی ارضای خانم ها را کاهش می دهد

حقیقت – کاندوم یکی از روش های موثر و ضروری در جلوگیری از بارداری و سرایت سایر بیماری های جنسی به حساب می آید. برخی از آقایون شکایت می کنند که استفاده از کاندوم میزان حساسیت آنها در زمان برقراری رابطه جنسی را کاهش میدهد و همین دلیل سبب می شود که قدری دیرتر و سخت تر به اوج لذت جنسی دست پیدا کنند. برخی خانم ها نیز شکایت مشابهی را مطرح می کنند؛ اما اگرچه کاندوم دخالتی در ارضای جنسی خانم ها ندارد (به ویژه در ارضای خارج از واژن) اما اگر خانمی احساس کند که کاندوم در روند ارضای او خللی وارد می آورد، می تواند از همسر خود تقاضا کند که از انواع بخصوص آن که برای این امر تعبیه شده ،استفاده نماید. ( مثلا از کاندوم های راه دار )

 

تصور غلط هر چه آلت تناسلی مرد بزرگتر باشد، لذت جنس مخالف بیشتر میشود

حقیقت – از قدیم گفته اند که "سایز مهم نیست، بلکه نحوه استفاده از آن است که اهمیت دارد."  اندازه آلت تناسلی مرد بر روی ارضای زن هیچ گونه تاثیر خاصی ندارد. هم آلت کوچک و هم آلت بزرگ می توانند به یک اندازه به خانم ها لذت برسانند. دلیل علمی این مطلب آن است که هر چه به سمت قسمت های انتهایی واژن پیش رویم، تعداد سلول های عصبی به تدریج کاهش پیدا می کنند و نتیجتا سایز آلت مرد هیچ نقش خاصی را در آن منطقه ایفا نمی کند. نقطه قابل تحریک اکثر خانم ها دو سانتی متر داخل واژن قرار گرفته که یک مرد با سایز معمولی هم می تواند به راحتی آن نقطه را تحریک کند .

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آموزه هاي جنسي - ارزش و اعتبار رابطه

 

حمید جدیدی بازدید : 260 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

راه های مختلفی وجود دارد تا از طریق آن به کودکان یاد بدهیم که چطور به سایرین احترام بگذارند. والدین عادت دارند همه چیز را به فرزندانشان امر کنند: "همانطور که من می گویم باید رفتار کنی"، "باید به مادرت احترام بگذاری." و .... در واقع، والدین میتوانند دستورات خود را به کودکان تحمیل کنند، اما نمی توانند آنها را به احترام گذاشتن امر کنند. ما می توانیم فرزندانمان را وادار کنیم آنطور که ما می خواهیم رفتار کنند، اما نمی توانیم مجبورشان کنیم که به ما و بقیه مردم احترام بگذارند. احترام را باید به دست آورد.

 

احترام فقط با خوب و مهربان بودن به دست نمی آید. البته خوب بودن هیچ اشکالی ندارد، اما پدر یا مادری که با خوبی و مهربانی بیش از حد با فرزندانش رفتار می کند، مطمئناً فرزند یکدنده و سخت گیری بار خواهد آورد. کسب احترام به چیزی فرای خوب و مهربان بودن صِرف نیاز دارد.

 

ترفند دیگری برای کسب احترام وجود دارد: والدین سعی می کنند با گوشزد کردن خطاهای فرزندانشان باعث شوند آنها بهتر رفتار کنند. این اصلاً روش مناسبی نیست. کودکان وقتی احساس میکنند از آنها انتقاد شده و طرد شده اند، هیچ انگیزه ای برای بهتر شدن ندارند. وقتی کودکان مورد انتقاد قرار می گیرند، به جای اینکه بهبود یابند، سعی می کنند خودشان یا دیگران را محکوم کنند.

 

کودکان یاد می گیرند به کسانی احترام بگذارند که به آنها احترام می گذارند. افرادی که بیشتر مورد احترام هستند، از ترکیبی منحصر به فرد از دوست داشته شدن و ایجاد محدودیت به طریقی محکم اما مهربانانه استفاده می کنند. بااینکه کودکان تصور می کنند هیچ نیازی به پند و اندرز ندارند، اما اگر این نصیحت ها در قالب یک رابطه ی محبت آمیز و حمایت کننده باشد، می تواند آنها را به داشتن رفتارهای مناسب و خوب تحریک کند. کودکان به محدودیت نیز احتیاج دارند، اما این محدودیت ها هم می تواند با نرمی، مهربانی و احترام برای آنها گذاشته شود.

 

مثلاً اگر کودکی شروع به آزار و اذیت و زدن خواهرش می کند، پدر یا مادر می تواند به طرق مختلف عکس العمل نشان دهد. می تواند کودک را زده و بگوید: "وحشی چی کار داری می کنی؟ ول کن خواهرت را...". مطمئناً این روش به کودک احترام گذاشتن را یاد نمی دهد. از طرف دیگر، پدر یا مادر فهمیده می تواند دست کودک را بگیرد و به او بگوید: "ما هیچوقت نباید به کسی صدمه بزنیم و بقیه را آزار بدهیم. می شه به من بگی چه چیز تو را ناراحت کرده است؟" والدین عاقل و فهمیده برای فرزندانشان محدودیت ایجاد میکنند اما این کار را بدون کتک زدن و آزار دادن کودک انجام می دهند.

 

کودکان زمانی یاد میگیرند به سایرین احترام بگذارند که افرادی که برایشان مهم هستند، الگویی از احترام گذاشتن باشند. اگر کودکان ببینند که ما که نزدیک ترین افراد به آنها هستیم، به دیگران و ارزشهایمان احترام می گذاریم، به نفعشان خواهد بود. ما می توانیم مدام درمورد چنین الگوهایی با کودکانمان صحبت کنیم و این نمونه های اخلاقی را تحسین کنیم. و برعکس می توانیم افرادی را که اذیتمان می کنند یا با ما فرق دارند—مردمانی از کشوری دیگر، با اعتقادات یا باورهایی متفاوت-- را پیش آنها نکوهش کنیم. احترام گذاشتن ما به افرادی که با ما فرق دارند خود می تواند نمونه ای برای الگوپذیری کودکان باشد.

 

این به آن معنا نیست که با آنچه بقیه مردم انجام می دهند یا باور دارند هم عقیده ایم. باید برای آنها توضیح دهیم که هر انسانی می تواند باور خاص خود را داشته باشد، و با اینکه کاملاً متضاد باور ماست ما باید به او و اعتقاداتش احترام بگذاریم.

 

برای یاد دادن طریقه ی احترام گذاشتن، ما باید عیوب و اشتباهات خود را به راحتی قبول کنیم. اگر بی دلیل کودکمان را تنبیه کردیم، یا اگر کوتاهی در حق او انجام دادیم، از او معذرت خواهی کنیم و بخواهیم که ما را ببخشند.

 

احترام مبنای رابطه های مستحکم و پردوام است و می تواند نتیجه طبیعی برخورد و رفتار صحیح والدین با کودکانشان باشد.

 

افرادی که بیش از همه به آنها احترام میگذارید چه کسانی هستند؟ چه کرده اند تا توانسته اند احترام شما را جلب نمایند؟

 

به چه راه هایی به کودکانتان احترام می گذارید؟ (آیا به حرف هایی که می زنند با احترام گوش می دهید؟ آیا سعی میکنید با آنها وقتتان را بگذرانید؟ آیا سعی می کنید به علایق آنها احترام بگذارید؟)

 

بهترین راه نشان دادن احترام به فرزندتان چیست؟

 

وقتی مردم بیش از آنچه هستند ادعا میکنند که خوب هستند، ما اشکالات آنها را بیشتر می بینیم. وقتی به قصور و اشتباهاتشان اعتراف می کنند، ما بیشتر از آنها چشم پوشی می کنیم، به خصوص وقتی میدانیم سعی میکنند بهتر باشند. آیا شما هم کوتاهی ها و اشتباهاتتان را با کودکانتان درمیان می گذارید و از آنها درخواست کمک می کنید؟ مثلاً ممکن است بگویید: "من وقتی خسته ام خیلی زود عصبانی میشوم و  سرت داد می زنم و آنطور که باید و شاید به تو محبت نمی کنم. امیدوارم تو من را ببخشی و کمی تحملم کنی."

 

گاهی برخی والدین آنقدر فهمیده اند که مشکلاتشان را نیز با فرزندانشان مطرح میکنند. "من روز بدی داشتم، کاش کمی مراعاتم کنی تا من چیزی نگویم که ناراحت شوی." اما والدین نباید کودک را از وضعیت سلامتی خود نگران کنند. پس بهتر است بعد آن بگویند: "اگر چند ساعت استراحت کنم حالم خوب می شود و با هم به کارها می رسیم."

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آموزش کودکان براي احترام گذاشتن به ديگران

 

حمید جدیدی بازدید : 182 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

راز معشوقه خوب بودن - همه چیز به " گرفتن" این مطلب ارتباط پیدا می کند

 

پس از سالیان دراز، تجربه متراکه های دردناک، ناکامی در عشق و ... بالاخره "گرفتم" که قضیه از چه قرار است. راز این موضوع آنقدر مشهوداست که گاهی مورد بی توجهی قرار می گیرد. من همیشه تصور می کردم که یک معشوقه کامل و تمام عیار هستم. از نظر ظاهری مشکلی نداشتم، جذاب بودم، و همیشه عده ای به دنبالم بودند. در پیدا کردن همسر مشکلی نداشتم، اما معمولاً نمی توانستم به یک رضایت درونی، در سطوح بالاتر دست پیدا کنم و تصور می کنم که قادر به جلب رضایت شریکم نیز نبودم. اما ناگهان به خودم آمدم! ایده جدید، فوق العاده بود، و مرا از این رو به آن رو کرد. الان که فکر می کنم، تعجب می کنم که چطور می توانستنم به یک چنین مسئله ویژه ای، برای مدت زمان بسیار طولانی بی توجهی کنم؛

 

من درون خودم را زیر و رو کردم تا توانستم به این نتیجه دست پیدا کنم. زمانیکه تجربه شخصی خود را با چند تن از دوستانم در میان گذاشتم، واکنش آنها معمولا از روی تعجب بود: "واقعا " یا "شوخی می کنی؟! " و گاهی اوقات "این کار ثمر بخش بود؟" بعضی از دوستانم درست همان چیزی که من کشف کرده بودم را امتحان کردند و در روابطه خود به موفقیت رسیدند. به نظر من این امر می تواند به راحتی زندگی عشقی و جنسی هر مردی را دگرگون سازد.

 

فقط باید زاویه دید خود را پیش از رؤیت موضوع تغییر دهید. درست مثل تصاویر پیچیده سه بعدی، باید طرز نگاه کردن و زاویه دید خود را تغییر دهید تا مناظر سه بعدی در مقابل چشمانتان ترسیم گردد. البته تعریف کردن این موضوع به صورت نوشتاری در مقایسه با گفتاری، درست مثل رسیدن بوی استیک به مشام فردی است که در تمام طول عمر خود گیاه خوار بوده است، اما به هر حال چاره ای جز این نداریم. درک این مطلب نیاز به فهم و تجربه کامل دارد. هر مردی می تواند مهارت خود را در این زمینه آزمایش کرده و نتیجه آن را به رضایت و عشق بیشتر در وجود همسر خود دریافت کند. کلید موفقیت به هوش و فهم شما از قضیه بستگی دارد.

 

چگونه معاشقه می کنید؟ آیا در مورد آن مطالعه و تحقیق نموده اید؟ از والدین، دوستان نزدیک و یا همسرتان آموزش دیده اید؟ متاسفانه تعداد انگشت شماری از آقایون هستند که در این زمینه به صورت علمی، آموزش دیده باشند. اگر از آقایون در مورد ورزش، اتومبیل، سیاست، و راههای پول در آوردن سؤال کنیم، برای ساعت های متمادی قادر به حرف زدن هستند. اما اگر از آنها بخواهیم 8 نحوه مختلف ارگاسم در خانم ها را ذکر کنند، متوجه می شوید که حتی نمی توانند یک کلمه به زبان بیاورند. از این گذشته آقایون تصور می کنند که اگر بخواهند در مورد مسائل جنسی و ارضا کردن بانوان با همقطارهای خود صحبت کنند، مرتکب گناه نابخشودنی می شوند. یک مرد به سادگی می تواند اعتراف کند در مورد بازار بورس اطلاعات کافی در اختیار ندارد، اما هرگز حاضر نیست اعتراف کند که در زمینه مسائل جنسی کم اطلاع و یا به طور کلی بی اطلاع است. شاید دلیلش این باشد که تصور می کنند ممکن است دیگران به چشم یک "مرد واقعی" به آنها نگاه نکنند چرا که یک مرد واقعی باید به تمام جزئیات این موضوع آگاهی کامل داشته باشد.

 

خانم ها دوستان و رفقایی دارند که می توانند با آنها به راحتی در مورد آقایون صحبت کنند. مجله های مربوط به خانم ها اغلب داستان های متعددی در رابطه با مردان و خصوصیات اخلاقی آنها را ویرایش می کند. محدوده گفتگوی خانم ها قلمرو وسیع تری را در مورد آقایون پوشش می دهد؛ اما از سوی دیگر مجله های آقایون دیدگاههای خانم ها را در مورد ورزش، اتومبیل، سیاست، کار و تجارت و یا در یک کلام هیچ چیز را به تصوری می کشد. در تحقیقات اخیر ثابت شده است که توجه آقایون بیشتر بر روی ظاهر خانم ها معطوف می شود و در طرف دیگر، توجه خانم ها بر روی رفتار آقایون منعکس می گردد. مردها بیشتر به قیافه اهمیت می دهند و به دنبال ارضای خواست های جنسیشان هستند، اما خانم ها به روابط عاطفی فکر کرده و برای بقای ارتباط خود به دنبال دلایل مناسب می گردند.

 

دلیل اینکه شما در حال خواندن این مقاله هستید این است که تمایل دارید پاسخ سؤالات خود را پیدا کرده و در اتاق خواب کنترل بیشتری بر روی رفتار خود داشته باشید تا از این طریق بتوانید کنترل زندگی خود را از نو به دست گیرید. یک ضرب المثل قدیمی می گوید: " زمانیکه یک مرد ثروتمند یک مرد باسواد را ملاقات می کند، مرد ثروتمند از دارایی خود به مرد تحصیل کرده می دهد و مرد تحصیل کرده از سواد خود." تنها ثروتی که شما در این قسمت باید بر روی آن سرمایه گذاری کنید، اندکی وقت و کمی تمرین است.

 

عشق به صورت اتفاقی پدید نمی آید، نیاز به تصمیم گیری دارد و قبل از ورود به اتاق خواب باید فکر آن را بکنید. قدرتمندترین کلمه 5 حرفی که به "و" ختم می شود و معنای مراوده و مکالمه می دهد، چیزی نیست جز "گفتگو." اگر بتوانید با شریک زندگی خود گفتگو کرده و خالصانه نیازهای یکدیگر را بررسی کنید، آنگاه می توانید از نظر جنسی به راحتی یکدیگر را تحریک کنید. یکی دیگر از ترس هایی که انسان ها همواره با خود به همراه دارند، گفتگو در ملاء عام است. لازم نیست که در انظار عمومی این کار را انجام دهید، تنها مخاطب شما شریک زندگیتان است و می توانید به راحتی و با استفاده از کلمات و عبارات شایسته، تمالات و نیازهای خود را ابراز کنید. باید توجه داشته باشید که منظور از گفتگو، فقط حرف زدن نمی باشد، بلکه گوش دادن نیز یکی از ملزومات امر به شمار می رود. اگر با روی خوش با همسرتان برخورد کنید و برای احساساتشان ارزش قائل شوید، او با روی باز شما را در جریان تمام امور قرار خواهد داد....برای هدایت مکالمه باید صبور باشید. خانم ها عاشق این هستند که آقایون با تمام وجود به حرف های آن گوش دهند، این امر موجب ایجاد اعتماد دو جانبه ما بین زوجین می شود.

 

دو مورد از محرک هایی که قادر هستند تا احساسات انسان ها را بر انگیزانند به ترتیب شامل: رنج و لذت می شوند. در دنیای امروزی ما عادت کرده ایم که در تمام موارد، برای دست یابی به خواست ها و اهدافمان از محرک "رنج" بهره بگیریم. به جای اینکه "اگر این کار را انجام ندهی، آنگاه عواقب بدی در انتظارت خواهد بود" از این عبارت محبت آمیز استفاده میکنیم: "من این کار را انجام می دهم چرا که تو به من اهمیت می دهی و موجبات رضایت مرا فراهم می آوری." بدون اینکه چشم داشتی به ثمر گرفتن از کارهای مثبت خود داشته باشید، ببخشایید. اگر این طرز فکر را در خود پرورش دهید، آنگاه به نتایج مطلوبی دست پیدا کرده و پاداش مناسب تری را دریافت خواهید کرد.

 

آیا تا کنون برایتان اتفاق افتاده که پس از اتمام رابطه جنسی از همسر خود سؤال کنید: "چطور بود؟"، "خوشت اومد؟" اگر چنین باشد مطمئنم که در بهترین شرایط پاسخ شما "تقریبا" است. اگر همسرتان به شما بگوید که "بهترین چیزی بود که تا به حال تجربه کرده ام" آنگاه می توانید مطمئن باشید که در زندگی خود به طور حتم، موفق می شوید. اما نظر آقایون در این باره کاملاً متفاوت است. آنها معتقدند "زمانی که بگوییم خوب است، منظورمان این است که فوق العاده بوده، و زمانیکه بد باشد باز هم به اندازه کافی خوب است." برای یک خانم، یک سکس بد، دقیقا "بد" تلقی می شود و به هیچ وجه فکر بازگشت دوباره را حتی به ذهن خود نیز راه نمی دهد. اگر واقعا میخواهید نظر همسرتان را به خود جلب کنید، او را به جایی دعوت کنید که قبلاً نرفته است. تکنیک های این کار نیز در مقاله های دیگر این سایت موجود می باشد؛ اما اصول ابتدایی که باید همیشه در ذهن داشته باشید این است که نباید در وهله اول تمام حواس خود را بر روی رضایت جنسی فردی متمرکز کنید، بلکه باید کاری کنید که همسرتان همیشه تقاضای برقراری ارتباط بیشتری را با شما بنماید. اغلب آقایون زمانیکه به اوج لذت دست پیدا می کنند، تصور می کنند که سکس به اتمام رسیده است، به همین دلیل غلت می زنند و به خواب فرو می روند. البته این امر خود بر پایه مستندات علمی استوار است چرا که در این فرایند مقدار زیادی خون بدون اکسیژن به مغز بازگشت داده می شود که این امر به نوبه خود موجب ایجاد خواب آلودگی در آقایون می شود. اگر بتوانید تنها برای 5 دقیقه با این حالت مقابله کنید، آنگاه بی حسی از وجودتان خارج می شود.

 

بنابراین اگر تصور می کنید که رسیدن به اوج لذت مساوی است با اتمام رابطه جنسی، باید به شما بگویم که سخت در اشتباه هستید و مجدداً باید در طرز تفکر خود تجدید نظر کنید. در این قسمت راه حلی پیش رویتان قرار می دهیم: از انگشت، زبان، و یا هر چیزی استفاده کنید و او را همچنان در رسیدن به ارگاسم یاری نمایید. در مورد هر 8 حالت مختلف ارگاسم در بانوان مطالعه کرده و راههای هر یک از آنها را آموزش ببینید. به سیگنال های بدن او گوش دهید و سعی کنید تک تک آنها را با تمام وجود احساس کنید. هر مطلبی که در مورد تحریک پذیری و واکنش خانم ها به چشمتان می خورد را مطالعه کنید. یاد بگیرید که چگونه می توانید به او و واکنش های بدنش گوش بسپارید و کنترل تمام اجزای بدن او را به دست گیرید. به دلیل مقوله های فیزیکی و احساسی همه خانم ها، قادر به تجربه تمام انواع ارگاسم های مختلف نیستند، به حالات او توجه کنید و اصلاً از سوال پرسیدن خجالت نکشید.

 

واقعاً تعجب می کنم که چطور خانم ها در زمان اسباب کشی به خانه جدید می توانند به آقایون بگویند که تک تک مبلمان و اثاثیه را در کدام قسمت از منزل قرار دهند، اما زمانی که نوبت به رابطه جنسی می رسد نمی توانند از همسر خود در خواست کنند تا خودش را ¼ اینچ تکان دهد.

 

زمانی که پیرامون این مطلب "تحصیلات" کافی پیدا کردید و با همسر خود با "ثروت" اهمیت و ارزش برخورد کردید، او به ارضای روحی و جسمی می رسد و باعث می شود تا شما نیز به رضایت کامل دست پیدا کنید. به هیچ وجه ظاهر، پول، و سایز مطرح نیست فقط باید "تحصیلات" کافی در این زمینه داشته باشید.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آقايون و رابطه جنسي

 

حمید جدیدی بازدید : 219 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

تا کنون در یک چنین ارتباطی قرار گرفته اید؟ آیا تا حالا شده که با جنس مخالف فقط یک دوستی معمولی داشته باشید؟ اگر هم یک چنین تجربه ای را نداشته اید....خوب....بیایید در مورد آن فکر کنیم: "آیا امکان دارد که یک زن و یک مرد بدون برقراری هیچ گونه رابطه رمانتیکی، فقط با هم دوست باشند؟"

 

هزاران مطالعه و تحقیق مختلف انجام گرفته و پژوهشگران در حال تحلیل این امر هستند که رابطه دوستی میان جنس های مخالف امکان پذیر هست یا خیر. همچنین مصاحبه های بیشماری نیز با خانم ها و آقایون انجام پذیرفته و نظر آنها را در مورد این امر جویا شده اند. به هر حال درطی این گفتگوها، هم شاهد نظریات مثبت بوده ایم هم منفی.

 

برای بیشتر خانم ها و آقایون ارتباط با جنس مخالف در حیطه دوستی جذابیت دارد، اما غیر ممکن است. اغلب افراد معتقدند که: "به هر حال کار به جاهای باریک کشیده میشود." منظور آنها این است که ارتباط به صورت ناخواسته، رمانتیک می شود. برای یک زن و یک مرد بسیار دشوار است که بتوانند یک دوستی افلاطونی را دنبال کنند. به طور طبیعی، احساسات و عواطف وارد رابطه شده و یکی از طرفین مالکیت طلبی را آغاز نموده و حسادت ورزی شروع می شود. آیا می توانید در حالیکه با او خوشگذرانی می کنید، زمانی را در کنار هم می گذرانید، و با هم فعالیت های مشابهی را انجام می دهید، جلوی شهوتتان را بگیرید ؟ احتمالاً نه؛ به هر حال با توجه به تمام داستان های عاشقانه ای که در فیلم ها، و کتاب ها می بینیم و می خوانیم، کمتر اتفاق می افتد که دوستی زن و مرد تداوم داشته و ساده باقی بماند. تا کنون چند داستان را میتوانید تجسم کنید که در آن دوستی یک زن و مرد به سادگی ادامه داشته و هیچ اتفاق عاشقانه ای در آن به وقوع نپیوسته؟

 

مشکل دیگری که مطرح می شود این است که اگر زن و مرد متاهل باشند، به طور حتم همسرشان تمایلی ندارند که شریک زندگیشان یک دوست صمیمی از جنس مخالف خود داشته باشد به ویژه اگر مدت زمان زیادی را نیز با هم صرف کنند. نظر همسر شما در این زمینه چیست؟ .... ؟؟؟ .... با هم به خواندن این مقاله ادامه دهید.... احتمالاً نظرش تغییر می کند....

 

از سوی دیگر، افرادی نیز هستند که از این سؤال تعجب کرده و با صراحت تمام اظهار می دارند: البته که آنها می توانند با هم باشند، چرا که نه؟! این افراد گرایشات رمانتیک روابط دوستانه میان زن و مرد را غیر عادی می دانند و آن را به طور کلی رد می کنند. یکی از همین آقایون می گوید: "صمیمی ترین دوست من یک خانم است و من هرگز به فکر برقراری ارتباط رمانتیک با او نیفتاده ام." خانم هایی هم که طرفدار این نوع روابط هستند، می گویند: "من با آقایون خیلی راحت تر از خانم ها می توانم ارتباط برقرار کنم، ما با هم ورزش می کنیم و اوقات خوشی را سپری می نماییم."

 

در تحقیقات غیررسمی در مورد افرادی که با جنس مخالف "فقط دوست" هستند، اظهارات مثبتی بدست آمده است. اغلب مردها اظهار می دارند که در روابط دوستانه خود با خانم ها مهربانی زیادی را دریافت می کنند، امری که در روابط مردانه کمتر قابل دسترسی می باشد. برخی از آقایون در این زمینه اظهار می دارند که: "من مجبور نیستم که در مقابل یک خانم قدرت نمایی و زورآزمایی کنم و به راحتی می توانم نقاط ضعفم را با او در میان بگذارم، آنها با وجود اطلاع از کلیه ضعف، باز هم ما را میپذیرند." خانم ها هم در مورد دوستان معمولی مرد خود اینطور نظر می دهند که: "او یک معیار مناسب برای آشنایی با خصوصیات مردانه است، امری که ما از دوستان مونث خود نمی توانیم دریافت کنیم."

 

خیلی جالب است که خانم ها به اندازه آقایون نسبت به دوستان جنس مخالف خود احساس صمیمیت نمی کنند. حتی خانم هایی که در میان دوستان صمیمی خود آقایون را هم دارند، اما یک سری محدودیت های کاملاً روشن را در مورد ارتباطات خود با آنها تعیین می نمایند. خانم ها معتقدند: "من اوقات خوشی را با دوستان پسرم سپری می کنم، آنها می توانند در مورد برخی از مسائل حامی و کمک رسان باشند، اما جای دوستان دخترمان را نمی گیرند، من هیچ گاه آنطور که با دوستان دخترم در مورد مسائل مختلف صحبت می کنم، نمی توانم با دوستان پسرم صحبت کنم."  به نظر می رسد که بازدهی روابط با جنس مخالف برای آقایون بیش از خانم هاست؛ اما این امر در تمام شرایط صحت پیدا نمی کند. خانم ها هم در کنار آقایون احساس تنوع بیشتری می کنند.

 

حالا با وجود تمام این حرف ها می توانیم به این نتیجه برسیم که پاسخ به سؤال: آیا زن و مرد می توانند فقط با هم دوست باشند، بله است؟

 

تعداد انگشت شماری از روابط به این سادگی ادامه پیدا می کنند. پاسخ حقیقی سؤال این است که "بستگی دارد"، خوب حالا می خواهید حاشیه را کنار بگذاریم و لپ مطلب را برایتان روشن کنیم: این روابط به چه چیزی بستگی دارند؟ آنها به این امر بستگی دارند که هر یک از طرفین ارتباط تا چه اندازه قصد رشد کردن و رسیدن به کمال را دارند. در این نوع روابط چه خانم ها و چه آقایون، باید مواردی را در نظر بگیرند که شاید در روابط با جنس مخالف کمتر به آن فکر می شود. یک دوست مؤنث برای یک مرد صرفاً باید به عنوان فردی حساب شود که او می تواند احساساتش را راحت تر با او در میان بگذارد، با مهر و محبت بیشتری با او رفتار کند، و وجهه آسیب پذیر او را بپذیرد. یعنی دقیقاً کارهایی که یک مرد در کنار دوستان مذکر خود نمی تواند انجام دهد. یک دوست مذکر هم برای خانم به منزله شخصی است که می تواند به راحتی در کنار او استقلال، و جنبه خشن و منطقی خود را بیشتر تجربه کند، وجوهی که تجربه آنها با جنس مونث کمی دشوار است.

 

بهتر است به دنبال جواب "بله" یا "نه" برای این سؤال نباشیم. باید در یک چنین رابطه ای قرار بگیریم تا بتوانیم بله یا خیر آنرا تعیین کنیم. خانم ها و آقایون می توانند از دوستی با یکدیگر لذت ببرند، اما نه به همان اندازه ای که با افراد همجنس خود ارتباط برقرار می کنند.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آقايون و خانمها آيا ميتوانند باهم "فقط دوست" باشند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 247 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

خانم ها معمولاً به من میگویند که آقایون هیچوقت متوجه منظور آنها نمیشوند و آنها هم دقیقاً نمی دانند که آقایون دنبال چه هستند و واقعاً چه می خواهند. در گذشته برای خشنودی آنها تلاش می کردند اما الان دیگر آن روش مؤثر نیست، یا به این تلاش خود ادامه می دهند و یا آنها را ترک می کنند. اینروزها برای خیلی از خانم ها دیگر مهم نیست که آقایون دنبال چه هستند، چون از آزادی نسبی که به آنها داده شده احساس رضایت میکنند. و تا زمانی که مردشان آنها را بخواهد همه چیز خوب است.

مهم نیست که این دیدگاه واقعاً درست است یا نه. آنچه صحیح است این است که مرد در جامعه مدرن برای پیدا کردن جایگاه خود در دنیا در تقلا و کشمکش است. در نیروهای مسلح و برنامه های فضایی خانم های کاردان بسیاری را می بینیم که مشغول فعالیت هستند و در کلیه جوانب صنعت نیز این مسئله دیده می شود. آن بُت مذکر گذشته این روزها شکسته شده و همراه خود عزت نفس و شرافت نفس آقایون هم شکسته شده است و آنها دیگر نمی دانند که چه می خواهند و چه باید بکنند.

خیلی از خانم هایی که این مقاله را می خوانند ممکن است با خود بگویند، که خوب این مشکل خود آقایون است و خودشان باید با آن کنار بیایند. حرف آنها را تصدیق میکنم اما نمی توانیم منتظر معجزه بنشینیم. نسل های تاریخ که نقش و وظیفه مردان را دیکته می کند، نمی تواند در بیست سال بدون ایجاد گرد و غبار و خرابی به یکباره تغییر یابد. به ندرت می توان برعلیه هیجان خانم ها از قدرت و اختیاری که به دست آورده اند، بحث کرد اما در عین حال، باید انتظار وقایع بسیاری را همراه با این داشته باشیم. و یکی از این وقایع، همانطور که قبلاً گفتم، این مسئله است که آقایون واقعاً به دنبال چه هستند.

آقایون خودشان متوجه شده اند که نقش آنها در جوامع، دیگر مثل گذشته نیست. اما همه جا اینطور نیست، در خیلی از نقاط جهان، آقایون هنوز اصرار دارند که آنها باید نان آور خانه باشند و خانم ها باید در منزل بمانند و بچه ها را تربیت کنند. عوض کردن کل دنیا زمان زیادی می برد. اما در کشورهای غربی این تغییر به طور کامل انجام شده است. آقایون می دانند که اگر بخواهند ازدواج کنند، باید تلاششان را بیشتر از قبل کنند و از این مسئله آگاهند که خانم ها نقشی بسیار مؤثرتر در جامعه ایفا می کنند. اما این لزوماً تاثیری در آنچه که آقایون میخواهند و به دنبال آن هستند نخواهد داشت.

خوب حالا ببینیم آقایون دنبال چه هستند؟

اول اینکه آقایون به دنبال علایق عشقی هستند. ممکن است برای خیلی از خانم ها تعجب برانگیز باشد اما آقایون دوست دارند که عاشق کسی شوند و در مقابل کسی عاشقشان شود. مشکل اینجاست که خیی از خانم ها خیلی سرد و بی احساس برخورد میکنند. پیدا کردن یک زن دوست داشتنی و مهربان کار ساده ای نیست و کاملاً پیداست که آقایون تلاش زیادی برای این منظور میکنند.

آقایون به دنبا زنی هستند که برای آنها جذابیت داشته باشد. خانم ها از اینکه می بینند آقایون اینقدر سطحی و ظاهربین هستند دلسرد می شوند، اما مراقب باشید. همه ی آقایون به دنبال زنی که مثل مانکن ها راه برود و 40 کیلو وزنش باشد نیستند. آنها زنی را می خواهند که خودش از ظاهرش احساس غرور کند. همه ی آقایون دوست دارند که دوست دخترشان خوش قیافه و جذاب باشد، من که مردی را نمی شناسم که این را نخواهد.

آقایون به دنبال زنی هستند که قابل اطمینان و وفادار باشد، کسی که بتوانند به او اعتماد کنند و هر موقع مشکل داشتند کمکشان کند. شاید ناراحت شوید، اما برخی از زنها قابل اطمینان و وفادار نیستند. آقایون هیچوقت نمی توانند بیوفایی و خیانت زنشان را ببخشند و شدیداً دنبال کسی هستند که بتوانند به او اطمینان کنند.

آقایون می خواهند که خانه و خانواده تشکیل دهند و دنبال زنی هستند که برای شریک شدن با او در زندگی خانوادگی مناسب باشد. زنانی که شیوه زندگی اجتماعی خوبی دارند برای این زمینه مناسبترند چون می توان برای ادامه روابط دراز مدت روی آنها حساب کرد.

آقایون دنبال زنانی هستند که ملایم و مهربان باشند چون یکی از مهمترین ویژگی های مادر شدن است. منظورم این نیست که آقایون نیاز به مادری دارند با اینکه خیلی از آنها هم اینطور هستند. منظورم این است که آنها دنبال کسی هستند که بتواند مادر خوب و مهربانی برای فرزندانشان در آینده باشد.

آقایون دنبال زنی هستند که شوخ طبع باشد. خانم ها معمولاً دربرخورد با شوخی های آقایون خیلی جدی  هستند یا ناراحت می شوند. تعداد خانم های خیلی کمی هستند که می توانند با این اخلاق آقایون کنار آمده و به خوبی با آنها ارتباط برقرار کنند. آقایون معمولاً از چنین زنانی خوششان می آید.

آقایون به دنبال زنانی هستند که ظرافت و زنانگی خود را حفظ کنند و مهربان و دلسوز باشند. این روزها اکثر خانم ها رفتاری جدی و سرد اتخاذ کرده اند و باورشان این است که آقایون به این شیوه رفتار هم عادت میکنند، اما واقعیت این نیست آنها نمی توانند به این شیوه رفتاری عادت کنند و به هیچ عنوان سراغ زنانی که چنین شخصیتی داشته باشند نمی روند.

آقایون دنبال زنی هستند که حامی آنها باشد. اکثر خانم ها همیشه در حال انتقاد از شیوه ر فتار و شخصیت آقایون هستند و همه ی تلاششان را برای تغییر دادن آنها به کار می گیرند. این اصلی ترین اشتباه آنها است. آقایون به رابطه شان بعنوان یک رابطه پشتیبانی و حمایت کننده نگاه می کنند. وقتی خانم ها راغب به این حمایت و پشتیبانی نباشند و اینقدر سریع طرفشان را زیر طوفان انتقادات خود خرد کنند، مطمئناً مردشان را از دست می دهند.

آقایون از خانم های عصبانی که همیشه در حال داد و بیداد هستند اصلاً خوششان نمی آید. آنها دنبال زنی هستند که بتوانند با آنها خیلی راحت حرف بزنند و گفتگو کنند. ممکن است خوی آتشین مزاج شما چند روز اول برای او جالب و دوست داشتنی جلوه کند اما مطمئن باشید که بعد از گذشت یک سال از آن متنفر خواهند شد.

آقایون معمولاً از همسرشان برای سکس محتاطانه تر عمل می کنند. آقایون می دانند که از سکس چه می خواهند به همین خاطر به دنبال آن هستند. آقایون در واقعیت خیلی محافظه کار هستند. ماجراهای جنسی برای آنها به این معنا نیست که شریک های جنسی مختلف داشته باشند و با هر کدام از آنها از یک روش در رابطه جنسی استفاده کنند. تحقیقات نشان می دهد که این آقایون هستند که به دنبال آرامش در رابطه ی جنسی هستند و این خانم ها هستند که بعد از یک مدت از سکس با طرفشان خسته می شوند.

آقایون زنی می خواهند که به آنها متعهد شود. گرچه این روزها پیدا کردن چنین زنی سخت شده اما این آرزو هنوز در آقایون از بین نرفته است. آقایون زنی میخواهند که بتوانند همه چیزشان را با او شریک شوند و بتوانند به او اعتماد کنند.

آقایون به هیچ وجه دوست ندارند تنها باشند.

مطالبی که در بالا گفته شد بسیار بحث انگیز است و خیلی از شما ممکن است فکر کنید که من کاملاً در اشتباهم اما هر کس نظر خودش را دارد. واقعیت این است که آقایونی جامعه مدرن به دنبال زنی جذاب، قابل اعتماد و مجرد هستند که بتوانند با او رابطه ای دراز مدت را آغاز کنند. آنها عاشق تفریح و سرگرمی اند و می خواهند این تفریح را با همسر مورد علاقه شان داشته باشند. مشکل آقایون این است که دنیا تغییر کرده است. ممکن است آنها نخواهند که بلافاصله تشکیل خانواده داده و بچه دار شوند اما به آن فکر میکنند. آنها به دنبال عزت نفس از دست رفتاشان هستند، حتی اگر نتوانند به اندازه همسرشان درآمد داشته باشند.

 

همانطور که خانم ها روز به روز قدرت و اختیار بیشتری در جامعه به دست می آورند، اما خوب است همیشه یادشان بماند که برای رقص تانگو همیشه دو نفر لازم است نه یک نفر.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آقايون به دنبال چه خانمهايي هستند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 181 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

درست است که هنوز هم رویای زیر آبی رفتن را در سر دارند، اما شوهرهای امروزی واقعاً وفادار هستند و سعی می کنند هم نان آور خوبی برای خانواده باشند و هم کارهای خانه را خوب انجام دهند. و حتی بیشتر از همیشه به دنبال ایجاد ارتباط و صمیمیت روحی و روانی با مسرانشان هستند.

 

سامان 33 ساله هم مثل سایر مردها هیچوقت لیست خاصی از ویژگی ها و خصوصیات همسر ایدآل خود نداشته است. اما وقتی با همسر آینده اش، جولی لادن، چهار سال پیش در رستورانی که هر دو آنها بعنوان گارسن کار می کردند روبه رو شد،  احساس کرد که این همان زن ایدآل اوست. گرچه لادن 27 ساله زن زیبایی است، اما انتخاب سامان فقط به خاطر ظاهر او نبوده است.

 

درعوض، او به خاطر نقاط مشترکی که باهم داشتند احساس راحتی می کرد. او میگوید، "هر دو ما اهل معاشرت و عاشق گشت و گذار با دوستانمان هستیم، اما هر دو واقعاً به والدینمان وابسته هستیم و درمورد راه و روش بزرگ کردن بچه هایمان هم ایده های مشترک زیادی داریم." سامان همچنین جاه طلبی لادن را که می خواست متخصص کار درمانی شود، دوست داشت—نه تنها به این خاطر که جنبه ی خدماتی این شغل را تحسین می کرد بلکه اهمیت داشتن دو منبع درآمد در خانه را هم فهمیده بود. اما مهمتر از همه این بود که لادن به نظرش همسری با درک و فهم بالا و حامی می آمد. سامان که الان یک کارشناس بیمه در تهران است، می گوید، "من فوراً متوجه شدم که لادن با مردم خیلی خوب رفتار می کند. وقتی قرار است بقیه ی عمرتان را یک نفر بگذرانید، این مسائل اهمیت فوق العاده ای پیدا می کند."

 

اولویت های سامان با مردهای نسل های قبل که به همسرانشان در وهله ی اول بعنوان مادر و زن خانه دار نگاه می کردند، فرق می کند. براساس آمار ارائه شده از اداره ی کار ایالات متحده، دراواسط دهه ی شصت، فقط 35 درصد از زنان متاهل در خارج از منزل کار می کرده اند. اما امروزه، در بیش از 60 درصد از ازدواج ها، هر دو طرف هم زن و هم مرد در بیرون از خانه به کار مشغولند. همچنین براساس تحقیق انجام گرفته توسط محققین دانشگاه مریلند، تعداد ساعاتی که زنان متاهل هر هفته به کارهای خانه اختصاص می دهند، از 34 ساعت به 19 ساعت تقلیل یافته است، درحالیکه این ساعت برای مردان از 5 به 10 ساعت افزایش یافته است.

 

 

مردها چطور انتخاب می کنند؟

 

آشکار است که نقش زنان در جامعه رشد کرده و مردها هم می بایست خود را این تغییر وفق دهند. مطمئناً، برخی از محرکات قدیم—مثل کشش و جذب به زیبایی—هنوز هم در انتخاب های آنان تاثیر می گذارد. اما امروز، مردانی مثل سامان راحت تر هستند که همسرانشان شغلی برای خود داشته باشند و همینطور توقع داشته باشند که شوهرشان در کارهای خانه به آنها کمک کند. و با هرچه برابر  شدن نقش زن و مرد، آنچه مردها از زن زندگیشان می خواهند به آنچه زنها از شوهرانشان توقع دارند شبیه شده است—یعنی محبوب و معشوقی که همه ی نیازهای احساسی و فکری آنها را برآورده کند.

 

مردها هنوز هم به همان میزان سابق خواستار ازدواج هستند. درواقع، 94 درصد از نوجوانان امریکایی در ذهن خود برنامه دارند که روزی ازدواج کنند و 92 درصد از آنها به بچه دار شدن هم علاقه مندند. این آمار از سال 1977 حتی از میزان دخترهایی که برای ازدواج برنامه ریزی می کنند هم الا زده است (درواقع 69 درصد از همه ی افراد بزرگسال در امریکا متاهل هستند و فقط 8 درصد از آنها طلاق گرفته اند). اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند. امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان 27 است درحالیکه در سال 1960، 23 بوده است. اما چرا؟ دکتر دیوید پوپنو روانشناس و مدیر پروژه ی ازدواج ملی در دانشگاه راجرز نیو جرسی، یکی از دلایل آن را وجود سکس و رابطه ی جنسی قبل از ازدواج در جومع غربی می داند. اما وقتی نوبت به انتخاب همسر می رسد، مردهای جوان بسیار با احتیاط عمل می کنند. دکتر پوپنو توضیح می دهد، "خیلی از این جوانان والدینی دارند که از هم طلاق گرفته اند یا دوستانی دارند که پدر و مادرشان از هم جدا شده است. به همین خاطر دوست ندارند این تجربه دوباره تکرار شود."

 

فراتر از این، مردها امروزی در مقایسه با پدرانشان به دنبال نوع متفاوتی از زن ها هستند. و دیگر آن زمان که مردها فقط نان آور خانه بودند و وظیفه ی زنها خانه داری و بچه داری بود به سر آمده است. وقتی در سال 1939 از مردها سؤال شد که آیا قبول می کنند همسرانشان با حقوقی معادل 50 دلار در هفته (که آن زمان درآمد خوبی به شمار می رفت) به کار مشغول شوند، پاسخ 63 درصد از آنها منفی بود.

 

حتی در سال 1977 هم تقریباً %70 از مردها احساس می کردند که برای زنانشان بهتر است در خانه بمانند. اما پروژه ی تحقیقاتی ازدواج ملی در سال 2001 تغییر شگرفی در این اعتقادات را نشان داد: %42 از مردان مجرد 20 تا 24 ساله اظهار داشتن که برای آنها داشتن همسری که خود شغل و درآمد دارد بسیار بهتر از زنی است که فقط به کارهای خانه داری مشغول است. و در سال 2002، 55 درصد از مردان ادعا کردند که از نظر آنها کار کردن خانمشان در خارج از منزل حتی باوجود بچه عاری از اشکال است.

 

این روزها مردها نه تنها خوشحال می شوند که همسرشان هم بتواند در درآمد زایی با آنها شریک باشد بلکه اینکه همسرشان بتواند درآمدی به اندازه آنها یا حتی بیشتر داشته باشد، را تحسین میکنند. براساس تحقیقات انجام گرفته تعداد زوج هایی که در آن درآمد زن بیشتر از شوهر بوده از 16 درصد در سال 1981 به 23 درصد در سال 1996 افزایش داشته است. سامان می گوید، "این روزها اگر همسرمان بتواند به اندازه ما یا بیشتر درآمد داشته باشد، دیگر به حس مردانگی ما لطمه ای نمی زند." (البته تحقیقات نشان میدهد که مسائل مالی زنان را هم نگران نمی کند و تقریباً 80 درصد از زنان بین 20 تا 29 سال تصور می کنند شوهرشان بهتر است درک و فهم بالا داشته باشد تا وضعیت مالی عالی).

 

در عین حال، مردها دیگر چندان گرفتار طلسم کار نیستند و برای تکمیل خوشبختی خود به دنبال زندگی خانوادگی هستند. طبق تحقیقات انجام گرفته در سال 1997 در نیویورک، 70 درصد از مردان متاهل درمورد میزان ساعاتی که در محل کار میگذرانند و میزان ساعاتی که با خانواده سپری می کنند، در کشمکش هستند. پدر بودن این روزها مفهوم تازه ای پیدا کرده است. 93 درصد از پدرای که بچه های مدرسه ای دارند حداقل هفته ای یکبار فرزندانشان را بغل می کنند (که در مقایسه با دهه ی قبل این آمار 90 درصد افزایش داشته است.) و با وجود اینکه مردان حداقل نیمی از کارهای خانه را با همسرشان شریک می شوند، نسبت به سال 1965 که فقط یک ششم کارهای خانه بر عهده ی مردان بود، پیشرفت زیادی صرت گرفته است. سامان می گوید، "چون این روزها هر دو طرف شغل دارند و سر کار می روند، مردها دیگر نمی توانند از بهانه ی "من نان آور خانه هستم" استفاده کنند. ما خودمان همه ی سعیمان این است که کارها را 50-50 تقسیم کنیم. خانمم آشپزی میکند و من ظرفها را می شویم و از این قبیل..."

 

 

 

یافتن همسر و همدم واقعی

 

بالاتر رفتن زمینه ی بازی در مورد کار و مراقبت از بچه ها، باعث شده است که مردها بیشتر به مسائل احساسی گرایش پیدا کنند.

 

در پروژه ی تحقیقاتی که در سال 2001 انجام گرفت، مشخص شد که 94 درصد از مردان بین 20 تا 29 سال می خواهند با کسی ازدواج کنند که فراتر از هر چیز دیگر بتواند نیازهای احساسی آنها رابرآورده کند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد، "مردها می گویند که به یک همراه و همدم روحی و روانی نیاز دارند—کسی که بتواند احساسات و آرزوهایشان را با آنها سهیم شود. آنها کسی را نمی خواهند که فقط بتواند کهنه ی بچه عوض کند یا ظرف ها را بشوید. آنها یک همدم و محبوب واقعی می خواهند."

 

در واقع تعداد مردانیکه این روزها به دنبال یک همسر و معشوق واقعی هستند به اندازه خانم ها شده است. دکتر نِیل کلارک وارن، روانشناس بالینی که بر روی هزاران زوج تحقیق و بررسی انجام داده است می گوید، "فکر نمی کنم این چیزی باشد که مردها به اجبار به آن رسیده باشند. به نظر من به این دلیل است که مردها هم مثل زنان به دنبال مفهوم بیشتری از زندگی هستند."

 

دکتر پوپنو نگران این است که مردهای امروزی برای پیدا کردن همسری که بتواند به طور کامل نیازهای عاطفی و احساسی آنها را برآورده کند، فشار زیادی به خود می آورند. در تحقیقی که سال گذشته بر روی 60 مرد مجرد در 20 تا 40 سالگی انجام گرفت، دلایل این مردان برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن مشخص شد—ترس از تسالم و سازش، خطرات مالی طلاق، میل به ادامه ی لذات زندگی مجردی—اما خیلی از آنها هم ادعا کردند که هنوز نتوانسته اند زوج مناسب خود را پیدا کنند و درصدد یافتن آن هستند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد که مردها خیلی توقعشان را بالا نگه داشته اند. و در مقایسه با آشپزی و تمیزکاری، نیازهای روحی-روانی پیچ و خم بیشتری دارد.

 

 

زیبایی در مقابل هوش

 

هیچ شکی نیست که مردها هنوز هم به دنبال صورت زیبا هستند. در تحقیقی که سال 1999 انجام گرفت مشخص شد که 43 درصد از مردها قبول کرده اند که قبل از هر چیز به خاطر مسائل ظاهری مجذوب زنان می شوند، و 35 درصد از آنها نیز ادعا کردند که به دنبال زنان باهوش هستند. (اما در تحقیق مشابهی که روی زنان انجام گرفت مشخص شد که فقط 24 درصد از آنها به دنبال ظواهر هستند و برای 60 درصدشان هوش و ذکاوت طرفشان حرف اول را می زند.)

 

زیبایی حتی پول را هم جذب خود می کند. وقتی در تحقیقی از مردان سؤال شد که آیا دوست دارند با زنی زیبا اما فقیر ازدواج کنند یا زن زشت اما ثروتمند، 55 درصد از آنها مورد اول و فقط 23 درصد از آنها مورد دوم را انتخاب کردند. (اما وقتی همین سؤال از زنان پرسیده شد، مشخص شد که 28 درصد از آنها زیبایی را به ثروت ترجیح می دهند و 37 درصد اعتقاد داشتند ثروت مهمتر از زیبایی ظاهری است).

 

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. و مردها حتی وقتی پا به سن می گذارند هم به دنبال زنانی جوانتر و زیباتر از خودشان هستند. پروفسور جان مارشال تونسند در این زمینه می گوید، "می دانم شاید خانم ها دوست نداشته باشند این را بشنوند، اما در جوامع غربی یک مرد—حتی مردهای تک همسری—وقتی یک زن زیبا و جذاب را می بیند، به داشتن رابطه با آن زن فکر میکند!"

 

در واقع، طبق تحقیقی که در سال 201 در دانشگاه ورمونت انجام گرفت، اینطور دریافت شد که 98 درصد از مردان متاهل در آمریکا در مورد داشتن رابطه با کسی غیر از همسرشان رویاپردازی می کنند (درمقابل 78 درصد از خانم ها که به کسی غیر از همسرشان فکر میکنند). مغلوب وسوسه ها شدن هم مسئله ای دیگر است. در واقع، کمتر از 5 درصد از مردها در جوامع غربی در یکسال، سکس خارج از ازدواج دارند (درمقایسه با آمار خانم ها که 2 درصد است) و نزدیک به 80 درصد از مردان طی دوران ازدواج به همسرانشان وفادار می مانند (درمقایسه با 90 درصد خانم ها).

 

اما گرایش بیولوژیکی مردها به سمت زیبایی آنقدرها هم که فکر میکنیم در انتخاب آنها تاثیر نمی گذارد. مثلاً تاثیر زیبایی در انتخاب های مردان بسیار به سطح تحصیلات آنها مرتبط است؛ مردهایی که تحصیلات متوسطه دارند، 2/21 مرتبه بیشتر از آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند به زیبایی اهمیت می دهند. رابرت گلاور، روانشناس، در این رابطه می گوید، "اما آنچه مردها واقعاً می خواهند، بودن با زنی است که او را از نظر جنسی بخواهد. اینکه کسی دوستتان بدارد مطمئناً مهمتر از زیبایی و قیافه ی اوست."

 

 

مردها همچنین به زنانی که از سکس لذت می برند هم گرایش دارند. طبق تحقیقی که در سال 2000 انجامگرفت، اینطور استنباط شد که 80 درصد از مردان جوان میخواهند شریک زندگیشان شور و حرارت زیادی در رابطه جنسی داشته باشد (73 درصد از خانم ها هم همین را می خواستند). اما مردها، مثل زنان، درمقابل کسانی که بیش از اندازه از نظر جنسی فعال باشند، محتاط عمل میکنند. در تحقیقی که در سال 1997 انجام گرفت مشخص شد که هر دو جنس، میزان کم تا متوسط از تجربه ی جنسی را در فرد مقابلشان ترجیح داده اند—که متخصصین عقیده دارند این نشانه ی ترس آنها از بی وفایی همسرانشان بوده است.

 

 

بیولوژی در مقابل واقعیت

 

مردهای امروزی معمولاً به روشی عمل میکنند که مخالف محرک های تکاملی است. دکتر نیل کلارک وارن، که یک بنگاه زوجیابی را هدایت می کند، خاطرنشان می کند که بسیاری از مراجعین مرد او به دنبال زنانی هم سن خودشان هستند. بعلاوه، او به تجربه دریافته است که مردها، برخلاف امر بیولوژیکی برای تولید مثل، زنانی را ترجیح می دهند که خود صاحب فرزند باشند. وارِن می گوید، "ما دریافته ایم که مردها هرچه سنشان بالاتر می رود، میل و علاقه اش برای ناپدری شدن بیشتر می شود. واقعیت این است که وقتی سنتان بالای 35 باشد، زنانی که برای ازدواج با شما مناسب باشند کسانی هستند که بچه دارند."

 

و مسئله ی تجربه ای مطرح می شود که مردها با بالا رفتن سنشان به دست می آورند، و تاثیری که این تجربیان می تواند بر طرز تفکرشان داشته باشد. جان گاتمن محقق دانشگاه واشنگتن میگوید، "مردان جوان به دنبال زنان زیبا و جذاب هستند، اما مردهای میانسال به دنبال همسری مهربانند."

 

مورگان کِنِی 58 ساله که مدیر موزه ای در چاپِل هیل در کارولینای شمالی است میگوید، بعد از دو ازدواج و چند رابطه که هیچکدام به ثمر ننشسته، او دریافته است که آنچه که او واقعاً آرزویش را داشته، همسری بوده که از نظر احساس صادق و عمیقاً روحانی باشد. او بالاخره این خصوصیات را در همسر سومش پیدا می کند که زنی 44 ساله و دلال املاک است. این دو علایقی مشابه در هنر و عکاسی دارند اما به عقیده خودش آنچه واقعاً در آن مشترک اند، همراهی و وفاداریشان به همدیگر است.

 

 

خوشبختانه، مردهای امروزی به دنبال کسی هستند که در همه ی مسئولیت های ازدواج، از پول درآوردن گرفته تا بزرگ کردن بچه ها، با آنها شریک باشد. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.

 

 

برای مردها چه مهم است؟

 

چه چیز زنها برای مردها بیشترین اهمیت را دارد؟ از مردهای متفاوتی این سؤال و چندین سؤال مهم و اساسی دیگر، از میزان و رضایت جنسیشان گرفته تا فکر قدرت طلبی برای انجام کارهای خانه و تربیت فرزندان، را پرسیدیم. نزدیک به 300 مرد به این تحقیق آنلاین پاسخ دادند—معلمین، مهندسین، برق کارها، مکانیک ها، و غیره و غیره...که از 25 تا 67 سال سن داشتند. اطلاعات زیر نتیجه ی  یافته های ماست.

 

 

چه چیز زنها برای مردها بیشترین اهمیت را دارد؟

 

"من را درک کند و به حرفهایم گوش کند."         %56

 

"مادر خوبی برای فرزندانم باشد."                   %39

 

"معشوقه ای فوق العاده باشد."                     %5

 

%68 از مردها احساس می کردند که همسر کنونیشان، همدم و یاور حقیقی آنهاست.            

 

 

بین آندسته از افرادی که احساس نمی کردند که با همسرشان ارتباط روحی و احساسی داشته باشند، %73 ابراز داشتند که آرزوی چنین رابطه ای با همسرشان را دارند.

 

 

یافته های ما

 

 

مردها نقش همسرانشان را در کارهایی که در آن خوب عمل میکنند، چطور ارزیابی میکنند؟         

 

 

"همسری قابل اعتماد، و بامحبت بودن"           %43

 

"مادری دلسوز مهربان بودن"                         %39

 

"شرکت در درآمد مالی خانواده"                    %13

 

"دوست داشتن من"                                  %5

 

مردها نقش خودشان را در کارهایی که باور دارند در آن عالی هستند، چطور ارزیابی می کنند؟    

 

 

 

"همسری قابل اعتماد و با محبت بودن برای همسرم"          %58

 

"نان آور خانواده بودن"                                                 %21

 

"پدری دلسوز و مهربان بودن"                                       %18

 

دوست داشتن همسرم"                                            %3

 

 

مردها بهترین مزیت ازدواج را در چه می بینند؟   

 

 

"دانستن اینکه همیشه از نظر احساسی همسرم را دارم"           %43

 

"داشتن کسی که بتوانم با او پیر شوم"                                  %38

 

"پدر شدن"                                                                    %17

 

"دانستن اینکه همیشه از نظر جنسی همسرم را دارم"                %2

 

 

%49 از مردها عقیده داشتند که سخت ترین چیز در ازدواج، داشتن مسئولیت های مختلف است.            

 

%26 گفتند فشار مالی است.          

 

%21 گفتند خواسته ها  و نیازهای عاطفی از همسرانشان است و فقط %4 اعتقاد داشتند که تک همسری سخت ترین مسئله است.

 

 

 

کی ارضا می شود و کی نمی شود؟  

 

 

%32 از مردها عقیده اشتند که زندگی جنسیشان با همسرشان بالاتر از حد متوسط است، و %20 ادعا کردند که زندگی جنسی فوق العاده ای با همسرشان دارند. فقط %16 از آنها از رابطه ی جنسی خود با همسرشان رضایت نداشتند.        

 

%60 از مردها عقیده داشتد که رابطه ی جنسی آنها با فرد دیگری غیر از همسرانشان، زمینه ی لازم برای طلاق گرفتن همسرنشان را مهیا می کند.            

 

اما اگر همسرانشان چنین کاری را انجام دهد چه؟ فقط %49 از آنها ادعا کردند که به این خاطر از همسرانشان طلاق می گیرند.          

 

%65 از مردها عقیده داشتند که بهترین نظم در ازدواج وقتی حادث می شود که هر دو طرف کار کنند.      

 

%21 عقیده داشتند که بهتر است همسرانشان در خانه بمانند.     

 

مردها خوشحال می شوند که همسرانشان هم قسمتی از مسئولیت نان آوری خانه را به دوش بکشند.    

 

%93 از مردها ادعا کردند که از اینکه درآمد همسرانشان از آنها بیشتر باشد، ناراحت نمی شوند.  و فقط %6 از آنها از چنین وضعیتی احساس نارضایتی کردند.   

 

خانه داری و بچه داری چندان مناسب آنها نیست.

 

 

فقط %17 از مردها گفتند که انجام حداقل نیمی از کارهای خانه بر گردن آنهاست. و %27 ادعا کردند که بیشتر مسئولیت بچه داری بر عهده ی  آنهاست. اکثر مردان (%66) احساس می کردند که سهم آنها از کارهای خانه و بچه داری عادلانه است، درحالیکه % 27 ادعا کردند دوست دارند حتی از این مقدار هم بیشتر کار کنند اما وقتش را ندارند.

 

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آقايون از ازدواج چه مي خواهند؟

 

حمید جدیدی بازدید : 303 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

آقایون خانم ها را دوست دارند. قیافه، بو، طرز راه رفتن و صحبت کردن تنها چند نمونه از دلایلی هستند که آقایون فکر میکنند خانم ها موجوداتی آسمانی هستند. در حالیکه زندگی بدون وجود اونها غیر ممکنه اما مطمئنا باهاشون هم نمی تونیم زندگی کنیم.

 

....علت این که چرا نمی تونیم باهاشون زندگی کنیم تا حدود بسیار زیادی به این مطلب بر میگرده که اونها کامل و بی عیب نیستند.  من از روی تحلیل های بسیار زیاد 10 نمونه از کارهای خانم ها رو کشف کردم که آقایون رو واقعا کفری می کنه و باعث میشه که مردها به سر حد جنون برسند.

 

 

شماره 10

خانم ها وانمود می کنند که پاک و معصوم هستند

 

چیزی که در تعداد بسیار زیادی از خانم ها دیده می شود این است که قصد دارند تا وانمود کنند در زیر یک نور الهی هستند و همیشه از شما خیلی پاک تر هستند. هیچ وقت حاضر نیستند تا اعتراف کنند که به خیابان گردی می روند و تعداد دوست پسرهایشان از 5 نفر هم بیشتر است. البته آن دسته از خانمهایی که واقعا پاک و معصوم می باشند قابل تحسین هستند اما بقیه باید از سرپوش گذاشتن روی کارهایشان دست بردارند. این حق مسلم خانم هاست که به اندازه آقایون سرگرمی داشته باشند و از زندگی خود لذت ببرند و نهایتا هم مردی را برای زندگی آینده خود پیدا کنند که قادر به درک تمام این موارد باشد.

 

 

شماره 9

از سایر خانم ها انتقاد می کنند

 

برای چه هیچ خانمی نمی تواند از خانم دیگر تعریف کند؟ اونها دوست دارند از تمام مسائل مربوط به خانم های دیگر ایراد بگیرند حال از وزن و مدل مو گرفته تا... تنها یک خانم می تواند تشخیص دهد که کفش خانم دیگری با کیفش ست نیست و با همین مطلب می تواند او را به خاک سیاه بنشاند.

 

البته عده بسیار معدودی از خانم ها می توانند جذابیت خانم های دیگر را بپذیرند (و خوشبختانه او را به جمع دوستانه شان دعوت کنند) اما بسیاری از آنها دوست ندارند همسرانشان جذب زیبایی و محبوبیت خانم های دیگر شوند. اما با وجود تمام این حرف ها آقایون به طور ناخودآگاه خانم های زیبا و جذاب را خواهند دید.

 

 

شماره 8

حسودی  می کنند

 

بیشتر اوقات تنها اشاره به اسم یک خانم دیگر می تواند برای شما مرگ را به همراه داشته باشد. حال تصور کنید چگونه می خواهید در جنگی که به دلیل رفتن شما به کلاب رقص شبانه به وجود آمده آست پیروز شوید؟!

 

 

شماره 7

خود را نیازمند نشان می دهند

 

بعضی از خانمها همیشه چند خط مشی بسیار سری را دنبال می کنند. آنها از همسرانشان انتظار دارند که تمام توجهشان را به آنها معطوف کنند، آنها را تر و خشک کنند و به آنها بگویند که تا چه حد وجودشان استثنایی و ویژه است. آنها می خواهند مردها را به یک صندوقچه احساسات تبدیل کنند و از آنها انتظار پشتیبانی اخلاقی، ذهنی و عاطفی دارند.

 

در این قسمت یک تضاد جدی بین آن دسته از خانم ها که ذکر شد و دسته دیگری که به بیرون از خانه رفته، کار می کنند و خود را مستقل نشان می دهند وجود دارد. دسته دوم جزء گروهی هستند که هنگام عاشقی واقعا متزلزل می شوند. البته شاید دانستن این مطلب برای شما خالی از لطف هم نباشد که آقایون خانم های سرسخت را ترجیح می دهند زیرا حداقل در این حالت می توانند اندکی آرامش ذهنی خود را حفظ کنند.

 

 شماره 6

رمزی صحبت میکنند

 

جمله قدیمی " نظر تو چیه؟" یکی از مثال هایی است که خانم ها برای تست کردن احساسات و روحیات آقایون به کار می برند. آنها می خواهند به این طریق متوجه احساسات واقعی مردها نسبت به خودشان شوند. آنها در مورد نقاط ابهام سوال می کنند و بر اساس طرز تفکر آنها ما باید پاسخ سوالات را درست مطابق آنچه در ذهن آنهاست بدهیم در غیر این صورت جزئی از روح آنها به شمار نخواهیم رفت و به عبارتی نیمه گمشده آنها نخواهیم بود.

 

می توانید این منظره رقت آور را تصور کنید: مردی که آماده پردازش سوالات همسر خود است، او به دنبال پاسخ مناسب می گردد ولی هیچ چیز به ذهنش نمی رسد، همسرش دست به کمر در جلوی او ایستاده و از فاصله نسبتا زیادی به او خیره شده و و پای خود را مرتبا به زمین می زند. آقایون عزیز هیچ راه فراری جز ارائه جواب ندارید فقط باید امیدوار باشید که سرانجام کارتان به بیرون از خانه در کنار زباله ها کشیده نشود!

 

 

شماره 5

تجاوز به حریم شخصی

 

همه خانم ها این تمایل غریزی و نا خودآگاه را دارند که هر طور می خواهند با مردها رفتار می کنند و تمام وسایل شخصی آنها را مال خود می کنند.

 

به عنوان مثال هنگامیکه لباسی را دوست ندارند، به راحتی به خود اجازه می دهند که بر سر کشوی لباسهای ما رفته و آن را زیر و رو کنند تا چیزی را که مناسب حالشان است پیدا کنند و مثلا ژاکت جدید مورد علاقه ما را بر میدارند و می پوشند. حال تصور کنید که شما به متعلقات شخصی آنها نزدیک شوید و یا نه، فقط در مورد مدل مویشان نظر بدهید، آنچنان جهنمی برپا خواهد شد که شعله های آن همه جا را فرا می گیرد. بنابراین شما فکر نمی کنید که زندگی یک زمین بازی جوانمردانه است؟

 

 

شماره 4

بیش از اندازه احساساتی می شوند

 

آنها به خاطر هر چیزی گریه می کنند: یک فیلم غم انگیز ( و یا حتی شاد)، شکستن ناخنشان، خراب شدن مدل موها و ... و بدتر از همه اینها زمانی است که از ما انتظار همدردی دارند، تنها کاری که باید انجام دهید سرو کله زدن با خانمی است که به شما چسبیده و گریه و زاری راه انداخته است.

 

البته منظور من این نیست که آقایون بی عاطفه هستند و هیچ گونه احساسی ندارند اما مشکل اینجاست که خانم ها بیش از اندازه "مامانی" هستند و متاسفانه بسیاری از آقایون کوچکترین نکته ای در مورد تسلی خاطر به خانم ها نمی دانند. البته این حقیقت که خانم ها اندکی ظریف و آسیب پذیر هستند نکته جالبی است زیرا شما به راحتی می توانید آنها را دلداری دهید تا موضوع را فراموش کنند. شما که نمی خواهید سیلی از اشکهای او در خانه شما جاری شود؟

 

 

شماره 3

آنقدر خرید  می کنند تا از حال بروند

 

هنگامی که زمان خرید فرا می رسد در طول روز زمان کافی برای خانم ها وجود ندارد. حال از گشت و گذار در مراکز خرید و تماشای ویترین مغازه ها گرفته تا خرج کردن تمام موجودی همسرانشان. آنها می توانند ساعت های طولانی را در پشت ویترین یک مغازه کفش فروشی صرف کنند و اصلا هم به آب و غذا و دیگر مسئولیت هایی که در زندگی بر دوش آنهاست فکر نکنند.

 

اما تا اینجا همه چیز قابل تحمل است فقط دعا کنید آنروز فرا نرسد که آنها تصمیم بگیرند تا شما را نیز به همراه خود ببرند. ما همراهشان می رویم از این مغازه به آن مغازه، سرگردانی های بی هدف، چند قدم به جلو و دوباره به عقب تا زمانیکه تمام جزئیات البته بجز برچسب قیمت مورد بررسی قرار گیرد.

 

 

شماره 2

پیوسته صحبت می کنند

 

متاسفانه "کریس راک" نیز این تجربه تلخ را داشته است. روزی در یک مصاحبه تلویزیونی یک سوال از خانمی پرسید که او برای 45 دقیقه در مورد آن توضیح داد! بیشتر خانمها عاشق صحبت کردن هستند و هنگامیکه به آنها میدان دهید بدون توقف پیش خواهند رفت. البته تصور نکنید که گفته های آنها برای ما اهمیت ندارد ما فقط نمی خواهیم گزارش ثانیه به ثانیه تمام جزئیات را بدانیم.

 

 

شماره 1

از روابط جنسی به عنوان یک سلاح استفاده می کنند

 

در جدال جنسی همه چیز بر سر کسی خراب می شود که شلوار بر تن دارد. اغلب خانمها برای نشان دادن برتری خود نسبت به مردها به آنها از موضع روابط جنسی حمله می کنند.

 

البته من به نوبه خود به کارگیری این روش موذیانه را تحسین می کنم ولی این واقعا منصفانه نیست که آنها از ابتدایی ترین نیازهای انسانی اینطور سوء استفاده کنند.

 

یاد بگیرید آنها را تحمل کنید

اگر با کفایت و تدبیر کافی با مسائل مربوط به خانم ها برخورد کنید رفتارهای آزاردهنده آنها چندان هم غیرقابل تحمل به نظر نمی رسد. تنها شانس شما این است که خود را با آنها وفق دهید شما هم رفتارهای رنجش آور و آزار دهنده مخصوص به خود را دارید، هیچ انسانی کامل نیست، و من فکر می کنم این مطلب تنها چیزی است که هم خانم ها و هم آقایون می توانند بر سر آن به توافق رسند. 

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آزار دهنده ترين کارهايي که خانم ها انجام ميدهند

 

حمید جدیدی بازدید : 187 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

بعد از اتمام یک روز سخت کاری بالاخره به خونه میام، کفشهامو در میارم و با خوشحالی با شوهرم سلام و احوالپرسی می کنم، او در مورد کارهای روزانه خود برای من توضیح می دهد اما زمانی که نوبت به من می رسد، باید با کسی صحبت کنم که مرتبا سرش را تکان میدهد، آهان آهان می گوید و به صفحه تلویزیون یا کامپیوتر چسبیده و به هیچ چیز دیگری هم توجه ندارد.

حتی اگر یک بمب اتم نیز از آسمان به زمین برخورد کند آنها از سر جای خود تکان نمی خورند مثل این است که با مردمک چشم خود به صفحه تلویزیون چسبیده اند. البته اگرچه تمام مردها دارای چنین خصوصیاتی نیستند، اما تعداد بسیار زیادی از آقایون این کارها را انجام می دهند.

واقعا عجیبه!

زمانی که بالاخره برای رفتن به رختخواب آماده می شوم و با خستگی تمام خود را به سمت حمام می کشانم وقتی می خواهم بنشینم چیزی جز یک لبه سرد سرامیکی وجود ندارد. خدای من سر صندلی حمام چه بلایی آمده است؟ متشکرم عزیزم!

اما غرق شدن در تلویزیون و فراموش کردن صندلی حمام تنها جزء کوچکی از کارهای رنجش آور و آزاردهنده آقایون به شمار می روند. در این قسمت بنا به درخواستهای مکرر شما، 9 مورد از آزاردهنده ترین عادات آقایون را بررسی می کنیم. از تمام موارد یادداشت برداری کنید و از هیچ تلاشی برای رفع عیوب خود کوتاهی نکنید.

عاداتی که خانمها از آن متنفرند

  1- رخدادهای غیر ارادی

شما آروغ میزنید، تف می کنید، گاز معده خود را رها می کنید و – سردسته تمام این کارها -  آب بینی خود را با سرعت یک موشک به بیرون پرتاب می کنید. انجام چنین کارهایی آن هم در ملا عام بسیار ناخوشایند و دور از ادب می باشد. اگر خانمی که با شما زندگی می کند تمام مدت راه برود و گازهای آتشفشانی را از دهان خود خارج کند و از نشیمن گاه خود نیز گازهای بی صدا ولی کشنده روده ای معده ای آزاد کند، آیا شما دیوانه نمی شوید؟ پس بهتر است که به دستشویی بروید و عادات کوچک خصوصیتان را برای خودتان نگه دارید. ما خانم ها که این کار را انجام میدهیم، آیا اینطور نیست؟

 2- تنظیم تعلقات شخصی

من در مورد ماشین شخصی شما صحبت نمی کنم، بلکه در مورد بعضی از اندام های بدنتان به ویژه اندام تناسلی صحبت می کنم که هیچ گاه نمی توانید از شر آنها خلاص شوید. اصلا نگران نباشید آنها هیچ کجا نخواهند رفت. اگر مجبور شدید آنها را بخارانید بهتر است این کار را با احتیاط بیشتری انجام دهید. این خارش های گاه و بی گاه برای خانم ها نیز اتفاق می افتد اما شما تا به حال ندیده اید که به راحتی دستمان را از دامن هایمان بالا ببریم و به سرعت چیزی را درست کنیم و در سر جای خودش قرار دهیم. مجددا از دستشویی استفاده کنید. ( البته مراقب باشید که روی صفحه اول روزنامه ها شاهد چنین تیتری نباشیم:" جمع کثیری از مردها به دلیل مراجعه بیش از حد به دستشویی اخراج شدند" )

3- شنیدن... هنگامیکه به نفع آنهاست

جریان شنیدن های گاه و بی گاه و انتخابی چیست؟ آیا آقایون چیزی مثل یک فیلتر در مغز خود کار گذاشته اند که تنها زمانی از خود عکس العمل نشان می دهد که حرفی در مورد مسائل مورد علاقه آنها گفته شود مثل غذا، روابط جنسی و هر چیزی که به نفع آنهاست؟ یا اینکه نه فقط نوعی بی علاقگی نسبت به چیزهایی است که خانم ها می گویند؟

من خودم قبول دارم که خانم ها از این در و آن در صحبت میکنند و کلا موجودات پرحرفی هستند اما مردها نیز نباید تمام گفته های آنها را نادیده گرفته و تنها بر طبق علایق خود عمل کنند. شاید لازم باشد که در یک رابطه در مورد خیلی از مسائل با یکدیگر مشورت کنید، پس نباید حرف هایی که در نظر شما جزء مهملات و چرندیات به حساب می آیند را به راحتی دور بریزید.

 4- بی توجهی کردن

من واقعا به این یکی علاقه دارم. این کوچه علی چپی که شما می روید کجاست؟ من خیلی کنجکاو هستم که بدانم چون خیلی دوست دارم که گاهی اوقات خودم هم به آنجا سری بزنم. شما با این کار خیلی راضی به نظر می رسید و ذهن خود را تماما بر روی آن متمرکز می کنید مثل اینکه اصلا چیزی تا به حال وجود نداشته است، کاملا آرام و خونسرد. اما از سوی دیگر خانم ها هیچگاه نمی توانند نسبت به محیط اطرافشان بی اهمیت باشند و در آن واحد به 10 موضوع مختلف فکر می کنند.

این که شما به راحتی به خواب و خیال فرو میروید و برای محیط اطراف خود ارزش قائل نیستید واقعا ناراحت کننده است. ما خانم ها زمانی راضی می شویم که مردها به چیزهایی که ما می خواهیم توجه کنند.

5- باقی گذاشتن آثار

آقایون چه بخواهند دوش بگیرند، چه آشپزی کنند، حیاط را تمیز کنند و یا اینکه بر روی یک پروژه مهم کار کنند، صفی طولانی از بقایای وسایل مورد استفاده را در پشت سر خود درست می کنند. از لباس های پرت و پلا از اتاق خواب تا در حمام شما متوجه می شوید که آنها داخل حمام هستند. اگر بخواهند به شما در تهیه شام " کمک" کنند شما در آشپزخانه تلی از بشقاب ها و قابلمه ها و ماهی تابه ها را مشاهده خواهید کرد. به همین دلیل خانم ها همیشه به راحتی می توانند تشخیص دهند که شما کجا هستید و چه کاری انجام می دهید. آیا شما به این خاطر از خود رد پا به جای می گذارید تا بتوانید آسانتر راه برگشت را پیدا کنید؟ شاید شما بیش از حد در رویاها و افسانه های شخصیتان غرق شده اید

6- کوتاه کردن و تراشیدن

اگر به دستشویی بروید می بینید که تکه های کوچک موی پا و زیر بغل همه جا هست. جمع کردن موها کار پردردسری است. خوب، زمانیکه موهای خردشده را بر روی لبه های دستشویی و ناخن های کوتاه شده را روی زمین پیدا می کنیم نه تنها برایمان خوشایند نیست بلکه رنجش آور و آزار دهنده نیز می باشد. بعد از اینکه کارتان تمام شد بهتر است همه جا را تمیز کنید.

7- نادیده گرفتن شرایط بدیهی

خیلی جالب است که برخی عادات آزاردهنده آقایون کاملا منطبق بر هم و با هم روی می دهند. البته متوجه نشدن کوتاه کردن موها و یا لباس جدیدی که خانم خریداری کرده است جزء موارد ابتدایی به شمار می روند. آقایون بهتر است زندگی خود را کمی دقیق تر بررسی کنید و در زندگی توجه بیشتری را به خانم ها معطوف کنید.

چه کسی اهمیت می دهد که اگر یک فرش جدید در اتاق نشیمن پهن شده باشد و یا اینکه همسرتان از یک عطر جدید استفاده کرده است؟ شاید چندان هم مهم به نظر نرسد اما یک چنین جزییاتی هستند که زندگی را جالب و پرفروغ می کنند. بنابراین برای چیزهای جزئی و کوچک نیز اهمیت قائل شوید. این یک سرمایه گذاری اساسی بر روی خانم هایی است که دوستشان می دارید.

8- سندرم " من مریضم، ازم مراقبت کن"

به نظر می رسد که بیشتر مردها هنگام مریضی تمایل بسیار زیادی دارند که تبدیل به یک کودک تمام عیار شوند. آنها آه و ناله می کنند، از همه چیز شکایت می کنند و هیچ گاه هیچ چیز در نظر آنها "درست" به نظر نمی رسد. همسرتان با مراقبت و نگهداری از شما هیچ مشکلی ندارد. اما به جای ناله و زاری چرا سعی نمی کنید که از کارهایی که او برای شما انجام می دهد تشکر کنید.

9- چشم چرانی

عده ای از مردها وجود دارند که دارای چشم های جادویی تنبلی هستند، آنها تصادفا به خانم های دیگر تا زمانی که همسرشان متوجه نشود خیره می شوند.

البته گروه دیگری از مردها هم هستند که از روی بی مبالاتی برای خانم هایی که در حال راه رفتن در خیابان هستند سوت می زنند و یا تکه پرانی می کنند. عده ای از مردها نیز سعی می کنند چشم های خود را موقع شناس و با نزاکت تربیت کنند اما به نظر میرسد که باز هم نمی توانند به طور کامل جلوی آن را بگیرند.

چشم های آنها طوری کار می کند که انگار می خواهند جای دیگری را نگاه کنند اما متاسفانه جهت نگاه آنها به طور ناخودآگاه به سمت دیگری کشیده می شود و درست مثل شخصیتهای کارتونی عمل می کنند. بهتر است تا حرکات خود را مجددا باز بینی کنید. این عادت را که می خواهید سر تا پای ما را بر انداز کنید ترک کنید و کنترل نگاههای هرز خود را به دست گیرید. و در آخر نیز رعایت ادب و نزاکت را بیاموزید.

 

شما در یک خیابان دو طرفه قرار دارید

 رفتار خانمها هم غیر قابل پیش بینی میباشد. آنها نیز به نوبه خود رفتارهای آزار دهنده ای را دارند اما اگر بتوانیم تا اندازه ای با خصوصیات جنس مخالف خود آگاه شویم، از این طریق می توانید قدم های موثری را در برطرف کردن دل آزردگی ها و رنجش ها بر دارید.

من از روی تجربه شخصی به شما پیشنهاد می کنم که اگر تنها به خاطر یک بازی کامپیوتری به همسر خود بی توجهی می کنید بهتر است از این کار دست بردارید تا آنها نیز از عادات ناراحت کننده خود دست بردارند. همچنین اگر از گرفتن بینی و خاراندن بخش هایی از بدن خود به صورت آشکارا دست بر دارید، خانم ها نیز دیگر احساس نمی کنند که لازم است دائما دست های خود را بشویند.

هنگامی که ماه عسل تمام می شود رفتارهای آزار دهنده دو طرف آشکار می شود پس بهتر است هر دوی شما برای متوقف کردن آنها تلاش کنید. اگر شما با تماشای تلویزیون نسبت به او بی توجهی نکنید او هم کاری انجام نمی دهد تا شما خیلی بیشتر اذیت شوید. ما باید در این راه با یکدیگر همکاری کنیم، مگه نه؟!

روانشناسی - ازدواج و خانواده - آزار دهنده ترين کارهايي که آقايون انجام ميدهند

 

حمید جدیدی بازدید : 212 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

به او بگویید که دوستش دارید

بغل کردن یا بغل شدن

اطمینان پیدا کردن از این موضوع که به اندازه کافی برای او احترام و ارزش قائلید

بوسیدن هنگامیکه دیگران در حال نگاه کردن به شما هستند

بوسیدن زمانیکه مردم شما را نگاه نمی کنند

به او بگویید که برایش ارزش قائل هستید

دست های یکدیگر را بگیرید

رفتن به یک دوچرخه سواری طولانی مدت

تهیه یک هدیه ویژه

هر زمان که نیاز به یک دوست خوب داشت، شما در دسترس باشید

وقت گذراندن در کنار یکدیگر

رفتن به سینما

قدم زدن در جنگل، شانه به شانه هم

ضبط کردن یک نوار پر از آهنگ های عاشقانه

صحبت کردن در مورد احساساتتان

رویاهایتان را با یکدیگر در میان بگذارید

یکدیگر را با تمام وجود در آغوش بگیرید

با هم روی نیمکت پارک بنشینید

با هم قدم بزنید

برای صرف غذا بیرون بروید

پیک نیک بروید

با هم فریزبی بازی کنید

از هم تعریف کنید

با هم داخل جکوزی ریلکس شوید

استخر بروید

با هم به خرید وسایل خانه بروید

فقط نزدیک هم باشید

با کمک هم غذا درست کنید

یکدیگر را با عشق و علاقه لمس کنید

تکالیفتان را با هم انجام دهید

برای یک سفر تفریحی برنامه ریزی کنید

با هم به مهمانی بروید

کیک بپزید

به کتابخانه بروید

داخل موزه بچرخید

فقط در کنار او باشید

ببینید چه چیز برای دیگری جالب است - و آنرا انجام دهید

با هم ورزش کنید

به یکدیگر خیره شوید

اتومبیل های یکدیگر را بشویید ( یا دوچرخه!)

با هم به ماهیگیری بروید

با هم صحبت کنید

به نگرانی های یکدیگر گوش دهید

ناخن انگشت پای یکدیگر را بگیرید

آهنگ مورد علاقه او را انتخاب کنید

به شادی های هم گوش دهید

یکدیگر را در نزدیکی خود نگه دارید

با چشم های او صحبت کنید

برای هم نامه بنویسید

تماس تلفنی داشته باشید

به هم اعتماد کنید

به او یک حلقه، کادو بدهید

خانواده های یکدیگر ملاقات کنید

با هم به کوهپیمایی بروید

در حق هم از خودگذشتگی نشان دهید

برای هم شکلات بفرستید

به هم احترام بگذارید

زیر نور ماه قدم بزنید

یادداشت عاشقانه ای بنویسید و آنرا را در جایی پنهان کنید که او پیدا کند

نگاه های تحریک کننده به هم کنید

شعر بنویسید

گل بفرستید

شام را در روشنایی شمع صرف کنید

کنسرت بروید

طلوع خورشید را با هم نگاه کنید

سالگرد ها را فراموش نکنید

روی یکدیگر اسم های مستعار بگذارید

به دیدن مناظر زیبا بروید

یک فیلم اجاره کنید و با هم به تماشای آن بنشینید

بدون سؤال برای هم کاری انجام دهید

برنامه ازدواج بریزید

یک جمله زیبا در گوش دیگری زمزمه کنید

دوستان خوبی برای هم باشید

با هم خوش بگذرانید

برقصید

موزیک گوش کنید

با هم شوخی کنید 

با هم به یک چیز بامزه بخندید

نسبت به هم با وفا باشید

همدیگر را تحت تاثیر قرار دهید

لیستی از چیزهایی که در مورد یکدیگر دوست دارید، تهیه کنید

کتاب بخوانید و در مورد آن با هم بحث کنید

دوستان یکدیگر را ملاقات کنید

اسب دوانی کنید

غذای مورد علاقه دیگری را برای او درست کنید

ببنید چه چیزی او را خوشحال می کند

برای هم هدیه درست کنید

موهای او را بشویید

غروب خورشید را تماشا کنید

با اتوبوس به سفر بروید

درخواست کنید تا آهنگ مورد علاقه او را از رادیو برایش پخش کنند

یک کارت جالب و بامزه برایش بفرستید

رویاهای آینده را با او در میان بگذارید

با هم بازی کنید

برای هم جوک تعریف کنید

به هم فکر کنید

ببینید چه چیز اورا عصبانی می کند

با هم اسکیت کنید

حلقه رد و بدل کنید

با هم از یک بستنی بخورید

عکس دو نفری بیندازید

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 101 راهکار براي ابراز عشق و علاقه به همسرتان

 

حمید جدیدی بازدید : 256 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

لیست زیر بر اساس تجربیات آن لاین جمع آوری شده و برخی از آنها دقیقاً نقل قول ها و پیشنهادات حقیقی هستند. یک خانم برای من نوشته بود که "من خودم هیچ علاقه ای ندارم، اما اتمام رابطه با چیزهایی از قبیل: بیا با هم دوست معمولی باشیم، تو خیلی آدم پستی هستی، و یا تو مشکل روانی داری به پایان خواهد رسید." خانم دیگری می گفت: "من در رابطه خود بسیار صادق بودم، اما یکروز او از راه رسید؛ دهانش را باز کرد و کلمات نامطبوعی را به زبان آورد که مرا واقعا رنجاند. از آن لحظه به بعد بود که تصمیم گرفتم او را برای همیشه فراموش کنم." آ یا جناب آقای delete و آقای Block و Filter را یادتان می آید؟ در حقیقت هیچ گونه راه درست و یا نادرستی برای خلاص شدن از مزاحمت های آن لاین وجود ندارد. اما اگر به جایی رسیدید که واکنش های افراد بر خلاف ارزشها، معیارها و اهداف اخلاقیتان بود یکی از روش های زیر را انتخاب کنید:

 

1- پاسخ ندهید.

 

2- کمتر آن لاین شوید تا آنها علاقه خود را به تدریج از دست بدهند.

 

3- بی علاقگی خود را اظهار کرده و به آنها بی توجهی کنید.

 

4- به سرعت و با سیاست کامل و خیلی واضح به او بگویید که هیچ علاقه ای وجود ندارد.

 

5- در پروفایل شخصیشان چیزی پیدا کنید که موافق آن نیستید "من با کسانی که صاحب فرزند هستند، قرار ملاقات نمی گذارم"، " یا طلاق گرفته اند یا مسافتشان با من زیاد است."

 

6- حقیقت را بگویید.

 

7- "فقط دوست معمولی باشیم."

 

8- " از یادداشت هات ممنونم، اما در حال حاضر امکان پاسخگویی ندارم، امیدوارم به زودی بتوانی همسر واقعی خود را پیدا کنی."

 

9- "نه ممنون، من در حال حاضر با افراد بسیاری ارتباط دارم."

 

10- "ممنون، علاقه ای ندارم"

 

11- "تو اون آدمی که من می خوام نیستی"

 

12- "شرمنده ولی فکر می کنم ارتباطم با نامزد قبلیم به طور کامل تمام نشده و فکر می کنم در حال حاضر آمادگی شروع یک رابطه جدید را ندارم."

 

13- " فکر نمی کنم که ارتباط با تو بتونه نیازهای منو برآورده کنه."

 

14- " از آشنایی با تو خوشحال شدم اما هیچ علاقه ای به ادامه رابطه ندارم."

 

15- " از دیدنت خوشحال شدم اما فکر نمی کنم من و تو مشابهت هایی با هم داشته باشیم، امیدوارم کسی رو پیدا کنی که تفاهم بیشتری باهاش داشته باشید."

 

16- " برات آرزوی موفقیت می کنم، من و تو برای هم ساخته نشدیم."

 

17- " متاسفم اما من سرم برای یک مدت طولانی خیلی شلوغه."

 

18- " تو آدم خلی خوبی هستی، اما فکر نکنم بتونم باهات کنار بیام، برات آرزوی خوشبختی می کنم."

 

19- از آنها تعریف کنید، اما بعد بگویید " من با فرد دیگری که قبل از تو آشنا شدم، ارتباط برقرار کردم... متاسفم."

 

20- " از ابراز علاقه ای که به من می کنی ممنونم اما در حال حاضر کس دیگه ای نظر منو به خودش جلب کرده، من از صمیم قلب برات آرزو می کنم کسی رو که باهاش هم طراز باشی پیدا کنی."

 

21- " مرسی از نوشته هات، اما من الان با چند نفر دیگه مکاتبه دارم و وقتی برای یک نفر دیگر ندارم."

 

22- " یک دنیا تفاوت. نه مرسی."

 

23- " من در حال حاضر کس دیگری رو پیدا کردم."

 

24- " من رابطم با جنس مخالف خوب نیست."

 

25- " تو کسی نیستی که من دنبالش می گردم."

 

26- " من برای یک مدتی باید از شهر خارج بشم."

 

27- " مرسی ولی نمی خواهم توی اینترنت دنبال عشقم بگردم."

 

28- " من متاهل هستم."

 

29- " تو تو استرالیا زندگی می کنی و من تو آلاسکا، فکر نکنم اینطوری بشه"

 

30- " دوست ندارم رابطه جدی برقرار کنم، بذار قبل از اینکه بخواهد پیچیده تر از این بشه تمومش کنیم."

 

31- " من دنبال کسی می گردم که کمی جوانتر باشد."

 

32- " دنبال کسی که می گردم که کمی سنش بیشتر باشه."

 

33- " نه، مرسی، موفق باشی."

 

34- به خاطر اینکه آنها را از دست خود نرنجانید در مورد خود چیزهایی بگویید که آنها دوست ندارند" من به ازدواج اعتقاد ندارم، و فکر می کنم مصرف مواد مخدر باید قانونی بشه."

 

35- "شکلکهای خشن برایشان بفرستید."

 

36- آنها را از لیست مسنجر خود پاک کنید.

 

37- نام ID خود را تغییر دهید.

 

38- یکمرتبه ناپدید شوید.

 

39- با آنها قرار ملاقات نگذارید.

 

40- یکدفعه بگویید: " باید همین الان برم" و بعد مسنجر خود را ببندید.

 

41- به آنها بگویید کامپیوترتان دچار مشکل شده.

 

42- " من خیلی از آشنایی شما خوشحال شدم، اما دنبال کس دیگری هستم که کمی با تو متفاوت است."

 

43- " شرمنده ولی فکر نمی کنم من و تو هم تیپ باشیم؛ خوش باشی."

 

44- با او در مورد مسائل جنسی و یا رمانتیک صحبت نکنید.

 

45- " تو آدم خوبی هستی اما من جذب تو نشدم."

 

46- " شرمنده ولی فکر نکنم رابطه من با تو جواب بده، من نمی خواهم سر کارت بگذارم و به احساساتت آسیب برسونم، برات آرزوی خوش شانسی می کنم و امیدوارم همسر دلخواهت رو پیدا کنی."

 

47- " نه، مرسی، لطفا دیگه در این مورد حرفی نزن."

 

48- " نه، اگه باز هم اصرار کنی مجبور می شم از دستت شکایت کنم."

 

49- " متاسفم، من فقط با افرادی ارتباط برقرار می کنم که دیدگاه های مثبت داشته باشند."

 

50- " من کوتوله ، چاق و بی ریختم و دائما عرق می کنم و بوی بدی می دم."

 

حالا که یاد گرفتید چگونه می توانید از شر " معشوقه" خود خلاص شوید، بد نیست برای یک لحظه تصور کنید که اگر کسی این حرف ها را به خودتان بزند چه احساسی پیدا می کنید. روش هایی را انتخاب کنید که با سیستم ارزش ها و معیارهای ذهنیتان هم خوانی داشته باشد. آیا این امکان وجود دارد که اگر مستقیما در چشم هایش نگاه کنید، احساستان تغییر کند؟!

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 50 روش براي خلاص شدن از دست معشوقه ها

 

حمید جدیدی بازدید : 259 یکشنبه 06 آذر 1390 نظرات (0)

به هر حال هر یک از ما در زندگی به نوعی گرفتار این قرار های ملاقات هستیم. سوال اینجاست که چگونه می توانیم پیروز میدان باشیم؟ آیا باید خوبی هایمان را در حد مبالغه بالا ببریم و یا صرفا حقیقت را باز گو کنیم؟ چه چیزهایی برنده و بازنده را مشخص می کنند؟ در این قسمت "قانون هایی" را برای پیروزی در دنیای قرار و ملاقات به شما آموزش می دهیم. هر کدام از آنها را که تصور می کنید برای شما کارساز واقع خواهند شد را انتخاب کنید:

 

1- در آنها شک ایجاد کنید و هیچ گاه به طور قطعی نظر مثبت خود را به زبان نیاورید. مردها عاشق بازی های تعقیب و گریز هستند پس این امتیاز را به آنها بدهید.

 

2- هر طوری شده ببینید که آیا او با خانم های دیگر به عنوان یک دوست ساده ارتباط برقرا می کند یا خیر. با این کار شما متوجه می شوید که به زنها به عنوان شیئی برای برقراری رابطه جنسی نگاه می کنند یا نه.

 

3- هیچگاه از مشروبات الکلی استفاده نکنید. یکی از دوستان من در قرار ملاقاتش بسیار عصبی شده بود و بی رویه مشغول نوشیدن بود. هنگام برگشت آقا با ماشین مدل جدید خود او را به خانه می رساند که ناگهان حال خانم بد شد، اما او جرات نکرد به آقا بگوید تا ماشینش را نگه دارد و اصلا هم دلش نمی خواست که ماشین جدید او را کثیف کند به همین دلیل مجبور شد داخل کیف دستی اش...! لازم به گفتن نیست که آنها دیگر هیچ گاه دوباره با هم قرار نگذاشتند.

 

4- اگر به هر شکلی شما را به یاد پدرتان می انداختند، بهتر است هر طور شده از دستشان فرار کنید.

 

5- اگر معیارهایتان را پایین بیاورید می توانید همین فردا ازدواج کنید. اما ما به شما پیشنهاد می کنیم که این کار را انجام ندهید. به جای اینکه وقت خودتان را بر روی ارتباطی که دوامی ندارد صرف کنید، بهتر است برای پیدا کردن مرد ایده آل خود منتظر بمانید.

 

6- اگر با مردی برخوردید که می خواست از شما مراقبت کنید، خیلی زود از او فرار کنید! چون آخر کار شما مجبور می شوید که از او مراقبت کنید.

 

7- انتقاد پذیر نباشید به ویژه در مورد مسائل مربوط به غذا. یک خانم حق دارد هر زمان هر غذایی که دوست داشت بخورد.

 

8- ظاهر بین نباشید. من خانم هایی را می شناسم که به این دلیل که ظاهر آقا خوب نیست ( سرش خیلی بزرگ است) بوی خوبی نمی دهند (به تازگی حمام نکرده) و یا حتی درست نفس نمی کشند ( صدای تنفسشان بلند است) آنها را رد می کنند و اصلا اجازه آشنایی بیشتر را به آنها نمی دهند.

 

9- از خودتان بازی در نیاورید. ( دروغ گفتن و کلک زدن) در روز ملاقات به اندازه کافی مشکل وجود دارد و دیگر جایی برای انجام چنین کارهایی باقی نمی ماند.

 

10- برقراری ارتباط جنسی را فقط به بعد از ازدواج محول کنید.

 

11- لازم نیست در همان اولین ملاقات سفره دلتان را باز کنید و در مورد تمام مسائل صحبت کنید. به هر حال در قرارهای ملاقات بعدی نیز باید چیزی برای گفتن داشته باشید.

 

12- خودتان را از مردهایی که تصور می کنند شخصیت های کارتونی زن دارای جاذبه جنسی می باشند دور نگه دارید.

 

13- به جای اینکه قیافه او را تحلیل و بررسی کنید، ببینید که آیا او مرد خوبی است و با شما رفتار خوبی دارد یا خیر.

 

14- در یک زمان با بیش از یک مرد قرار ملاقات نگذارید، هر چند هر دوی آنها از موضوع با خبر باشند. این کار خسته کننده و اغتشاش آور است. شاید زمانی فرا رسد که بخواهید از شر دیگران خلاص شوید و فقط با یکی از آنها ارتباط داشته باشید.

 

15- شما در صورتی می توانید مرد ایده آل خود را پیدا کنید که که بدانید به دنبال چه هستید و سپس در خودتان جسارت جستجو پیرامون این امر را ایجاد کنید.

 

16- اگر یک مرد را تنها بر اساس جاذبه های جنسی اش ارزیابی می کنید، متاسفانه هنوز به مرحله ای نرسیده اید که بتوانید ارتباط خود را پیچیده تر کنید.

 

17- اگر بخواهید منتظر فردی بمانید که دوستش دارید، صرفا در حال تلف کردن وقت خود هستید و خودتان را خسته می کنید. اگر واقعا از کسی خوشتان آمده خیلی راحت موضوع را با او در میان بگذارید.

 

18- ببینید که ایا لباس هایش را خودش می شوید یا مادرش برای او این کار را انجام می دهد. یک مرد باید متکی به خودش باشد.

 

19- اگر جذب او نشده اید ( حالا او هر چقدر هم که می خواهد زیبا باشد) رابطه شما موفق نخواهد بود.

 

20- زمانی مرد ایده آل خود را پیدا می کنید که خودتان نیز خانم ایده آلی باشید ( به این معنا که اعتماد به نفس داشته و از خودتان راضی باشید)

 

21- نقش بازی نکنید. من زمانی عاشق نامزد فعلی ام شدم که خیلی راحت جلو آمد و گفت : "سلام، چطوری؟" به همین سادگی و بدون هیچ آلایشی.

 

22- به دنبال مردهایی که تنها از پول صحبت می کنند نروید. این عمل معمولا نشانه ای از نا امنی است.

 

23- در اولین قرار ملاقات به هیچ وجه در مورد ازدواج صحبت نکنید.

 

24- زمانی که کنار یکدیگر نشستید به مردهای دیگر توجه نکنید و مطمئن شوید که او نیز خانم های دیگر را زیرنظر نگرفته است!

 

25- چیزی را حدس نزنید. با این کار فقط ضربه می خورید. یکی دوبار بیرون رفتن به این معنا نیست که با کسی مچ شده اید و در یک رابطه قرار دارید.

 

26- واقع گرا باشید. مادرم همیشه به من می گفت باید با مردی ازدواج کنم که قد بلند، خوش تیپ و موفق باشد. اما حقیقت این است که خود من قیافه بدی ندارم، قدم کوتاه است و جزء قشر متوسط جامعه هستم. من باید واقع گرا باشم. زمانی که اینطور شد توانستم عشق حقیقیم را در زندگی پیدا کنم.

 

27- عشق بورزید. زمانیکه از طرف مقابل خوشتان آمد می توانید با او شوخی کنید، ارتباط مکرر چشمی برقرار کنید و بازوانش را بگیرید. البته این کار را باید زیرکانه انجام دهید ( همه چیز را یکدفعه آشکار نکنید) تا او تصور نکند که شما دچار عقده های پنهان روانی هستید.

 

28- وقتی نمی خواستید در کنار او باقی بمانید شروع کنید به صحبت کردن در مورد مسائل خسته کننده مثل کامپیوتر. این کار تاثیر خاصی دارد.

 

29- قبل از اینکه بر سر قرار حاضر شوید دندانهایتان را مسواک کنید. هیچ چیز انزجار آور تر از این نیست که هنگام خندیدن سبزی اسفناج لای دندان هایتان گیر کرده باشد.

 

30- قرار نگذاشتن خیلی بهتر از باختن در قرارهای ملاقات است.

روانشناسی - ازدواج و خانواده - 30 نکته براي پيروزي در قرارهاي ملاقات عاشقانه

 

تعداد صفحات : 4

درباره ما
به بزرگترین سایت مرجع اطلاعات ضروری خوش آمدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    اخبار سایت
    1.دسته بندی بیش از 500 بیماری با ترتیب حروف الفبا در سایت ایران آنلاین انجام شد تا ما مرجع کاملی برای شما عزیزان باشیم............................ 2.بخش روابط زناشویی به محتویات سایت اضافه شد....................... 3.ما همچنان با اضافه کردن بخش های دیگر با قدرت به کار خود ادامه میدهیم
    آمار سایت
  • کل مطالب : 656
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 54
  • تعداد اعضا : 33
  • آی پی امروز : 161
  • آی پی دیروز : 219
  • بازدید امروز : 193
  • باردید دیروز : 340
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 533
  • بازدید ماه : 533
  • بازدید سال : 15,203
  • بازدید کلی : 260,233
  • کدهای اختصاصی